گند های دوران كودكی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : گند های دوران كودكی

این بادکنک بی ادبا هست که وقتی فشارش میدی صدا میده.. ؟! خو؟! ;D
بعد یه بار بابام سر نماز بود بعد من اینو بادش کردم وقتی بابام رفت سجده گذاشتم زیر پاش بعد که نشست یهو... :o روش نشست و اون صدا بی ادبرو داد... =))
بعد همه زدن زیر خنده بعد بابام انقد عصبانی شد پاره کرد بادکنکرو... :| :))
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

منم ازین بادکنکا داشتم
مهمون میومد خونمون زیرش میذاشتم=))
هر وختم کسی داش با تلفن حرف میزد بادش میکردم کناره گوشی فشارش میدادم
طرف از اون ور چه فکرا که نمیکرد =))
مامانه منم پارش کرد :دی
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

نمیدونم چرا وختی بچه بودم فک میکردم همه چیُ باید شست ;D

بعد یه بار میخاسّم تخم مرغ بخورم :-"(مال وختیه که خیلی بچه بودم تقریبا همه چیُ میخوردم :-"حتی گوشت خامم خوردم :-") بعد سه تا تخم مرغ برداشتم ریختم تو آبکش گرفتم زیر آب و شرو کردم به شستن با دقّت و شدّت :>

بعدم هر سه تاشون شکستن ریختن تو سینک منم نمک ریختم توشون و خوردمشون :-& بیچاره مامانم وختی ا خواب بیدار شده من با دست و صورت تخم مرغی وایساده بودم بالا سرش ;D X_X
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

ما تو خونمون یه گل داشتیم بعد خواهرم منو می برد پیش گله تا مامانم اونور بود
بعد می گف:اگه برگای اینو بخوری قدت ازین گله ام بلندتر می شه....کلی قوی می شیو...اینا!
ماام که خر!
این برگای گلرو میکَند لقمه درست می کرد می ذاشت تو دهن من!
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

خواهر من یه عکسی داره که بایه لباس سبز راه راه وسط باغچه نشسته بعد مامانم ازش عکس گرفته.
بعد من کوچیک که بودم،حس می کردم اون عکسه خیلی خوشگله.
بعد یه روز رفتم از انباری همون لباس خواهرمو برداشتم پوشیدم رفتم وسط باغچه نشستم با ژستای مختلف خیالی از خودم عکس می گرفتم.
حالا نگو که همون روزم مامانم آبو ول کرده بوده تو باغچه.....
بعد فک کنین اصلا متوجه نشدم که لباسام خیس شده،بعد کلی رفتم تو خونمون میگم:مامان بیا یه عکس مث عکس پرستو ازم بگیر.
مامانم: :-/ تو تو گل غلت زدی؟
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

من بچه بودم یه برنامه ای رو خیلی دوست داشتم میخوابیدم جلو تلوزیون بعد پامو میکردم تو ویدئو(تو اونجایی که فیلمو میکردیم تو) :-[بعد این ویدئو بعد یه مدت خراب شد هر جایی هم که میبردیم دوروز باهاش ور میرفتن بعد میگفتن درست نمیشه ;D
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

8 سالم بود...ظهر تابستان بود...غنچه ای گل سرخ از بوته کندم...روی همه ی دیوارای حیاط و پارکینگ نوشتم...هری پاتر /m\ /m\ /m\
مادرم آمد دید X_X ...نمی دانم چرا اینجوری :-L X-(شد :-/...آخرش با هزاران جور بدبختی...اثر هنری من پاک شد :((...آخر چرا اینجوری شد؟؟ :-??
ومن هنوز در عجبم...چه میشد اگر باغچه ی خانه ی ما رز نداشت...یا چه میشد اگر...یکی ذوق مرا درمی یافت 8-^ :-<
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

این شامپو تیله ایای گلرنگ هست ؟ من عاشق اونا بودم ! ;;)
بعد یه بار خریده بودمُ اینا با ذوقو شوق به مامانم گفتم میخوام خودم تنها برم حموم ! ( 4-5 سالم بود ! )
بعد دیگه خلاصه مامانم گف باشه !
منم این جای چاه ( چاهه ؟! ;D ) که رو زمین حمومه رو بستم ، کـــل شامپوئرو خالی کردم که تیله هاشُ بیابم ! 8-^
بعد دیگه مامانم هی منتظر موند دید نمیام درو که وا کرد یهو X_X شد !
به هر حال یه شامپوی کامل حاوی مقدار زیادی شامپوئه ! :-"
اصن یه وضـــی !
:-" ;D
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه چیز دیگه...توی همون تابستون مژه های چشم راستمو از ته با قیچی بریدم :-" 8-^
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

این مال خیلی قبل نیست...مال همین اول راهنمایی است X_X...سر کلاس معلم تاریخ میپرسید خب بچه ها منبعتون چیه؟...بچه ها هم یکصدا میگفتن گوگل!!! =D> :( :-[(به خدا من اونروز اصلا تحقیق نیاورده بودم :(()
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

من بچه که بودم معمولا موهام کوتاه بود. بعد ما هر چن وقت یه بار باید می رفتیم آرایشگاه تا موهامو کوتاه کنه. بعد من نشستم حساب کردم با پولی که می دیم آرایشگاه چی کار میشه کرد؟ بعد دیگه تو عالم بچگی کلی رو پوله حساب باز کردم. بعد رفتم با قیچی کل موهامو کوتاه کردم. تازه با کلی افتخارم رفتم پیش مامانم که تشویقم کنه.
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

هیچ کس توی خونمون نبود! فقط من بودم و خواهرم! ما اومدین از اینا درست کنیم:

خلاصه
را گذاشتیم رو گاز! نمی دونستیم باید تو
درس کنیم!


وقتی گاز را روشن کردیم دیدیم همه
ها دارن.........! :-ss :-s همین جور از ظرف ریختن بیرون!

من و خواهرمم وایستاده بودیم تو هوا میگرفتیمشون! البته بیشترشو نمی تونستیم بگیریم!

خلاصه بعد ار حروم کردن یه بسته! دیدیم نصف بیشترش رو زمینه!

ما هم پاستوریزه! اونا را جمع کردیم و شستیم! :-?بعد خوردیم! ;D



جاتون خالی! ;D
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

خواهرم یه عروسک داشت موهاشو با ماتیک قرمز کرد :-"عروسکه توی اسباب کشی گم شد :-<
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

از اون رو که من کلا مهربونم و در دوران کودکي هم بسي مهربان بودم :)
5-6 سالم بود داشتم شير ميخوردم نزديک عيد هم بود ماهي هاي قرمز گرفته بوديم
ديدم ماهي ها منو نگاه ميکنن گفتم لابد چشمشون افتاده شير ميخوان رفتم يه ليوان شير آوردم آوردم خالي کردم تو تنگشون
مامانم حموم بود اومد بيرون گفت چرا آب اينا سفيد شده گفتم شير دلشون ميخواست واسشون شير ريختم
مامانم :o :o
X_X X_X
مهربونيه ديگه
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

یبار فرشامونو تازه خریده بودیم من مث احمقا سوپ رشته ریختم روشون ^-^چشمتون روز بد نبینه..........
یبارم رو فرشامون اسکیت بازی کردم چرخ اسکیتام فوق العاده کثیف بودم. انقدر فوش خوردم که نگو
بازم ادامه دارد مغزم پوکیده چیزی یادم نمیاد عزیزان. :-h
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

منم وقتی 7-8 سالم بود اومدیم با پسر دایی ها بازی کنیم،
یدونه طناب تو حیاط آویزون بود...
بعد من اومدم ادای مرد عنکبوتی رو در بیارم! X_X X_X X_X
دیگه بقیه شو خودتون میدونید!......
افتادیم زمین بدین صورت:
hero_d_fall.bmp

دیگه دیگه....
بعدشم دکتر و ........
تا چند روزم مدرسه نرفتم!(آخ جون!) :))
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

ما ابتدایی بودیم
همه دختر پسرا خونه عمم جمع بودیم
شوهر عمم لیوان هایه
هیئت اورده بود خونه عمم
منو پسر عمم اصرار در اصرار که ما
ما لیوان هارو ببریم
چشمتون روز بد نبینه همه لیوانا از دستمون
افتاد شکست ;D
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

معلم:سنگای آذرین زیر زمین فشار میخورن و میشن دگرگونی...
من:ببخشید آقا،اگه دووم نیوردن چی؟! =((
بچه ها: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
من: :-?? ^#^
 
پاسخ : گند های دوران كودكی

سال چهارم بودیم مختلط من باهوش پسرا و کلا گندشون من بودم داشتم با دخترا وسطی بازی میکردم یه دختر اومد منو بزنه من حواسم نبود اومدم جاخال بدم رفتم تو بغل یکی دیگه اصن فیلمی یه دفعه ترسوندمشون دم دفتر اصن یه وضعی گندای مدرسه ای بدی داشتم اون سال
 
  • لایک
امتیازات: tezar
پاسخ : گند های دوران كودكی

دیدین این آدمارو که تا می رسن به بچه می گن من کیم؟! ;;)
اصن با جد آدمم نسبت ندارن بعد می گن کیَمو اینا!
الان بچه ام حتما باید بدونه چیش!

حالا بگذریم!
یه بار من بچه بودم بعد اصن یکی که من تالا تو عمرم ندیده بودمش اومد گف:من کیم؟ ;;)

منم هی نگاش کردم بعد تازه فوشم یاد گرفته بودم!منم جو گیر....یکم فک کردم گفتم:ممم....پدرسوخته! ;;) :)
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا