خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

....دیروز با دوستم از مدرسه می اومدیم یه ماشین پلیس از پشت سرمون رد شد (بافاصله زیاد) دوستم ندید این ماشینرو فقط صداشو شنید .... ولی من دیدم که ماشین پلیسه .....
دوستم (تریپ دلسوز ومهربون): کاشکی واسه زایمان باشه .(یعنی کسی تصادف نکرده باشه واینا)
من:جان ....ماشین پلیسه ها....زایمان؟؟؟ ;D
...
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر امتحان ادبیات همه تو کلمه " مسلخ " مونده بودن ... ! ( به معنای رختکن )
بعد من اومدم راهنمایی کنم ، داد زدم : بچه ها ! مسلخ همونه که استادیوما دارن ها 8-^
بعد یکی از بچه ها نوشته : بوفه =)) یکی هم نوشته گیشه =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی های آزمون جامع ما:
1-نوشته با توجه به شکل مقابل,ولی شکل نداده :))
2-واسه یه سوال فقط 4تا گزینه نوشته سوال نداده :))
........................
دیروز تو مدرسه زیارت عاشورا داشتیم...وقتی رسید به اونجایی ک میگه "الی یوم القیامه"باید سجده بریم دوستم بلند شده واستاده میگه زود باشین بلند شین =))
............................
امروز یکی از بچه ها رفت پیش دبیر فیزیکمون ک در مورد یکی از سوالا ازش یه چیزی بپرسه.بعد این جوابی که دبیرمون داد ظاهرا اشتباه بود.
بعد این دوستمون خواست مودبانه بگه غلطه.گفت:نه خانوم جواب دقیق دقیقش اینه.ولی در حد شما اینه =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من موندم چه جوری معلم تو املا میگه اشکبوس و این نوشته غشغوض =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

آخه اینم معلم فیزیکه ما داریم؟
وردکار:
با توجه به شکل های الف و بی
=)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

با کلی دردسر نشستم یه پاورپوینت درست کردم فردا که خواستم ببرم مدرسه فلشو با خودم بردم ولی پاورُ توش نریخته بودم :-L
 
پاسخ : سوتی‌ها

یارو اخبارگوئه داشت تاریخ رو اعلام میکرد بعد جوادی الاول (aval) رو جوادی الاولا (ula) گفت.. :|

+
جمادی الاول رو مخصوصا اشتب گفتم،کوثر بگه سوتیمو لایک بگیره.. :^o :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها رفت چیپس خرید اومد بعد عقب عقبی اومد تو کلاس بعد در زدن . گذاشته بودش زیر مقنعش بعدش افتاد از اون زیر ! معلمه

نمیخاد بیا تو حالا !

قیافه خودش :-" قیافه معلم :)) قیافه ما =))

موقعیتش باحال بود طرف کلی سرخ شده بود ! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم میوه فروشی مامانم میگه بیا از این پرتقال آبگیریا بگیریم وسط این همه آشغالی که میدن بخوریم یه چیز سالمم خورده باشیم ;;)
ومن : از کجا میبدونی پرتقالش واقعیه؟ :-?
مامانم------> :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از melika :) :
یارو اخبارگوئه داشت تاریخ رو اعلام میکرد بعد جوادی الاول (aval) رو جوادی الاولا (ula) گفت.. :|
منظور ملیکا و اخبار گویه: جمادی الاول بوده :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا این بابای ما بعد از مدت ها هوس جگر مرغ کردش و بم گفتش ک برم و براش بخرم
آقا مام رفتیم تو مغازه و میخواستم بگم :سلام.آقا از این جیگراتون 2بسته بم بدین
رفتم گفتم:سلام
آقا دوتا جیگرتون رو میخواستم
=)) =))
حالا این ی نمه خنده دار ه وسوتی محسوب میشه جواب یارو منظورم بودش
یارو: :o :o
اونا میخوان ادامه ی تحصیل بدن
منو میگی :o :o :o =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر ریاضیمون روز اول کلاسش کلی از خودش نبوغ به خرج داد تا از بچه‌ها زَهره چشمی گرفته باشه آخرای کلاس با حالتی جدی و خشمناک گفت : ببینین بچه‌ها یه چیزی می‌گم شما از حالا «آویشه گوزتون» کنید. ;D
همین سوتی باعث شد هیچ جوره دیگه نتونه بچه‌ها رو کنترل کنه :>
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر كلاس ديني بحث سر حجاب و اينا بود....
بعد ما داشتيم ميگفتيم تقصير مرداست و به ما ربطي نداره و اينكه اگه تو يه جامعه اي فساد زياد هس تقصير مرداشونه و اينا
معلمه هم داشت مثال ميزد بعد برا اينكه مثلا قابل فهم تر شه هي نسبت شخص خيانت كننده رو نزديك تر ميكرد ;D
مثلا اگه شوهرتون...
-تقصير شوهرس [-(
- مثلا اگه پدرتون...
ديگه خودش فهميد داره چي ميگه ادامه نداد ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

عمه ب بابابزرگم خطاب به من : شمیم جان ،برو اون گوشواره هامو بیار
من:چی ؟ :oمنظورت همون سمعکه
عمه جون طبیعی کرد و گفت آره منظورم همون بود
 
پاسخ : سوتی‌ها

دارم به دوستم زنگ میزنم به حالت :|

"مشترک MTN ایرانسل مورد نظر شما تلفن همراه خود را خاموش کرده است" (حالا یه چیز تو همین مایه ها ، گیر ندید !!!!!)

یه لحظه شک کردم که نکنه دوستم خط ایرانسل داره !!!!!! :)) :)) :)) این خط ها هم اوضاعشون خرابه !!! :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

الان آبجیم داشتش فرم ثبت نام آزمون ورودی دبیرستان تیزهوشانشو پر میکرد
همه دور هم بودیم قاعدتا
بعد ی دفه دیدم با کفه دستش داره میزنه رو پیشونیش و میگه چی بودش؟اااااااااااااااه چرا یادم نمیاد چی بودش لعنتی
ما:چی،چی بودش؟
اون:اااااااااااااه
نوشته فامیل پدر متقاضی
یادم نمیاد
ما: :-w
منتظورش فامیل باب ی تو ه هاااااااااا
اون:اینو ک میدونم
فامیل بابام یادم نمیاد
ما: :o :o :o :o
خودش بعد از چن دیقه =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبير زيستمون نيم ساعته داره جون مي كنه سر اين قضيه كه ما تو معده مون آنزيم سلولاز نداريم و سلولز تجزيه نمي شه ديگه...
بعد برگشت از مليكا پرسيد:"چرا ما نمي تونيم چوب بخوريم؟"
مليكاا خيلي شيك و هوشمندانه:"خب چون سفته!!! :> "
=)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

و باز هم سوتی معلم ریاضی ما
ازش می پرسم خانوم میشه بگین مربع لاتین چی میشه ؟تو سوالای پایا بود
(خودم یه خورده میدونستم ولی کامل یادم نبود)
میگه من نمیدونم حالا میپرسم بهت می گم
ساعت بعد یکی از بچه ها اومده صدام زده که معلمه کارم داره
رفتم پیشش می گه من پرسیدم ، مربع لاتین میشه"اسکور"(همون کلمه ی مربع در زبان انگلیسی) بعد برگشته میگه تو گزینه ها بودش :>؟
نه خانوم اونا همشون عدد بودن :o
بعد فردا خودم رفتم براش توضیح دادم مربعه رو ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم ادبیاتمون میخواست ازمون فیلم بگیره برای اداره وسطش شارژ دوربین تموم شد رفت دوربینو شارژ کنه ما هم آهنگی که توش میگه این نه منم منو
گذاشتیم و من و غزاله هم رفتیم وسط می رقصیدیم همون موقع معلمه درو باز کرد یه نگاه به ما ما هم آخه داشتیم به افتضاح ترین صورت ممکن می رقصیدیم خیلی خجالت کشیدیم ولی به جاش بعدش کلی شاد شدیم =))
 
Back
بالا