خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از طـــوبـــــــى :
الان این سوتیش کجاشه?! :-?
اِ....؟! ینی سوتی نیــــــــــــــــــــــــست؟! ;D
جواب: پَـــــــــــــــــــــــ نه پَــــــــــــــــــــ گفتم تذکر بدم بندازمت تو شک یخده بخندیم... ;D

خو نمیشه به عنوان سوتی بپذیریـــــــــــــــن؟! ;D
نمیشِــــــــــــــــــــــــــــــــه؟! ;D
میشه بشه؟! [-o<

الان اسپمه؟! ;D
فکر کنم بار سوممه امروز دارم اسپم میدم.. ;D
ببخشیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد.. [-o< ;D

توروخدا فقط اگه قراره پاک شه بشه ولی دیس ندین.. [-o< به جونم بستن این امتیازام آخه... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از prabd.chess :
سوتی داغ داغ!(همین الان اتفاق افتاده)...:اقا دوست دختر یکی از رفیقامون پدر منو در اورده...خود پسره گوشیش رو گرفتن بعد من بدبخت رابط این دوتام :(...بعد پدر ما رو دراورده انقدر میگه فلان چرت رو بگو به عزیزم فلان چیزو بگو به عشقم :-& :-&...خلا3 الان رفتم یاهو...دیدم رفیقم(پسره)ان هستش...بعد خب ادبیات ما پسرا فرق میکنه دیگه! :-"...گفتم مهدی این طرفت ... ما رو پاره کرده!...یه دفعه دیدم گفت:من همچین کاری کردم؟!...نگو ایدی مهدی دست دوست دخترشه :-&
من: :-[
یه جورایی گند زدی به دوستیشوناااااااااااااا :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما رفته بودیم مهمونی ! ;D
بعد یکی از اقواممون ، یه دختر داره ، 2 سال و نیمشه ;D
بعد این بچه تر که بوده ، پای بابابزرگشو نشون میده ، میپرسه چیه ، ملت میگن پای آقاجون ، بعد این فکر میکنه که کلا این عضو ِ بدن ، اسمش " پای آقاجون " ِ ;D ( من در جریان نبودیم اینجا رو ;D )
بعد این شب مهمونی اومده بود پیش من ، داشتیم حرف میزدیم با هم ، اعضای بدن رو نشون میداد ، میپرسید که چیَن ، رسیدیم به پا ، من گفتم پا ! ;D چند بار پرسید ، من گفتم پا :-??
بعد این شروع کردن جیغ زدن ، مامانش اومد ، دختره برگشت گفت : " مامان نمیدونه ! میگه پا !! " بعد مامانش ( در جریان بود ;D ) برگشت با یه لحن ِ کودکانه ای که یعنی حرف ِ دخترش درسته ، رو کرد به من گفت : " فاطمه ! پای آقاجون ِ ;;) "
بعد من یا یه ترسی ، این شکلی : ^#^
گفتم :
نه به خدا :o
پای خودمه ! :-s

:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی برای من خیلی متداوله! :-"...همین جور هدست که تو گوشمه 3داشو تا ته زیاد میکنم اهنگ متال هم میذارم! [-(...بعد وارد سرویس که میخوام بشم صبحا کنترل 3دا از دستم خارج میشه داد میزنم سسسسلااااامممم! :-[(اون بیچاره ها هم مفهمن من دیوونم!)...تازه اینکه خوبه...سر کلاس زبان با کلی دردسر این هدست و اینا رو میکنیم زیر لباس و گوش میدیم...بعد به معلم که میگم اقا میشه برم بیرون معلم از هیبت 3دای من حیرت میکنه :)...و بعد هم شوت میشوم بیرون :(
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز داشتیم سوال شیمی حل میکردیم دبیرمون گفت که جوابو بلند نگین!بعد از گذشت چن دقیقه یهو یکی از بچه ها گفت:خانوم 3 میشه؟!! :))
دبیر:بچه ها جوابو بلند نگین!! :-L
دوباره همون نفر : ببخشید خانوم 10 میشه(ای خداااااااااا) :-L
بعد همه گفتیم بابا جوابو بلند نگووووو...
اگه نمیگرفتیش تا آخر زنگ ادامه میداد....مرده بودیم از خنده :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر دینی میخواست بگه پس از رحلت رسول خدا ...گفت پس از رحلت خدا! :| ;))
یکی از بچه ها داشت جواب میداد دینی رو بعد رسید به اون قسمت حوض کوثر :-[بعد به جاس گفت ک.وس حوضر ;D X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

صب رفته بودم تو پیلوت منتظر سرویس بعد میخواسم مقنعمو درس کنم اینه نبودو اینا:دی دیدم اینه ماشین همسایه خیلی مناسبه:-"
اومدم تو اینه اینا موهامو مرتب کنم بعد ۲ ساعت فهمیدم پسر همسایه تو ماشین نشسته بوده منو نگا میکرده هار هار میخندیده:-"

اصن یه وضیا:دی اینقد خجالت کشیدم...:-"


o74owzcs549388yjrbfo.jpg


البته کوزت جان منظورشون بیشتر بوده:-"

و گر نه همه میدونن دیگه حداقلش قیافه سارا از این موجود شریف بهتره:-""""""""
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از کیــمیا.پ :
نگو كه هستيم رنگ مشابه..
من يه عمره رو صورتم خنده قاچاقه..

اگه كه مردم حلال كنيمم!
آره تا حالا ساختم ولي الان بريدم!
از خودم از همه..
از ميز محكمه..
از فكر فرداها كه روي مغزمه..

صادق-سنگين

منظورش حسین بوده ، صادق ورس 2رو خونده :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

بدترین سوتی که دادم جلو ی دبیر دینیمونه ایشون یه بینی دارن که روش یه چاک مفتضحانه ای است و بچه ها به رسم ادب به ایشون می گن (...) دماغ ویکبار در راههرو وقتی می خواستم صداش بزنم از این لفظ زیبا استفاده کردم شانس اوردم یا نشنید یا به روش نیاورد
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم تعریف میکرد،میگف یک بار دختر عموی باباش اومده خونشون !!! ;D

بعد داشته روبوسی میکرده اشتباهی با بابای دوستم رو بوسی کرده :))اونم جلوی همه فامیلا :))

بعد فهمید که چیکا کرده اینجوری شده شدید: :-[

میگف همه داشتن بهش میخندیدن :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی وقت پیش بود ، حدود 5-6 ماه پیش ، توی ِ گودر یه لینکی share شده بود .
از یه خبر گذاری موثق :))
تیتر خبرش این بود : رئیس جمهور جزیره‌ی کیش را کرد .
=)) :))
آقا این "ترک کرد" بوده ، فک کن 24 ساعت هم همین مونده بود ! :))

( یاده گودرم این روزا ، گفتم اینم بگم :-" )
 
پاسخ : سوتی‌ها

سلام بچه ها یه سوتی چندماه پیش خونه مادربزرگم اینا بودیم دخترداییم اینا هم اونجا بودن اومدم لپ تابم رو روشن کنم یه سر برم اینترنت بزنم که یادم اومد تو کیفم یه سوسک پلاستیکی دارم رفتم درش اوردم پرتابش کردم به طرف دخترداییم.دخترداییم از ترس جیغ کشید منم اومدم بگم از سوسک نمیترسم کردمش تو دهنم وای نمی دونید که چی شد وقتی سوسکه رو از دهنم در اوردم دیدم سوسک واقعیه- سوسک پلاستیکی کنارمه تا دو روز نتونستم خوب غذا بخورم به خاطر همین من که وزنی نداشتم 2کیلو هم وزن کم کردم!پس اگه می خواین لاغر شین یه سوسک رو بندازین تو دهنتون!
 
پاسخ : سوتی‌ها

گفته بودم که مادربزرگم گوشاش یخده سنگینه... نگفته بودم؟! :-?
خو مهم نی حالا که گفتم.. ;D
خو بعد امروز زنگ زده بود یه جایی بعد سمعکشم فک کنم نذاشته بود بعد این خانومه هس میگه اگه فلانی رو میخوای این شماررو بگیر اگه این کارو داری این شماره و اینا..؟! خو؟! فهمیدی؟!
بعد مامانجونم نمیفهمید این چی میگه بعدم نمیدونست که این صدا ضبط شدست باهاش نمیشه حرف زد.. بعد هی پشت تلفن میگفت:" چی میگی؟! با کی تند تند حرف میزنی؟! درست حرف بزن ببینم چی میگی؟! الو؟! میگم با فلانی کار دارم. نمیفهمی؟! باتواما... کری؟! و... X-( "
بعد قطع کرده میگه نمیدونم یه خانومه نفهم بود هی تند تند حرف میزد نمیذاشت بفهمم چی میگه... :-L
:)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از حـشـــره :
مامان بزرگم عصرا روزه داره. ساعت 3. بعد من هر روز میرفتم تو اتاقم مثلا درس میخوندم تا مامانم میره روضه میام نت :-"

بعد امروز روز آخر روضست :-< از فردا موندم چه کنم :-<
منظورش روضه بوده! جالب اینه 2بار درست نوشته :d
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستان به شوخی به باباش برگشته گفته

بابا مامان کمبود محبت داره. تو چرا بوسش نمیکنی هیچوقت؟ :-" ;D

بعد باباشم برگشته گفته شبا بوسش میکنم تو خوابی نمیبینی =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از پدرام فــ . :
چند وقت پيش به معلممون ميگم اقا امتحان كيه؟!!
ميگه يه روزي بين دوازدهم و چهاردهم!!!
- خب استاد ميشه سيزدهم ديگه؟
- احتمالا همون سيزدهم باشه!!

احیانا این که میگی دبیر فیزیک نبوده؟؟؟/
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه چندمدت پیش پای خالم شدید سوخته بود بلافاصله بعداز اون شوهرخالم رفت ازیکی ازهمسایه ها پماد سوختگی بگیره وخاله مامانم هم یه پماد دیگه آورد که دوتاشون واسه سوختگی پای دوتامردبود...پسرخالم بالای اپن نشسته بود وبااعتماد به نفس داد میزد:مامااااااااان یکیه عموعلی رو صبح بکش یکیه عمومحمدو عصر..........
ما: :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

از دبیر ریاضیمون پرسیدیم: خانم این سووال از راه دلتا حل میشه
معلم:نه از راه معادله درجه 2 =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اسم دختر عموی مامانم "مجیده" است. اونوقت کیمیا( آبجیم ) میخواست دربارش یه چیزی بگه، گفتش:
راسی مامان اون دختر عموت که اسمش "جواده" است.... ;D..
ما که از خنده پکیده بودیم دیگه نفهمیدیم بقیش چی بــــود :-"
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها


ى بار داشتم به پسر داییم عكس بلوتوس میكردم گفتم اسم بلوتوثت چیه گفت بزن بیاد گفتم اخه اگه اسمتو نگى چجور بزنم بیاد؟
گفت بابا جون بزن بیا
من:اخه خره میگم اسمت چیه
بازم گفت بزن بیاد
منم فكر كردم سركارم گذاشته زدم دم گوشش گفتم بیا زدم اومد بعد فهمیدم كه اسم بلوتوثش بزن بیاد بوده
 
Back
بالا