چند روز پیش که رفتم سوپر مارکت بدون حساب کردن رفتم بیرون واصلا حواسم نبود و بنده خدا هیچی نگفته بوددد من سوار ماشین شدم یادم اومد باید کارت میکشیدم
بعد از اینکه باز برگشتم و شرمسار بودم از کارم اومدم بگم ببخشید و اینا٬ گفتم قابل ندارههه وای. بعد خندید و گفت آره خب قابل نداره و من گفتم همچنین 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭وای بنده خدا داشت تیکه تیکه میشد از خنده ومن کلش رو سکوت کردم و سریع برگشتم.
دیگه هیچوقت قرار نیست برم خرید🤣🤣🤣🤣