• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,043
امتیاز
38,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
خروس! :))

تیم ملی فوتبال فرانسه ( و گویا کلا تیم ـای باشگاهی ـشون) به "خروس" مشهورن، حالا اینکه وجه شبه فرانسوی ـا و خروس ـا چیه، الله علم! و همینطور منچستر[یونایتد] ـم به "شیاطین سرخ" یا همچین چیزی لقب گرفته ـن...
بعد یه بار [آقای] خیابانی بازی پاری سن ژرمن و منچستر رو گزارش می کرد، دروازه بان منچستر فوق العاده گل ـای حتمی رو می گرفت؛ بعد یهو گزارشگر داد زد :« چـــــه مـــی کــنـه این خـــــــــــروس...!»
بعد همه ده دوازده تای ما در این حالت بودیم که: :O ^-^ :O ^-^ :O :-? :rolleyes: :-? :rolleyes: :-? :rolleyes: #-o :-w :-w :-w
خوشم میاد تا آخرش ـم به روی خودش نیورد... :)) X_X
#یعنی برای لحظه ای در اطلاعات بی نقص ـمون تناقض ایجاد شد که بعد با تفحّص(!) در سایت ـای خبری رفع شد... :> :))
 
ارسال‌ها
536
امتیاز
20,346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان bnb
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

فک کنم خیلی دیگه به اومدن تابستون و تعطیلی عادت کردم جوری که understanding رو زیر ایستادن معنی می کنم <D= و تازه چند روز هم هست که باهاش درگیرم :)) و فکر می کنم شاید شرایط سخت باشه معنیش شاید هم یعنی کسی که نمی تونه رو پای خودش وایسته( یه چیزی مثل زیر خط فقر و اینا !!! :)) :)) =)) )
اصن خیلی اوضاع خراب !!! در تعطیلی تمام به سر می برم !!!
 

Mahdiye.Z

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
274
امتیاز
1,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بزرگوارانی هم بودند که به پنکیک (یه جور پودر فشرده که جهت خوشگلیزاسیون میزدن به صورت!!) میگفتن بیکینگ پودر!!! (توی شیرینی پزی و کیک پزی و این جور کارا استفاده میشه.)

مثلا ادم یه سر قاشق بیکینگ پودر و سه دونه تخم مرغ و سه پیمانه ارد و یکم وانیل بزنه به صورتش و صبر کنه پوستش ور بیاد ، چه دلبری میشه حقیقتا :‏|‏
 

kosar.hys

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
54
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یزد
شهر
یزد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

عاغا هیچی من بچه بودم یکی از دوستام دفترچه خاطراتشو داده بود تو مدرسه براش بنویسم!
منم میخواستم برم زنگ تفریح دیگه!
تند تند داشتم مینوشتم!
هفته پیش همون دفترچه رو آورده بود مدرسه!
عاغا نوشته بودم:
امیدوارم سایه ات همیشه بالای سر پدر و مادرت باشد :D
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دیروز که زبان فارسی میخوندم واسه امتحان یه چیزی بدجور رو اعصاب بود
این وابسته های پیشین و پسین راستش خیلی با هم قاطی میشن هی اشتباه
میخوندم وابسته های پشین و پیسین...اصن یه وضی :))
تو کلاسم خیلی از این موردا داشتیم :-"
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,595
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

استاده اومد کوییز بگیره بعد من برای یکی از بچه ها که غایب بود مرام بذارم جواب کوییز رو بنویسم و تحویل بدم بعدش خوشحال رفتیم پیش دوست گرام و گفتیم فلانی کوییز گرفت منم برات جوابو نوشتم و تحویل دادم بعد گف من اصن این درسو برنداشتم !!!! :| گفتم حذفش کردی ؟ گف نه اصن برنداشتم :)) :)) هیچی دیگه بدبخت شدیم رف
 

moshiri

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
232
امتیاز
595
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بندر
مدال المپیاد
زکی!
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بعد یکی از نهاییا تو راه برگشت گفتم یه سری هم به اموزشگاه زبان بزنم به یاد قدیما
رفتیم داخل دیدیم یک عدد سانتافه شاسی بلند دو دره مدل 2015 فول اپشن وایستاده برا ثبت نام!
و داره با مسئول ثبت نام حرف میزنه
ما هم در راستای چشم انداز تابستون بعد کنکور در نقش خرمگس معرکه وارد بحث ثبت نام شدیم:
- سلام امیر خان
- به به فرید جون، نیستی داداش، با کنکور چه میکنی؟
- فقط زنده ایم اقا فقط زنده B-)(من حواسم جای دیگس)
-اینم میگذره حالا، امتحاناته نه؟ امتحانا چطوره؟
- هیچی دیگه ، همه رو کمونیستی پاس میکنیم!!!
ـ کمونیستی ؟؟؟! منظورت ناپلئونیه دیگه؟؟
:)) :))

بری زیر تریلی که رانندش توکلیه اینطوری ابروت نره، کلا غم کنکور رو فراموش کردم :))
حیف شد اگه ابروداری میکردم حداقل میشد تابستونم کمی هدفمند شه ;;) :))
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,404
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دبیر حسابانمون روزهای آخر که ما خیلی اذیت میکردیم : شما ها باید واسه خودتون متأثر باشین :-w
بچها :| :-/
من منظور خانم متاسف :D
کل کلاس :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
دبیر ^-^ :rolleyes:

_______

پ.ن یکی از دوستام اپل خریده بود بعد یکی از دوستاش بهش گفته بود خاک بر سرم این سیب چیه چسبوندی بهش؟!
من دیگح عرضی ندارم:))))
 

NT

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,122
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
NEYSHABUR
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
Amirkabir University of Technology
رشته دانشگاه
computer eng.
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز رفته بودیم کنکور زبان بعد نشسته بودیم"دانش اموزان توجه کنن که یک بسته محتوی دفترچه شماره یک و پاسخ نامه بهشون داده میشه"

من:چی شده.....؟؟؟؟پاسخ نامه.....؟؟؟یعنی پاسخ نامه هم میدن الان.....؟؟؟؟

کناری:اره دیگه پاسخ نامه داره...

من:یعنی چی پاسخ نامه داره.......؟؟؟یعنی جوابارو الان میذارن کنارمون.....؟؟؟؟خوب اگه یکی نگاه کنه چی.....؟؟؟

کناری: :)) بابا اونی که توش چهار تا دایره داره جوابارو میزنی....... :))

من:خب بابا ساعت سه بعد از طهره دیگه...... :D
 

قاصدک

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
539
امتیاز
3,393
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیهق
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی ِ عملی ِ داداش ِ عزیز : )
---
تضور کنید دارید از راهرو رد میشید که یهو می بینید داداشتون جلوی روشویی وایساده و یه تیکه پارچه سیاه ( بی اغراق ) گرفته دستش و داره کَف می زنه بهش و می شورتش ...
+ محمد چیکار می کنی ؟ :| ( حقش بود با پ ن پ جوابمُ بده ، آخه واضح بود داره جوراب می شوره! )
- دارام جورابامُ می شورم ;;)
+ ( در حال ِ ترک کردن ِ صحنه ) تو فکر می کنی می تونی اون جورابای سیاهُ بشوری ؟؟ اونم با مایع دستشویی ؟؟ ( یه نیگا به اطاف ِ سینک )
- با مایع دستشویی نمی شورم ;;)
+ پس با چی می شوری ؟ اینجا که شوینده ی دیگه یی واسه جوراب نیس !
یه لحظه چشمتون می افته به اون جسم ِ جامد ِ سبز کمرنگی که وسط ِ جورابای چرک تو دستای محمده ...
محمد تو با صابون ِ صورت ِ من داری جوراباتُ می شوری ؟؟؟؟ :| :| :| L-: L-: L-:
 

M.H.R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
urm
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

اعتراف می کنم یه بار داییم و خانوادش واسه ناهار اومده بودن خونه ی ما . دختر داییم وسط ناهار هوس دوغ کرد منم رفتم از یخچال واسش دوغ بیارم ... به جای پارچ دوغ پارچ شیر بردم سر سفره . :D هیچی دیگه نه بقیه ناهارشو خورد نه شام !!!! :D
 
ارسال‌ها
2,285
امتیاز
62,942
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یکی ازم پرسید اسم اون آهنگه چی بود گوش میکردی؟ گفتم یادم نیست اسمش، بذار نگاه کنم. و وقتی نگاه کردم، Ride 05 رو خیلی جدی خوندم ریده. ;;) خیلی هم متناسب هم. :-"
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خیلی بده وقتی عصبانی هستی سوتی بدی....دیگه اون ابهتتو از دست میدی!
مثلا من اومدم به خواهرم بگم اینقدر پنکه روشن میکنی خسته نشی......
نهایتا چیزی که از دهنم بیرون اومد این بود:این قدر خسته میکنی پنکه نشی......!!!!!! :D :D :D :D :D :D
 

raziyeh.dodangeh

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
22
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

ما یه معلم نجوم داشتیم که آقا بود همیشه من موقع سوال پرسیدن ازشون بهشون میگفتم خانم!دیگه ایشونم عادت کرده بود هیچی نمی گفت فقط میخندید! :-"
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,514
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سر کنکور زبان خانومه پشت بلندگو اومد بگه داوطلبان گرامی آغاز ِ.. گفت آغوز. :د
خسته بود ؛ می‎فهمین؟خسته!
 

Full_professor

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
38
نام مرکز سمپاد
ح ل ی
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

چندین سال پیش که دوربین دیجیتال تازه اومده بود با دوستام رفته بودیم مسابقات ورزشی و از هم عکس میگرفتیم. من اولش با دوربین یکی از بچه ها عکس میگرفتم که نگاتیو بود و باید از چشمی نگاه میکردی! بعد یه دوست دیگم دوربین دیجیتالشو داد که کاملا شبیه دوربین های نگاتیو بود و فقط یکطرفش LCD داشت. منم از شانسم تاحالا چنین پدیده ای ندیده بودم و متوجه وجود LCD نگشتم و دوربین رو پشت و رو گرفته بودم و سعی میکردم از سورخ خروجی (یعنی طرفی که باید رو به سوژه باشه) نگاه میکردم که عکس بگیرم! دیدم دوستام دان سر و صدا میکنن و میگن پروفسور اونطرفی نیست!! h-: ^#^ \:D/ منم که دوزاریم نمیفتاد تا بالاخره صاحاب دوربین اومد جلو و دوربین رو چرخون و LCD رو بهم نشون داد! :-"
منم از الکی برای رفع ضایگی همش بحثو منجرف میکنم و میگم زومش با اینه؟ فوکوسش چطور؟ اونا هم به مسخره میگن نمیخواد اینکارو کنی فقط شاسی رو بزن :))

یکی از مواردی بود تو زندگیم که بد ضایه شدم #-o خب چیه دیجیتال نیده بودم دیه! :-s
 

mah banoo

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دوره ی راهنمایی بودم و اون موقع کتاب حرفه و فن داشتیم. فصل چوب بود.
خلاصه معم گفته بود به بچه ها بخونین. هرکی یه پاراگراف.
عاقا رسید به من . نوشته بود " ... به چوب چسبانده اند "
منم خوندم " به چوب چُس" و بعد دیگه نتونستم بخونم چون از خنده هممون مرده بودیم :)) :)) :))
بعدش تازه یادم افتاد باید آب بشم برم تو زمین =))
خجالت کشیدم از معلم :D :D :D
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

به نقل از mah banoo :
دوره ی راهنمایی بودم و اون موقع کتاب حرفه و فن داشتیم. فصل چوب بود.
خلاصه معم گفته بود به بچه ها بخونین. هرکی یه پاراگراف.
عاقا رسید به من . نوشته بود " ... به چوب چسبانده اند "
منم خوندم " به چوب چُس" و بعد دیگه نتونستم بخونم چون از خنده هممون مرده بودیم :)) :)) :))
بعدش تازه یادم افتاد باید آب بشم برم تو زمین =))
خجالت کشیدم از معلم :D :D :D
اینکه خوبه ما مورد داشتیم یکی از کلمات احادیث دینی سال سوم همون حدیث ثقلین خودمونو طی یک آبروریزی شدید جلو معلم یکی اشتباه گفت...ایشون حوض کوثر رو به اشتباه گفت ک س حوضر (استغفرالله :-")
بعـــــــــــــــــله :-" :D :-"
اینم بگم اون فردی که جلو معلم این اشتباهو کرد جذب زمین شد کلا آب شد رفت تو افق محو شد :D
 

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,351
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مكالمه من و ياسى كه ديشب تا ساعت پنج و شش صبح داشتيم دينى ميخونديم !!
- الو جانم
- نيكتاا !!؟؟؟؟؟؟
- جانم چى شده ؟!
- من اومدم مدرسه ولى هيشكى نيست !!!!
- خوب تازه يه ربع به نه هست ساعت ! كو تا ده و نيم !؟؟
- اخه اين خانومه كه اينجاست ميگه امروز امتحان نيست !!!
- چرت ميگه بابا !!!!
- خيلى خب ! برو بخواب
- خواب نبودم
- فعلا
- فعلا
********
مامانم ميگه :
-چى شده ؟!
جريان رو ميگم ..
مامان : وااا چه خله !!!
- اى بابا يعنى چى هرچى ميشه چه خله چه خله !!! اه !! ( بس كه اين دوست من رو دوست دارن ايشون !!! :-w )
********
پنج دقيقه بعد :


- جان
- نيكتا امروز امتحان نيست !
- چرا چرت و پرت ميگى !!!!
- پيش مديرم الان به خدا !! ميگه امتحانتون فرداس !!!
- اخه يعنى ممكنه من انقدر ابله باشم ؟؟؟
- نميدونم ! برو برنامه رو نگاه كن !
- اخه ... باشه ! ( نميخواستم برم ولى انگار يه نور اميدى تو دلم روشن شده بود :)) )
- فرداس ؟؟؟؟
- ياااااااســــــــى !!!! امتحان فرداس !!! اينجا نوشته سه شنبه !!!! :O :O :O :O :O
- يعنى ممكنه ؟؟؟؟؟
.
.
.
مامانم : ديدى گفتم خله ؟؟ نه تنها اون !!! توهم خلى !! :))
و منى كه تا چهل و پنج دقيقه پيش داشتم از درد به در و ديوار و آسمون ميپيچيدم و مدام غر ميزدم الان دقيقا چهل و پنج دقيقس كه به حالت چرخ و فلك دارم وسط خونه ميچرخم !!! =))
نميتونيد تصورشم بكنيد كه چجورى يه دفعه از اون خالتى كه فلاكت و بدبختى و مصيبت و زجر و عذاب ازش ميباريد يه دفعه به يك انسان مسرور و شاد و خوشبخت تغيير حالت دادم =))
مامانم هنوز داره عين ديوونه ها نگام ميكنه !!
 

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

هفته ی آخر مدرسه ها بود با بچه هامون سفارش ساندویچ دادیم خلاصه ساندویچارسید همه مشغول شدن... یکی از دوستام:یکی اون نوشابه رو باز کنه گلوم گرفت منم هول شدم نوشابه رو گرفتم ی تکون حسابی دادم فک کردم دوغ بعد باز کردم هیچی دیگه نوشابه فواره زد :)) :))
فقط به ی نفر رسید که اونم اولویت داشت گلوش گرفته بود :)) :))
 
بالا