• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

No-Enemy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
215
امتیاز
430
نام مرکز سمپاد
حلی 4
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
تکنولوژِی پرتوشناسی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از shaylin :
وقتی راهنمایی بودیم برای حرفه باید میرفتیم کارگاه....گارگاه کجا بود ؟مدرسه پسرا....
.

این خیلی خوب بود یه ربع خندیدم :))


سال سوم راهنمایی بود، تو سرویس بودیم داشتیم برمیگشتیم خونه بعدش من با یکی از سال پایینی های هم سرویسیم دعوام شده بود و بحث و جدل بالا کشیده بود و فحش فحش کشی تا پیاده شدن من ادامه داشت. همینجور داشتم داد میزدم و کل کل میکردم موقع پیاده شدن از ماشین و عقب عقب رفتم گفتم: تو؟ پدرت رو درمیارم جوجه! فکر کردی من اینقدر راحت ضایع میشم...

بین جوب ها دیدن یه پل(؟) میذارن که از چند تا میله ی آهنی موازی با جوب درست شده و با اون از روی جوب رد میشن؟ خب متاسفانه اون لحظه من داشتم عقب عقب میرفتم حواسم نبود دو تا از اون میله ها با هم فاصلشون زیاده! :|

یه پام اینور، یه پام اونور مثل فیلم ها و کارتون ها پام باز شد محکم رفتم پایین و اون میله ها بین دو تا پام ... X_X :D بعدش گیر کرده بودم نمیتونستم بیام بالا درد شدیدی هم من رو فرا گرفته بود، له له شدم :)) علاوه بر سرویس مدرسمون، اون دسته دانش آموز های دبیرستان دخترونه و مینی بوسشون که کنار من بودن هم رفتن هوا :D آخر سر نمیدونم کی بود بعد 5 دقیقه من رو کمک کرد از اون وضعیت دربیام ولی تو عمرم اون شکلی ضایع نشده بودم! :))

اون وسطا صدای Oops و Ouch و اوه هم میومد از مینی بوسشون در حین خنده :D
 

usboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,679
پاسخ : سوتی‌ها

اينو قبلا يك جايي يادمه گفته بودم
حالا يادم نيست
ولي چون خيلي دوسش دارم x: دوباره ميگمش

دوم راهنمايي
رفته بوديم موج هاي آبي با بچه ها و مدرسه
يه سري آدم ديوانه اونجا تفنگ آب خريده بودن هي رو ملت آب ميپاشيدن
ديگه اعصابمون خرد شد

منه بدبختم بدون عينك نميديدم مثه آدم :(
يهو يكي از ١٠ متري باز آب ريخت رومون
يهو برگشتم گفتم:
عوضي بيشور!
گاوي؟؟؟خري؟؟؟نميفهمي ؟؟؟

بعد يكي از بچه ها بهم گفت معلم جغرافيمونه يارو :-"

ديگه از دور بدون اينكه ببينمش گفتم ببخشيد
ديگه قيافشو نديدم چه شكلي شده بود
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

soti_6_.jpg
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری سی‌دی داریم ما، اسمشون "گردو" ه. بنده اومدم به بابام بگم اینا رو که ایمیج گرفته بودیم رو یه پی‌سی، یه جا دیگه منتقل کنیم، گفتم " بابا این فندق آ رو نمی‌شه بریزیم تو هارد؟ " :-"
بعد از یه دقیقه خندیدن ِ بابام دوهزاریم افتاد چی گفتم. :))
 

Hitler

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
246
امتیاز
326
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سنندج
دانشگاه
دانشگاه کردستان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

جالب بدونید که من کل پروفایلمو با مسخره بازی پر کردم الا سنمو :D

بعد یهو اون روز نگاه میکنم سنمو زده 639 :O :O :O

ینی گفتم سایتم منو مسخره کرد L-: L-: L-: L-: L-: L-:

حالا نگو اینقد رو اون بحث جدی بودم که سنمو شمسی وارد کردم :D :-[ :-"

لازم به ذکر که آثار جرمم کماکان باقیه :-" :-" :-"
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

با عرض معذرت البته :-"
یه بازی هست که باید اسم حدس بزنی ینی به تعدادحروف جای خالی میذاری بعد باید اون اسم بقیه حدس بزنن ؛ یه سری داشتیم تومدرسه با بچه های کلاس(اکثریت بچه هابودن )اینو بازی میکردیم پای تخته بعد دوست بنده اومد چهارتا جای خالی کشید بچه هام هر چندتا اسمی هی میگفتن نیما ست!؟واقعا نیما نیست!؟ .... آخرسر این دوسته من اعصابش خرد شد کاملا جدی گفت:بابا فقط نیما که چهارحرفی نیست نگا این رعنام چهارحرفیه ؛ دراون لحظه کل بچه ها رفتن رو هوا منم پی بردم توانتخاب دوست چه خریتی کردم #والا :-" :-"
 

arez0u

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
142
امتیاز
693
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
پاسخ : سوتی‌ها

مدرسه ما که ایشالا گل بگیرنش من راحت شم :D یه آزمایش گاه درست حسابی نداره این راهنمایی های فسقلی هم اومدن پژوهش سرای مارو اشغال کردن واسه همین مجبور بودیم ( و هستیم البته کماکان L-:) بریم آزمایش گاه شهید بهشتی
واسه فیزیک قرار شد بریم آزمایشگاه آقایون :-" آزمایشگاهشون طبقه بالا بود ماهم اول که رفتیم تو آزمایشگاه کسی نبود منم فکر میکردم تا وقتی ما تو آزمایش گاهیم اوشونا( همون آقایون دگه) تو مدرسه خودشون میمونن ولی خب اشتب میکردم :D وقتی درسمون تموم شد و میخواستیم برگردیم با دوستم مسابقه گزاشتیم کی ازدر خروجی که طبقه پایینه زود تر میره بیرون حالا ما دوتا جیغ کشون شروع کردیم مسابقه و من بدبخت ازش جلو زدم و متاسفانه پله هاشون یه جوریه که تا وقتی که از پایین به پله سومی نرسیدی نمیتونی ببینی که کسی هست یانه و منم با اون وضعیتی که داشتم میومدم ( دستا باز در حال دوییدن و جیغ کشون) یه هو دیدم مدیر شهید بهشتی و یکی دو کلاسشود با دهن های باز دارن من رو نگاه میکنن و از اونجایی که سر عت من بالا بود :(( نتونستم خودم رو نگه دارم و صاف رفتم تو شکم نمیدونم کدوم بدبختی :-[ :(( :-[ :(( دوست منم که وقتی منو دید همون طور که قهقهه میزد از در دوید بیرون منم خجالت میکشیدم همون جوری با سر پایین افتاده دوییدم از در بیرون حالا بیرون رفتن من همانا ترکیدن آزمایشگاه همان :(( :(( :((
****
یه بار این بچه های تجربی تو کلاسشون داشتن بزن و بکوب میکردن و از اونجایی که من تو مدرسه شناخته شده هستم :-" فکر کرده بودن کار منه ~X( بعد مدیرمون با عصبانیت اومده از من میپرسه آرزو کو؟؟؟(دقت کنید آرزو خود این جانب میباشم :D)
مدیر؟؟ X-( X-( X-( X-(
من (;:O :-ss :-/ ;;) :-$ :D خانوم من اینجا نیستم
بچه ها :-\ :-\ :-\ :-\ :-\
مدیر بیا برو دنبالش بگــــــــــــــــــــــرد بگو بیاد دفتر کارش دارمX-( X-( X-( X-(
من :O :O چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشم
بعد که مدیرمون از در رفت بیرون
من #S-: و بچه ها + من =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 

setaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
909
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی عمه گرام ...

عمه ام ( که اسمش هم فائزه هست ) داشت با پدرم صحبت میکرد و یه عکس نشون میداد (پشت تلفن) بعد بابام گفت این خانومه کیه ؟ فائزس ؟
عمه ما هم بلند داد زد : نـــــــــــــه این فائزه نیس این منم #جدی
قیافه ما در اون لحظه :|
بابام :|
عمه ام ;;)
مخابرات :|
viber :|

همون روز هم دختر عمه ام میخواست به مامانم بگه من آنلاینم خیلی جدی برگشت گفت : رن دایی من اَنم (عنم) :| اعتراف قشنگی بود :))
 

lgh95

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
285
امتیاز
1,660
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
برنز نجوم 92
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم چه اصراریه،میخوام بگم دبیرخونه ی مدرسه میگم دفتر خونه :-"
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,534
نام مرکز سمپاد
طلایه داران
شهر
شیراز
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم با دوستام تو کوچه فوتبال بازی میکردم، یکی از بچه ها افتاد زمین، همون موقع دوتا دختر داشتن رد میشدن بهش خندیدن :( دوستم بلند شد لباساشو تکوند، دخترا رد شده بودن پشتشتون به ما بود، دوستم اومد شوت کنه که بخوره به اونا، همون لحظه برگشتن دوباره نگاهمون کردن، دوستام دوباره سر خورد افتاد زمین :)) اون دوتا هم دوباره زدن زیر خنده...
بیچاره دوستم دیگه اونروز فوتبال بازی نکرد :)) =))
_______________________________

یه بار با چنتا از دوستان رفته بودیم بیرون، یه نفرو دیدیم که پشتش به ما بود، با توجه به لباسا و اندام و...بهش میخورد که یه دختر 16-17ساله باشه(اما یه خانوم 37-38ساله بود) :-"....یکی از دوستای منم جوگیر شد و میخواست بهش شماره بده و... ;;) :> 8->
رفت پشت سرش گفت ببخشید خانوم؟ خانومه برگشت...دوست من دید اینجوریه(دید 37-38 سالشه نه 16-17) هول شد یهو گفت مامان من میشین؟ :O
:)) =)) =))
_______________

فک کنم سوتی نیست، اما جالبه:

پارکینگ همسایه ی ما یه سوییت توشه که یه پسر دانشجو اونجا زندگی میکنه(ظاهرا نامزد داره، اما من نمیدونم چرا هروقت نامزدشو میبینم اون آدم قبلی نیست :-")
خب چند وقت پیش یه بار من با دو تا از دخترای فامیل رفته بودیم بیرون وقتی داشتیم یر میگشتیم از جلوی در سوییت رد شدیم یه صداهایی شنیدیم، مثل آه کشیدن و جیغای کوتاه و...
من که در خونه رو باز کردم بدون هیچ واکنش خاصی رفتم بالا :-" یه دو دقیقه بعدش اون دوتا هم اومدن بالا...ما سه تا تا چشممون میفتاد به هم خندمون میگرفت، یهو مامانم پرسید جریان چیه؟ شما چتونه؟ به چی میخندین؟
یهو یکیشون گفت به صدای دختره که تو پارکینگ زندگی میکنه!
مامانم: تو پارکینگ؟ کدوم دختره؟ :O
اون: ها؟ خب همون که تو پارکینگ زندگی میکنه دیگه! :|
من: منظورش پسره است... :-" ~X(
مامانم: خب کجاش خنده داره؟ مگه صدا داره اصن؟
من: خودش که نه، نامزدش :-" :))
مامانم: نامزدش؟ چه صدایی؟ :O
اون یکی: ها؟ آواز میخوند... :-"
مامانم: :-w
ما سه تا: ^#^ X_X :-??
من به اون دوتا: ~X( >:p

چند دقیقه بعد موقع ورق بازی ما سه تا: :D :)) :-[ :)) :D
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

با عرض معذرت خدمت ستایش جان :)) x:

jgxq82hlwz9qr12hmfi3.jpg
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

سر یه مسابقه، با خواهرم داریم بحث می‌کنیم سر داور. داور از روسیه بود. حالا من داشتم اون وسط چیز میزم می‌خوردم.
خواهرم میگه: کجاییه داورش؟؛ منم هنوز در حال خوردن بودم؛ مجبور شدم همون‌طوری جواب بدم.
من [با دهان پر]:روسه.
خواهرم:آره خیلی لوسه.
من[باز با دهان پر]:نه؛روسه!
خواهرم:آره بابا منم همینو میگم خیلی داور لوسیه! برمیگرده به مامان میگه:مامان این داوره خیلی لوسه. مهرانه هم تایید کرد که لوسه! :|
من دیگه طاقت نیاوردم داد زدم: خواهر من روسه، نه لوسه! :-"خواهرم هم با طلبکاریه تمام میگه:خب عین آدم صحبت کن دیگه! ایش :|
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

با مامان بزرگ دوستم سوار مترو شدیم بعد یه دختر کنار مامان بزرگ بود..یه خانومه هی داشت به دختره میگفت برو کنار من پیاده شم دختره هندزفری تو گوشش بود نمیشنید..بعد خانومه گفت مگه کری؟؟مامان بزرگه گفت اره خانوم کره..شما که نباید به روش بیاری من خودم سمعکاشو دیدم..منم با یه دهن باااز داشتم مامان بزرگ رو نگا میکردم که داشت به هندزفری دختره اشاره میکرد..بنده خدا فک کرده بود سمعکه..نمیدونم مردم واقعا چجوری خودشونو کنترل کردن :))
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب خونه ی دوستم بودم دخترهمسایشونم اومدپیشمون ی جورایی چاق بود خودش گف ماخانوادگی همه چاقیم تازه من لاغرشونم
منم سریع گفتم اوههههه واقعا :O :O :-" :-"
شانس اوردم متوجه نشد :D
 

Alien

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
رشته دانشگاه
میخوام برم پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار زن همسایمون اومده بود خونمون ( همیشهههههه میااااد X-( ) رفت تو آشپزخونه کنار مامانم نشست و غیبت میکرد L-: منم پشت سرش داشتم شکلک در میاوردم حواسم نبود رو به روش آینه بود منو میدید :( مامانم بعد اینکه رف بهم گف X_X
 

niyayesh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
158
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين2
شهر
اصفهان
دانشگاه
ایشالا شریف!
رشته دانشگاه
ایشالا الکترونیک وهوش مصنو
پاسخ : سوتی‌ها

1بار داشتیم رباتمونو راه مینداختیم بعد چون من بعضی وقتا سیمارو اشتباه وصل می کردم برگشتن میگن: خانم فرامرزی برای بار آخرمیپرسم اینارو درست وصل کردین؟؟!!!! منم اصلا داشتم فرمول اثبات میکردم اصلا حواسم نبود میگم بلهههه!!! هیچی دیگه همه زدن زیر خنده.... بعد میگن ایشونم که میگن بعلهههه!!!!!
من :O ^#^ ^#^
استادم :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) =)) =)) =)) =)) :D :D
بچه ها :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
............................................................................
1دفعه هم یکی از بچه ها تو رباتیک رفته بود برا ما چایی بیاره بعد منم رفتم بردارو بیارم بعد استادم اومده میگه خانم فرامرزی کجاس؟؟
دوست بی مخ منم برگشته میگه : رفته چایی بیاره!!!!!!!!!!!!!!
من ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( L-: L-: L-:
دوستم ^#^ ^#^ ^#^
استادگرامی =)) =))
 

fatemeh.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
8,143
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم رادیو گوش میدادم.گفت و گوی مجری و کارشناس فوتبال.....
کارشناس :بازیکنان ما در بازی اول خود(با نیجریه)نسبت به بازیکنان برزیل در بازی اول دوندگی بیشتری داشتن.
مجری(با اعتماد به سقف!):بله. 100کیلومتر
کارشناس: نه خیر هر بازیکن11کیلومتر
مجری:11؟! :O
حالا اومد جمش کنه گفت :بله خب بنده مجموعشو گفتم.
 

pouya BT

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
177
امتیاز
843
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

نشستیم تو جمع در حضور عمو های گرام و کلی آدم دیگه یهو دختر عموم برگشته میگه کی میتونه سه بار بگه "چیپس چسب سس"
پسر عمم با اعتماد به نفس تمام با صدای بلند "چیپس چسب چس"
:|
 

nasim-tofan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
N.A میگن گویا
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم بیرون بودیم
حدودای شب بود دوستم عینکش و در آورد گفت از این موقع چهره ها رو تار میبینم
من:کور چشمی داری؟
دوستم: :O :D :))
من: :D :)) =))
منظورم شب کوری بود :D
------------------------------------
دیروز سر پا سو ر بازی
پسرخاله گرام: شاه و باید رو بیبی میخوابوندی
من: :D :))
خود نفهمیدش: X-(
کل فامیل م خودشون زدن به اون راه
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

تو تاپیک جام جهانی داشتم میچرخیدم ...
بعد یکی گفته بود ایتالیا چقد دیشب بد بازی کرد ...
بعد این داداش پروفسور ما گفت که بابا تیم دسته دوشون رو آورده بودن .... [والیبال منظورش بوده]
من : خره این جام جهانیه ...
اون : میدونم لیگ جهانیه ... تیم دسته دوشو آورده بود ایتالیا وگرنه زایستف هم بود .
من : :| میگم جام جهانیه ... همون ک دیشب با کرواسی بازی داشت
اون: کرواسی ک نه ... عجب خریه ... با اکوادور بازی کردن 1-0 باختن ...
من : نه اصلا این... اکوادور چیه ؟ کاستاریکا بود ...

قرصامونو دیشب یکم دیر خوردیم واسه همینه
خوب میشیم ...
 
بالا