خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

این نمیشه گفت سوتیه اما حالا! :-"
کلاس "نینجوتسو" بودیم :-" بعد ی بخشیش هست ک با چوب کار میکنیم از این حرکتا ک چوبو تو دستا میچرخونیمو ضربه میزنیمو این کارا.
مربیه داشت یاد میداد چوبو نگه میداریم ، جفت پا از روش میپریم. منم اومدم این کارو بکنم ، با صورت پرت شدم زمین ;D بعدش خواستم کسی نفهمه و نبینه چجوری از درد له شدم ، همونجوری ک رو زمین بودم اومدم چوبه رو بچرخونم چوبشم بلنده خیلی تسلطم زیاد نیست :-"اینو چرخوندم یهو دیدم یکی شروع کرد داد زدن :-" سرمو اوردم بالا دیدم چوبو محکم زدم تو شکم مربیه :-" :)) بعدا چون رو زمین بودم همه هم دورش داشتن تمرین میکردن ، فک کرد یکی از اوناست ، خیلی بی تعارف چندتا مشت و لگد بهشون زد خالی شه! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

خودمو مامان داشتیم از مزایای سیاه پوستا میگفتیم

من حواسم نبود گفتم موهاشون اصلا سیاه نمیشه..............

من :-"مامان :-/سیاه پوست :oمو :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

با زنداییم درمورد رشته های پول ساز و غیر اشباع صحبت میکردیم!! میگه بیا برو ژنتیک و از این چیزا بخون. میگم چرا؟! میگه من باردار که بودم رفتم شیراز فتوسنتز کردم ، 1میلیون ازم گرفت!!!!

من: چیکار کردی؟!؟؟!؟!؟!؟!؟؟!؟ زندایی گیاهان محترم فتوسنتز میکننا!! :))

زنداییم: چیزه..... منظورم چیز بود....

من: آمینوسنتز ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمی دونم سوتی هست یا نه :)

زنگ زدم به دوستم(دوستم فقط یه خواهرداره )یه پسری گوشی برداشته بهش میگم xهست؟ :-?
میگه آره.رفته گوشی داده به یه دختری
حالامن 1ساعت دارم باهاش حرف میزنم ازاین ازاون ازمعلم (:|
بعدمیبینم اصلانه نظری نه جوابی برگشتم بش میگم:x؟چراچیزی نمیگی؟
برگشته میگه شما؟ :-w باکی کار دارید؟ :-w
هیچی دیگه من:یعنی چی؟مگه شماxنیستی؟ :-?
-:نه والا
قیافه ی من X_X :-\ ~X(

(البته اولش شک کرده بودم اما خوب ;D) :-[
اگربی مزه ودشرمندتونم #:-S
 
پاسخ : سوتی‌ها

اینو داداشم تعریف کرده بود + از زبان خودش

نشسته بودیم تو سرویس و بچه ها خیلی سروصدا میکردن یهو راننده سرویسه برگشت گف : فک میکنین فقط خودتون خر ید؟؟؟ X-( [دی سوز بَ چَ فقط اوزوز اشح سوز؟]
بعدش که فهمید چی گفته تا آخر راه جیکشو درنیاورد! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

این یکی سوتی نیس ولی جالبه بذارین بگم
چن سال پیش قبل از خواب دسشویی نرفتم چشمتون روز بد نبینه خواب دیدم به شدت شاش دارم بعد توی خواب رفتم دسشویی دیدم وقتی ادرار می کنم شکمم داره خیس میشه هیچی دیگه از خواب پریدم دیدم ماشالله در دریایی از شاش به سر میبرم.
دیگه خودتون فرض کنین اون لحظه چه احساسی به آدم دست میده. :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سرکلاس زبان داشتیم اهنگ اخر درسمونو گوش میدادیم...من شذیذا تو حس بودم....یهو صدام رفت بالا حالا اواز نخون کی بخون.....چشامو بسته بودمو میخوندم....اهنگش یه چیزی تو مایه های سامو لایک یو ااز ادل بود...منم با تمام وجودم داشتم میخووووندم...
it's great day FOR LOVE....یهو دیدم من دارم میخونمو و صدای خود موزیک نمیاد.....اصن وضعی بود...اب شدم :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ ;D ;D ;D ;D ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از فامیلامون برایه عروسی وقتی وارد تالار شدجلوی دوربین هول شد و به جای اینکه به پدرداماد بگه مبارک باشه گفت:قبول باشه ;D ;D :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا ما سوار تاکسی شدیم بعد من هدفون تو گوشم بود این شعره هم کلا از اول تا آخر هی میگف زیک زاگ
بعد اقایه پرسید خب دخترم کجا میخوای بری؟
منم جواب دادم زیک زاگ ;;)
اون : کجا؟ :-/
من زیک زاگ
اون: کجا دخترم؟
من : آقا خیابون زیک زاگ دیگه :|
بعد جالبه خودمم نمیفهمیدم دارم میگم زیک زاگ فک میکردم دارم اسم اون خیابونرو میگم :))

نزدیک بود از ماشین پرت شم بیرون :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من اونقدر سوتی دادم که نمیدونم کدومو بگم :-[
وقتی کلاس اول راهنمایی بودم از معلم اجازه گرفتم برم تراش مدادم رو بریزم سطل زباله...آغا اجازه گرفتن همانا باسرعت رفتم که پام لب پله گیر کرد و با سر رفتم توی سطل زباله بماند آن روز چه حسی داشتم... معلم و همه ی بچه ها هم که مردن از خنده!!خدا روز بد نیاره!! X_X #-o
 
پاسخ : سوتی‌ها

وسط سال یکی از بچه ها بود سر کلاس دینی خیلی شلوغ میکرد ینی در حدی که معلم اینطوری X-( میشد بعد یه دفعه معلم میخواست بگه توروجون مادرت که خیلی دوسش داری ساکت بشین بعد بیچاره اشتباه گفت تورو جون مادرت که خیلی دوسش دارم بعد یهو بیچاره رنگ عوض کرد ولی بروی خودش نیاورد دیگه ما همچین معلم هایی داریم B-) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش کلاس زبان بودم! بعد من دو تا همکلاسی دارم و با هم خواهرند و اسمشون هست ملینا و هلیا! :)

بعد معلم زبانمون خواست یکی از اینا رو صدا کنه گفت : ملیا!!! :))

بعد اون دو تا به این صورت :o هم دیگه رو نگاه کردن تا بفهمند کدوم یکی منظور معلم بوده!!! :-??

ما هم به این صورت در اومده بودیم!!! =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من یکبار که سرما خورده بودم تو مدرسه حول شدم یک دفعه بجای اینکه به معلممون بگم مریض شدم گفتم مریض خوردم. ~X( ~X(
بچه ها هم از خنده مردن. =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یادمه یه روز با دوستام رفته بودیم استخر
تو آب بودم که دیگه پاهام خسته شده بود بعد تصمیم گرفتم بیام بالا
به پشت دستامو گذاشتم که بیام بالا بعد یه دفعه دیدم که انگشتم تو مایو طرفه و من هم کشیده بودمش پایین X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا یه دختره رفته بود دکتر واسه لوزه هاش.بعد به جای اینکه بگه آقای دکتر لوزه هام درد میکنه گفته .... هام درد میکنه :o :o :o(یک کلمه زشت هم وزن لوزه) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکشنبه فیزیک داشتیم.استادمون یه مسئله داده بود حل کنیم...دوستم بعد از کلی فک کردن به نتیجه نرسید به استادمون گفت: آقای چیز من این مسئله رو نمیتونم حل کنم 8-|
استادمون:آقای چی؟ ;D
ما: :))
دوستم:منظورم آقای عباسی بود :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتیم با دوستان با اتوبوس {هوای پاک‌تر و این حرفا :-"} میومدیم خونه . تو راه یه مغازه دیدم که رو تابلوش نوشته بود :کیف و کفش دیور" منم خیلی شیک به دوستام گفتم : یادش به خیر ... ماعم تو ابتدایی یه مستخدم داشتیم که اسمش خانوم دیوَر بود 8-^ این‌جا نوشته "کیف و کفش دیوَر" ;;)
دوستان : منظورت دیوره (Dior) دیگه؟؟!!! =)) =)) =)) =))
من : خوبالا :-" :-[ :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما نزدیک مدرسمون یه نونوایی داریم که تافتون میپزه... ;D

اقا اینا اومده بودن مثلا های کلاس بازی در بیارن و اینا به صرف اینکه نوشتاری نون میشه نان گنده با قرمز نوشته بودن:

نانوایی تافتان :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بعضی از سوتیا باعث میشه ادم بدجوربسوزه: پس از سال ها رفتم با کارت خودم شارژ خریدم بعد دیدم إ چه جالب این چقد عمرکرد!! خلاصه ترکوندم بعد الان رسیدشو از کیفم در اوردم میبینم بجای 2تومن 20تومن گرفتم اونم با کارت خودم. :(( :-<
 
Back
بالا