خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر فیزیک داش میدان درس میداد بعد گف چرا نمیپرسین جهت میدان عکس العمل به کدوم سمته(بر وزن نیروی عکس العمل)؟بعد همه گفتن خانم میدان که عکس العمل نداره.یکی گف خانم شاید ریاضیا واسشون سوال پیش بیاد ولی ما نه.
بعد چن دقیقه همون فرد مذکور:خانم چرا میدان عکس العملشو نکشیدین؟ :-??
ما: :o =)) خانممون: :o :-w ریاضیا: :> =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتيم تست ميزديم بعد يه گزينه نوشته بود چشم ماهي - fhish eye داشتيم توضيح ميداديم به هم ،‌دختر عمه م گفت ، fhish ماهي منم در ادامه تكرار ميكردم fhish ماهي ...
ديدم بقيه دارن يجوري نگاه ميكنن ،‌متوجه شديم چه خبره :-"


داشتيم سر اينكه دستگاه دفع ادرار يه دستگاه جداس با داداشم بحث ميكرديم ،‌ اومدم بگم بعد از روده بزرگ ... (الخ)
يه لحظه قفل شدم ، گفتم لوله كوچيكه پايين بود يا لوله بزرگه؟
در ادامه : آها همون لوله پايينه بزرگه بود... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اولای جدیدمون روز اولی بود ک اومده بودن مدرسه بعد ما رو از کلاسا انداخنه بودن بیرون اولا رو گذاشتن [-( یعد ما هم خیلی عصبانی بودیم خصوصا این ک مجبورمون کردن بریم طبقه 3 :-"
زنگ تفریح خورد منم اعصابم خورد بود 5 نفر نشسته بودن فک کردم اولین ;D
رفتم جلو خیلی شیک :
من: ن جدا خیلی مسخره است 2 روز نشده اومدین تو مدرسه جا رو اشغال کردین بسکتبالم ک بازی میکنین نمیذارین ما فوتبال بزنیم و...
بعد دوستم هم هعی داشت بهم سقلمه میزد :))
من : چته ، مگه غیر حقیقته ؟
دوستم : :-[ فاطمه جان اینا پیشی ( پیش دانشگاهی #گربه ) هستن :-"
من : :o X_X الفرار !
----------------------------------------------------------
زنگ تفریح خورد بعد من دوستم یه کلاس دیگه است معلمشون اکثرا نمیذاره زنگ تفریح ها از کلاس بیان بیرون :-L
بعد یهو اینو تو راهرو دیدم داره دنبال من میگرده
بعد من: چ عحب این معلم سیبیل چخماقیتون ( سیبیل داره در حد باقلوا :-" ) گذاشت بیاین بیرون :))
بعد دوستم: ب سختی داشت سعی میکرد یه چیو با اشاره ب من بفهمونه
برگشتم دیدم سیبیل جان پشت سرمه :-[ یعنی یه چشم غوره بهم رفت تا 7 جد امو رفتم زیارت کردم برگشتم1
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی رو من ندادم (البته اگه سوتی باشه)اما باعثش من بودم،یه مدرسه به یارو خندیدن،
عاقا من یه کت و شلوار داشتم که شبیه کت و شلوار مدیرمون بود،وقتی اینو میپوشیدم از پشت با مدیر مو نمیزدم،
یادمه زنگ دوم یکی بدو بدو اومد طرف من که اقای فلانی(فامیلیه مدیرمون) فلانی(فامیلیه معونمون) صداتون میکنه،خلاصه وقتی برگشتم و منو دید کلی ضایع شد،خلاصه زنگ تفریح تموم شد و زنگ رو زدن که ما صف وایستیم،این مدیرمونم اومده بود تو صف ما و داشت قدم میزد،یه دفعه همون پسره محکم کوبید پشتش،و همینطوری که داشت میگفت"خودمونیما از پشت خیلی شبیه اقای فلانی هستی"مدیرمون برگشت،قیافه ی پسره رو باید میدیدین!
 
پاسخ : سوتی‌ها

این شعره هست تو کتاب فارسی سوم راهنمایی ، همین => ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور...

من امروز تریپ شاعری برداشته بودم با خودم گفتم برای خانواده یه بیتی بخونم !! :-"

بعد من خوندم : ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند چون تو را نوح است پشتیبان ز طوفان غم مخور!!!!!

بعد من به این صورت B-) :> در انتظار تشویق بودم که دیدم صدای خنده میاد!! =))

این کانون و پشتیباناش اینجا هم دست از سر ما بر نمی دارن!! ~X( ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ديشب سر شام آي فيلم داشت تبليغ يه سريالي رو ميداد يارو هم هي مي گفت صفدر اهنگر رو گرفتن و از اين حرفا!يهو داداش گرام تريپ انشتين برداشت و متعجب گف مگه كفتر اهنگر نبود؟!؟! :-?
مام در حالت هنگ پرسيديم كي؟!؟ :o
نگو بنده خدا كاوه و صفدر رو قاطي كرده بود گف كفتر!!!! :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ديشب ساعت ٣:٣٠ نصف شب به خواهرم پ خ دادم!!!! براش زدم خوشال نشو خوشال نشو منم بابا!!! =)) ;) :)) ( ذهن مبتكر (!) اينه ها)
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام واسه داداشم چند تا دفتر خریده بود با طرح سیندرلا:-/-/ داداشم:بابایی غصه نخور میدمشون به دوست دخترم:-"-"-" من و بابام:‎ o:o ‎:‎ o‏ باور کنین من نمیدونم اخه این جمله از کجای ی پسر ۷ساله می تونه بیاد:-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم چت روم معرفی کرد بریم بحرفیم حالا این سوتی بماند که یه ربع تو یه چت روم اشتباهی بودم اونجا هی بوق بوق میکردم که پیداش کنم
بعد داشتیم در مورد مشاورای تحصیلی صحبت میکردیم
من:فک کنم با این شرایط بیشتر درس بخونم و واسم خوب باشه
دوستم:ینی چی اخه خودت که بخونی اگه فردا یه چی شدی میگی خودم شدم ولی با مشاور یهو یکی بلند میشه میگه من کردمش اینجوری خوبه؟
من : =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
دوستم:با این وضع X_X ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ X_Xفهمید که خفه شه بهتره
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان معلم این جمله رو خونده می گه خب معنیش چی میشه؟

i love thee to the depth and breadth and height
من پریدم معنیش کنم :

من دوست دارم به خاطر ارتفاع و عمق و عرضت !! ;;)

معلم و دوستان: :)) :)) =)) =))

بعد از اینکه خودش معنیشو گفت ، برگشتم گفتم : منظور منم همین بود ! شما متوجه نشدین!!!!!!! [-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

نقل قول از مامانم:
سال دوم دبیرستان که بودم مدرسه مون به مناسبت دهه فجر جشن گرفت بود مجری برنامه یکی از همکلاسیام بود . قبل از قرآن خوندن می خواست بگه " به گوش جان می سپاریم..."
اما به جای "ش" گفت "ز" :-" :))
پ.ن: مامانم میگه بعضیا تا آخر پیش به این نگون بخت میگفتن گوشِ( بخونید ز :-") جان ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

كلاس ما قرار بود بريم نيروگاه برق. شديم دو ميني بوس و راه افتاديم. تو ميني بوس ما 12 تا از بچه باحالا بودن و ناظم مون X_Xو دبير فيزيك مرد(مذكر)مون.
راننده يه چن تا آهنگ گذاشت اصلا حال نميداد منم رفتم يه سي دي بهش دادم. آقاي راننده سي دي رو گذاشت .
حالا آهنگه:
ووويي چه دختر هلويي
ووويي چه رنگ و بويي
وووييي ووويي
و...
من: X_X
ناظم: :|
بچه ها: :-" =)) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

من امروز صبح زنگ زدم 118 شماره یه جایی رو خواستم. بعد دیدین که صفر و هشت کنار همن، خب؟ من به جای 8 ، صفرو گرفته بودم :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا این انتخابات شورای شهرو این حرفا که بود؟! خب؟!؟! :-"

یه آقای بود کاندیدا فامیلیش " رزمگه " بود :-"

منو دوستام از مدرسه میومدیم، بعد یکی از دوستان یکم فکر کرد گفت razam goh فامیلیشه مثن X_X :-"

عقلامونو رو هم ریختیم با کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدیم فامیلیش roz mage است ;D :-"

بعد اومدم خونه مامانم گفت گویا razm gah بوده :-"

پ.ن: بچه های تیزهوشان :-سواد زیر خط فقر :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

"در دسته جواب های بدست امده برای معادلات مثلثاتی،گاهی اوقات ظاهر جواب ها متفاوت بوده،ولی کمان هایی که طولید میشوند یکسان اند،این گونه دسته جواب ها را دسته جواب های هم ارز مینامیم."
عاقا من یه سری قرار شد به یه سری از بنده های خدا حسابان درس بدم(از بچه های یه مدرسه دیگه بودن،شهریور و تجدیدی و این حرفا) خلاصه درس رو بهشون میگفتی نمیفهمیدن و باید رو وایت برد مینوشتی،منم رو وایت برد درس رو مینوشتم و اینا از روی من کپی...
به این قسمت که رسیدیم من اصلا متوجه سوتی ای که دادم نشدم،همه ی بچه ها هم دقیقا همین متن رو نوشتن،با این که درس و اینا در حد صفر بود اما حالا به دلیل احترام بود یا هر چیز دیگه کسی سوالی هم نپرسید،تا کلاسشون تموم شد،یکیشون اومد جلو و گفت علیرضا ما طولید نخوندیم،یه نوع تابع ـس؟ :-/ اینو که گفت تخته رو نگاه کردم و تازه فهمیدم بعله،خلاصه نفهمیدم چطور تخته رو پاک کردم و اومدم بیرون، ;D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز یکی میخاست بیاد در خونمون بعد گفته بودیم مامان بابام خونه نیستن به دلایلی :-" بعد من رفتم پایین که کار این آقارو را بندازم یهو دیدم آبجیمم اومد بعد من خاستم یه کاری کنم آبجیم از منطقه دورشه یهو نگه مامانم اینا خونن بعد گفتم:تارا مامان صدات میکنه :)) :-" ) بعد یهو فهمیدم چی گفتم جمعش کردم گفتم مادرجون کارت داره(به مامان بزرگم میگم مادرجون)(اون روز مامان بزرگم خونمون بود)بعد طرف گفت مامانت خونس گفتم نه باو مامن بزرگم خونمونه ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

منو شقایق رفتیم سر یخچال (خود سر) توی دفتر معاونت یه مدرسه
قشنگ پارچ آبو برداشتیم آب بخوریم ! کسی هم تو دفتر نبود !!!!
شقایق یه لیوان آب برام ریخته ، میگه اول تو بخور
- نه اول تو بخور
- بخور دیگه
یه قلپ از آبه خوردم بعد :-& شدم زود رفتم تف کردم بقیه آبو تو حیاط
- شقایق این شوره
-بزار یه کم بخورم ببینم ! ........... اه این که آب نمکه !!! کدوم بیشعوری نمک ریخته تو این ؟؟ :-w
رفتیم پیش مسئولای مدرسه:
من : یه پیشنهاد دارم !! از اون آب تو یخچال نخورینا !!
معاون: مگه شما خوردین ؟
- آره خیلیم شور بود!!
همه ی اعضای اون جمع: =)) =)) :)) =)) =)) :)) =)) =))
معاون : اون داروی خدمتگزاره ! ors بود خوردین !!
منو شقایق : وایییییییییییییییی :-& :-& ~X( ~X( #-o #-o #-o :(( :((
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما ي برادر زاده 7 ساله داريم كلا كركر خندس! :)) :))
امروز داره اهنگ ميخونه...دقت كردم ببينم چيه

برادر زادم:منه حييوون تو اين روزا هواتو كردم!

اهنگ عليزادس كه ماه رمضون واسه ي سريالي بود و ميگه: منه حيرون تو اين روزا هواتو كردم!
:)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار زيپ كيف دبيرمون باز بود بعد بچه ها گفتن عاغا زيپتون بازه !!! :| اونم بدبخت دستشو برد سمت زيپ شلوارش X_X
واي خدا تركيده بودم از خنده اصن :)) بد سوتي داد بد
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو کلاس زیست نشسته بودیم . منم اصن اعصاب نداشتم . 8-| یکی از بچه ها گفت : فلانی تو فلان دانشگاه گیاه شناسی میخونه .
منم گفتم : آخه گیاه شناسیم شد رشته ؟
دوستم : مگه چشه ؟
من : خیلی باید کم عقل باشی پاشی بری گیاه شناسی بخونی ! لابد طرف خیلی شوت بوده . اونایی که گیاه شناسی خوندن هوش و حواس درست و حسابی ندارن که !
یهو معلممون گفت : منم گیاه شناسی خوندم . :-L :> :-"
+ من : :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ اصن یه وضعی ... :-[ ;D
 
Back
بالا