• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

ayda

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
1,430
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز.زنجان.تهران.ارومیه.ازمیر.آنکارا :))
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

چند روز پیش با خانواده داشتیم برمی گشتیم خونه من رفتم اشغالا رو بندازم برگشتنی همه سوار آسانسور شده بودن بابام داد پس کجا بودی دو ساعت منتظر توییم. منم هول شدم گفتم دست شویی :)) خانواده رو زمین ولو شده بودن :D
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مامانم:
عه!!
عه!!!!!!
رو بابات آب نریز لکه میشه X-( L-: L-: X-(
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دوستم: پایتخت زنجان کجاس؟
زنجان :|
پایتخت :|
کشور :|
من =)) =)) =))
دوستم X_X
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

پست حرف بزنم رو توی پیشنهادات مسائل فنی ارسال کردم، حواسم کجا بود خب؟ :))
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

معلم فیزیک پارسالمون خیلی خوب بود خیلی رله و صمیمی بود در حدیکه همه بچه ها مث یه دوست باهاش میحرفیدن تا یه دبیر
خب راستش احساس میکنم یه خورده هم زیاده روی کرده بود تو رو دادن به بچه ها
خلاصه یه روز سرکلاس بودیم آخرای زنگ بود نمیدونم چه جوری شد که بحث کشید به امیر :-"[nb]شوهر ایشون :-"[/nb]
داشت از شوهرش حرف میزد و که شوهرش شبا زود میخوابه و این حرفا که یکی از بچه ها بلند داد زد مگه مرغه؟!!! :O :-"
یعنی چند ثانیه کلاس تو شوک بود که الان چی میشه :-" نمیدونستیم بخندیم یا جدی باشیم :D دچار دوگانگی شده بودیم :-"
معلممون هم بهش برخورد فکر کنم ولی به روش نیاورد و طوری که کسی شک نکنه به بحثش ادامه داد :D
 

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

امروز منو دوستم رفته بودیم بیرون..
بعد من تو راه :وای فرزانه اون پسره که داره میاد
چقد زشته
بعد پسره به دوستم سلام دختر خاله >:D<
من X_X
دوستم :-"
پسره ;;)
 

mr.aliof

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
240
نام مرکز سمپاد
علامه1
شهر
هِمدان
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
صنایع
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

دیروز کلاس آیین نامه بودم سرهنگ گفت:تو آزادراه گاردریل سرتاسری میزنن؛در نتیجه:؟؟
هر کی یه چرت و پرتی گفت بعد آخرش یه پسره یرگشت گفت نتیجه میگیریم تو آزاد راه تقاطع نداریم
سرهنگه هم کلی آفرین بهش گفت
بعد که یه خورده توضیح داد گفت حالا یه نتیجه دگ:؟؟
یکی از دخترا خیلی تند و تیز و سریع،عین یه پلنگ واقعی گفت: \:D/ \:D/
استاد یعنی تو آزاد راه تقاطع نداریم!! B-) B-)
پسرا،دخترا،سرهنگه،رئیس آموزشگاه،منشی دفتر،دکه ای بغل آموزشگاه،رهگذر: :O :-\ #-o h-:
.
.
.
کلاس آیین نامه سوتی زیاد داشت(البته همش از طرف بانوان محترم)
ایشالا همشو میگم براتون
 

doctor428

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
328
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
قصـــــــــــد طلای زیست!!!
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

از دوستم توی مدرسه پرسیدم صبحونه چی داری؟؟
میخواست بگه کوکو کدو،گفت کدو ککو
=)) =))
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو یه جمعی بودیم یه دختر مجرد 22ساله هم بود
سرش توکار خودش بود بعد بحث رسید به ازدواج این دختر
-اره مهنازو زودتر بفرستین بره
مامانش ::نه دخترم هنوز دهنش بوی شیر میده :|

خب یکی زدم بهش سرشو اورد بالا::مامان الکی نگو داره 24سالم میشه خوب میفهمم چرانمیذاری برم؟چرا نگرانی؟همه دوستام رفتن وب...
کل جمع :: :O :O :O :O
مامانش :-\ :| ~X(

خب بعد که اطرافشو دید خودش شک کرد که قضیه چی میتونه باشه
+داشت به مسافرتی که قراربودبره و مامانش نگران بود فکر میکرد و نظر میداد
=پاشد یکم مِن مِن کرد زد زیر گریه رفت :-??
 

Anee

کاربر تحت فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
4,147
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک.
شهر
.
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

چندتا ظرف دستم بود، به جای اینکه برم آشپزخونه، رفتم تو اتاقم که کنار آشپزخونه ست :))

تازه داشتم دنبالِ سینک ظرفشویی می گشتم ظرفا رو بذارم توش :-"

:)) :))
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

onuc_screenshot_2015-07-12-13-59-23~2.jpg

الهُم الکشف کل حواس پرتونِ داغون :)) =))
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

:آبجی یو کی(u.k) انگلستان بود؟ united kingdom
-جای دیگه این حرفو نزنی میخندن بهت کاناداست :>
......
اینگونه بود آغاز انقراض سلسله ی مردان :-w
 

Farzin2x

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی3کرج
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

جدید این ارورو سه روز پشت سر هم دادم.
نمکدونم میذاشتم تو یخچال.پارچ آبو مذاشتم تو کابینت جای نمکدون
 
ارسال‌ها
2,289
امتیاز
62,973
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

در راستای پست Farzin2x :

اون روز ساعت 6 از خواب پاشدم، یادم افتاد نماز ظهرم مونده. :-" با چشای بسته وضو گرفتم، اومدم اینور، مهر یه دستم بود، گوشی یه دستم، نمی‌دونم چی شد گوشی رو گذاشتم رو زمین، مهر رو گذاشتم رو تختم. :)) وقتی رفتم سجده دیدم پیشونیم چه خنک شد :))
 

pouya BT

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
177
امتیاز
843
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داشتیم با خالم و پسر خالم عکسای دو سال پیشو نگا میکردیم. خالم اون موقع پسر خالمو باردار بود.
پسر خالم: مامان من چرا تو عکسا نیستم؟ کجام؟
خالم: تو شیکم من بودی مامان جان!
پسر خالم تا 2 مین که load نمیشد بعد با یه نگاه تعجبناک توام با وحشت گفت: مامان، منو خوردی؟؟؟ :O :O
من و خالم :))
 

mr.aliof

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
240
نام مرکز سمپاد
علامه1
شهر
هِمدان
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
صنایع
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

5شنبه امتحان آیین نامه داشتیم بعد یکی از دخترا برگشت گفت استاد اگه قبول شیم چی میشه؟
دگ استاده هم هیچی نگفت دگ...مثل اینکه تالا بهش فک نکرده بود!
 

mRNA

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
140
امتیاز
1,261
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
mshd
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه بار داشتم نوشابه میخوردم [nb]مینوشیدم[/nb] بابام منو خندوند نوشابه دقیقا از دماغم درومد دیشب داشتم این قضیه رو با یه حالت جدی توام با تفکر تعریف میکردم که یهو گفتم :هیچ وقت فراموش نمیکنم وقتی که نوشابه از دوغم درومد... :|
میخواستم بگم دماغم گفتم دوغم قیافه ی حضار تماشایی بود... :))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,207
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ﭘﺎﺳﺦ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﻮﺗﯽ‌ﻫﺎ

ديشب تو راه،من ماموريت داشتم دست بزنم ب باربند ببينم وسايلمون هست يا نه،با آهنگ حس گرفته بودم ک بابام گفت يه دست بزن،منم شروع کردم ب دست و جيغ و هورا!!تو هنگ بودم تا بابام با خنده گفت دختر خنگم نعمتيه!!!
 
بالا