• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

بابام میگه عینکم رو بده ،بردم دادم بهش
میگه فهیمه عینکم ، این چیه اوردی؟
نگاه کردم میبینم کنترل بردم واسش :))
 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

تو سرویس یکی از دوستان داشت درباره مشاور پیش و معاون آموزشی و اینا تند تند صحبت میکرد بعد گفت خانوم فلانی ...
یکی پرسید خانوم فلانی کیه ؟

میگه معاون آمی زِشی :|

در جا اصلاح کردم منظورشون رسوندم
ولی دیگه حرفی ندارم :))
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,072
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : سوتی‌ها

ما ی معلم داریم بعد ایشون از نظر اخلاق ب سگ میگن ذکی :-"
بعد این تخته الکترونیک ها صفحشو میشه بالا پایین داد
دوستم:
خانوم میشه یکم بکشین پایین؟؟
خانوم؟ X-(
ما: =))
خودش :-[
 

z.n1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
265
امتیاز
1,411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 مشهد
شهر
سر همه شهرا
مدال المپیاد
اره زبان تو راهنمایی که بودیم رتبه آوردم.کامپیوتر هم
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم باز کافی شاپ.و واز دوباره موقع حساب کردن دچار درگیری شدیم.در نهایت من کارتمو دادم گفتم جلو آقای کافی شاپی پول خورد در نیاریم بدیم.ب آلا گفتم یادت نره بپرسی سهم هر کس چن شد.انقدم ک این کافی شاپا تاریکه آدم نمیفهمه کی دورو برشه.دم در باز به آلا یاد آور شدم ک قیمت هر چیزو جدا بپرسه.
رومو برگردوندم و اصلا متوجه نشدم اون آدم کیه تو تاریکی و با صدای واضح فریاد زدم:::آلا باز تخل پخل نشه

:D :D
و متاسفم ک بگم اون آدم تو تاریکی پسره کافی شاپی بود و فکر کرد ک من با اونم. :D :D
shame on me
#-o #-o #-o
اصن فکرشم نکنین ما دوباره بریم کافی شاپ مذکور
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
884
امتیاز
4,434
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

اغا سر کلاس ریاضی تشریف داشتیم و در حال درس گوش دادن متوجه شدیم در میزنن خانوم رفت دم در درو باز کردو اینا بعد اوشونی ک اومده بودن جهت اطلاع رسانی اومده بودن بعدش فرمودن که فردا بچه هایی که برمسابقه هوافضا شرکت کردن یه رب قبل زنگ نماز برن نماز خونه جلسس بعدش دبیرمام خواس تکرار کنه فرمود:بچه هایی که برا مسابقه هوا فضا شرکت کردن فردا یه رب به فضا برن نماز خونه :)) :))
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتم تو سایت دبیرمون نظر میذاشتم بعد آهنگم میگوشیدم
عاقا حالا من یه کلمه راجب مغلمو سایتش نوشتم یه کلمه از آهنگه
بعد نکته اینجاس ک بعد ک تایید کردم فهمیدم
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میگفت رفتم دکتر.. دکتره هم بر خلاف تصورم جوون بوده ..هول شدم یهو گفتم دکتر اسحال به روتون گلاب دارم!!!!!!!!
 

m.r.jazini

محمدرضا جزینی زاده
ارسال‌ها
181
امتیاز
837
نام مرکز سمپاد
دبیرستان دوره دوم علامه حلی
شهر
بم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
یبار شیمی
دانشگاه
kmu ( علوم پزشکی کرمان )
رشته دانشگاه
دندون
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

اعتراف می کنم که تا ی هفته پیش فک می کردم که وقتی می خوای اینرنتت 256 کیلو بایت باشه باید مودم 256 کیلو بایتی بخری . 512 هم مودم متفاوتی داره . 128 هم مودمت فرق داره .



بعدش فهمیدم که سرعت اینترنتت اصلا ربطی به مودمت نداره . از اون بالا درست می شه
 
ارسال‌ها
2,289
امتیاز
62,973
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

به "Max Factory" بگی "Fax Mactory" ;;)

به "الو سلام" بگی "سلو اَلام" ;;)

اومدم مو رو از کنار بشقاب بردارم، اشتباهی قاشق رو برگردوندم رو زمین، مو رو گذاشتم دهنم :|
 

Elahek

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
401
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 7
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی شوهرخواهرم (امید) :D :

تلفن خونه و آیفون هم زمان زنگ میخورن، بعد امید میخواسته تلفن رو برداره بگه "الو" و آیفون رو بردار بگه "بله" .
بعد یهو هول میشه نمیدونه اول کدومو ورداره فقط دستشو دراز میکنه و گوشی آیفون رو برمیداره میگه: "بـَــلـو؟" (Baluu) :))


+ من تو این فکرم که یارو ــی که پشت در بوده چه شکلی شده :)) "بـَـــلــوو" آخه؟ :))
 

m.r.jazini

محمدرضا جزینی زاده
ارسال‌ها
181
امتیاز
837
نام مرکز سمپاد
دبیرستان دوره دوم علامه حلی
شهر
بم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
یبار شیمی
دانشگاه
kmu ( علوم پزشکی کرمان )
رشته دانشگاه
دندون
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفته بودم با دوستم امتحان قلم چی دادیم . برگشتن با تاکسی اومدیم .
سوار تاکسی شدیم . (جفتمون عقب نشستیم . فقط ما عقب نشسته بودیم) بعدش یکی اومد جلو نشست . بعدش ی بابا دیگه ای اومد اونم جلو نشست . (با اینکه عقب فقط ما دو تا بودیم) بعدش 500 متر جلوتر تاکسی برای یکی ک کنار خیابون واستاده بود . ایستاد . بعدش اونم در جلو رو باز کرد . ما کلا روده بر شده بودیم .
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه کلاس پر دختر با معلم مرد رو تصور کنین که همه خسته و کوفته از سر جلسه قلمچی اومدن کلاس...
معلم:
گویا امروز همه رفتن پیش کاظم خسته اومدن اینجا! [-(

کلاس منحرف خسته: : :O :O :)) :)) =)) =)) :-"

معلم: :-? :-[ :-"
 

m.s2

msom
ارسال‌ها
146
امتیاز
587
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی لرستان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ایفون برداشتم میگم باز کن!

:-[ :-[
هیچی یارو روده بر شد فک کنم!!!!!!!!!! =))
 

Alien

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
رشته دانشگاه
میخوام برم پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از یه مدت طولانی شهر ما زلزله اومد
پسر عموم (رضا) بیرون تو حیاط خونشون خوابیده بود
وقتی زلزله اومد همه دوویدن بیرون تو حیاط ایشون از بس هول شد
زود تو همون حالت خواب آلودگی پا شد رفت داخل خونه تنها
بعد از اینکه تموم شد فهمید چی شده

:)) :)) :D :D
=)) =)) =))
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,072
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : سوتی‌ها

این طور ک من متوجه شدم معمولا پسرا همدیگه رو تو مدرسه با فامیل صدا میزنن حتی گاهی اسمای همم نمیدونن :-"
من ی پسرعمه ....دارم :-"
بعد این زنگ زده خونه دوستش
پسرعمم:الو سلام ببخشید "نریمانی" هس؟
مامان پسره:کدومشون؟(گویا 3 تا پسر داشته :D)
پسر عمه منگل منم اصن اسم یارو رو یادش نمیومده هول میکنه میگه همون ک هم سن منه :))
این بشر خداوکیلی هیچی مخ نداره :)) :-"
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,250
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

عمم زنگ زده مامانم آمار منو بگیره

برگشته گفته ، خُب علی میخونه ؟

مامانمم نه گذاشته نه بر داشته گفته ، نه ، میزنه

بعد مثه اینکه عمه گفته نه من منظورم درس بود ، مامان منم برداشته گفته نه خدا وکیلی !!! منم منظورم سنتور بود :)) =))
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

همونطور که میدونین ما پسرا به عمه همدیگه ارادت خاصی داریم :-"
یه مدرسه بغل دسته مرکزه مائه.اینا خیلی وحشین :-".در حدی که آجر پرت میکنن تو مدرسه ما :D
بعد یه روز خیلی عصبانی شدیم گفتیم عمه ایثاری ها.بعد یهو دیدم علی قاطی کرد اومد مارو بزنه گفتیم چته او اینا بعد فهمیدم پسر دایی علی توی اون مدرسس در نتیجه عمه اون میشه مامان این :))
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم سرسفره داشت تند تند میحرفید بهشون تو مدرسه ناهارداده بودن...داش تعریف میکرد...بعد میگفت یکی ازبچه ها خیارشورآورده بود.یکی ماست.یکی سس.یکی ی ظرف شُرتی!!!بچه میخاس بگ ترشی!!!
مامان بابام: :))
من: =))
داداشم: :-[
 

bugieboy

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
250
نام مرکز سمپاد
دستغیب
شهر
شیراز
مدال المپیاد
مدال قهوه اي المپياد زيست -.-
رشته دانشگاه
شايد دارو شايد نورولوژي يا
پاسخ : سوتی‌ها

روزي روزگاري من نرم و نازك ،چست و چابك ،با دوپاي كودكانه... 8->
اِهِم اِهِم :-"
بعله مي گفتم !
روزي روزگاري قرار بود من برم خونه ي عمم از قضا عصر بود و هوا تاريك...
آقا رسيدم به جايي كه بايد تاكسي عوض مي كردم !
شب نبود ولي هوا تاريك بود ...
آقا هرچي ايستادم از اين تاكسي زرد زنبوري ها نيومد :rolleyes:
اين ماشيناي شخصي هم مشكوك بودن ولي به هر حال تصميم گرفتم يكيشو سوار شم و گرنه تا صب بايد همونجا ميموندم !
خلاصه يه ماشين شخصي بوق زد كه بش مي خورد كسي عقبش نباشه !
منم ديدم خوبه رفتم سوار شدم كه ديدم بعله دو نفر عقب نشستن كه چون شيشه دودي بوده من نديدم :|
از قضا اين دو نفر هم مشكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوك !!!
اون مردي كه كنار من نشسته بود دست راستشو گذاشته بود رو پاي چپش جوري كه من گفتم لابد راست دسته بعد چاقو تو جيب چپشه...
يعني من ديگه از اعماق وجود باور كرده بودم كه دزديده شدم :D :D :D
خودمو آماده كرده بودم كه اگه خواست يه كاري كنه منم واكنش بدم...
آقا ديدم دست راستشو كرد تو جيب چپش و يه چيزي در اورد كه تو اون تاريكي مي درخشيد :O
من گفتم لابد چاقوعه !!!
آقا منم با تمام وجود با مشت زدم تو دهنش =))
نگو بنده خدا موبايلش زنگ خورده در اورده كه جواب بده =)) =)) =))
بنده خدا اصن شوكه شده بود اصن مونده بود من واسه چي زدمش X_X =))
هيچي ديگه منم با يه قيافه حق به جانب به راننده گفتم پياده ميشم مثلن انگار طرف واقعا يه كاري كرده بوده :D

نتيجه اخلاقي : تو تاكسي مشكوك نباشيد وگرنه مشت مي خوريد :D :D :D


دقت كردين كه دخترا بيشتر از پسرا سوتي ميدن؟ :دي
 
بالا