ب مامانم میگم پول بده میخوام برم بیرون.
میگه بیا این پنج تومن رو بگیر ...
من: اینو بکنم کجام ...؟
مامان: خیلی بی ادبی !!!
من: نه منظورم اینه ک ب چ دردم میخوره عاخه ...
بعدش دیگه گوله شدم رفتم بیرون فک کنم پنج تومینه رو هم جا گذاشتم...
رفتیم سمت پارک پردیسان برف بازی
این دخترای فامیل همشون یه پا کیلیپسن
رفتم از پشت با کلی برف دستم لباسشو کشیدم عقب کلی برف ریختم
بعد با یه جیغ برگشت دیدم یه دختره غریبس و من هم تا پایین مایینا برفیش کرده بودم
دوست پسرش داشت چپ چپ نگام میکرد
الان هم این روح منه که داره می تایپه
با جمعی از دوستان رفته بودیم رستوران به صرف شام. (البته از نوع ناباب!)
یکیشون خیلی اهل بگو بخند بود و یه لحظه سوال کرد: آقایون کی PG نگاه میکنه؟
منم فورا گفتم: والا من که زیاد دنبال نمیکنم ولی یه عده سری شو دنبال میکنن میگن خیلی قشنگه و تازه از شخصیت هاش هم از لحاظ رفتاری الگو میگیرن و عکساشون هم میزنن به عنوان آواتار و ...
و در این لحظه صدای انفجاری از سوی دوستان من شنیده شد ...
منم با خودم گفتم خوب یه انیمیشن پیتر گریفین یعنی اینقد براشون خنده دار بود یا حرف من مگه ایرادی داشت؟
که بعدا متوجه شدم اصلا قضیه یه چیز و یه کارا و یه حکایات و یه کانال های دیگه بود و بنده اوت تشریف داشتم ... !
ضمنا دومین سوتی هم اینجا بود که پیتر گریفین اسم سریال نیست ... !
معلم فيزيك ما برمي گرده رو ب تخته ميگه رديف پنجم... ببخشيد كه داريد حرف مي زنيد!!! صداتون كل كلاسو ور داشته، صد رحمت به رديف آخر...
بعد ما كمك كم صدامون در مي ياد كه بابا (براي شونصدمين بار ) خانوم ما رديف پنج و شيش نداريم كلا !!!
كلاس ادبيات داشتيم "داستان خير و شر" رو مي خونديم، معلممون هي مي پرسيد كه اينجا (ضميرها) منظور كيه؟
بعد من زرنگ بازي در مياوردم هي جوابو مي گفتم... حالا بماند كه يه بار قاطي كردم خير و شر رو باهم؛ گفتم:"خـــررر"
معلممون يه پوزخندي زد گف: حالا خوبه دو تا شخصيت بيشتر نداره اسماشو قاطي مي كني!
خو من چي كار كنم اينقد سوال پيچ كرد يهو در رف ديههه... (تا من باشم از اين زرنگ بازيا نكنم. ) ^#^ :-ss
چشمتون روز بد نبینه دیشب خونه عمم بودیم بعد خبرم رفتم دستشویی
ی نگا کردم دیدم روشویی و موزاییک و همه اینارو عوض کردن
وقتی اومدم بیرون گفتم عمه "اونجاتون" مبارک
یهو دیدم مامانم داره چپ چپ نگام میکنه فهمیدم چ گندی بالا اوردم
پسر عمه منم منتظره ک از من سوتی بگیره گفت "اونجا شمام مبارک"
وااااااااای آب شدم یعنی
الان با چه ذوق و شوقی رفتم تو تاپبک تو نظر سنجی ام شکرت کردم....با چه دقتی گزینه هارو انتخاب کردم...
حالا سوال نظر سنجی چی بود دوست دارم همسرم....
همچین که نظرمو ارسال کردم تازه فهمیدم موضوع
تاپیک ملاک های پسرا برای ازدواج...... وای خدااااا
اقا من دیگه خیلی دچار خودپسرپنداری شدم...
با یکی از آشنایان بحث سر ازدواج بود بعد خیلی شیک برگشتم گفتم: «مال بد، بیش ِ ریخ ِ صاحابش » .
یکی از دوستام ازم اسم چند تا پلیمر مهم رو پرسید. گفتم بذار تو شیمیم هست، بهت بگم بعد رفتم کتابو باز کردم جلوم، خوندم: «... ، اتیل پروین ، ... » بعد حالا اون میگه خوشا به سعادت پروین ها که اسمشونو گذاشتن رو پلیمر
اینم از دوستای مامیه ما!
مادر گرام زنگ زده بش که بیا جز 15 قران بخون یکی خواب نما شده یه روز قران تموم کنه!
فقط این جز مونده!
اونم بالاخره قبول میکنه بعد بش میگه جز 15 کجا میشه؟
مادرم میگرده میگه از اول سوره اسرا میشه هیچی دیگه دوباره بعد 5 مین میزنگه دوستش میگه کجاست و اینا!
مادرم میگه از اول سوره ی اسرا عزیزم اسراُ پیدا کن!
اونم خیلی جدی میگه اههههه قران من سوره اسرا نداره کلا جز 15 نداره!
مادر من:
من:
میگم این دوستت کلا در عرضِ چند مین تو قران تحریف ایجاد کرد!
سر کلاسه اقتصاد مهندسی، مبحث استهلاک
استاد: شما که همتون کاسبین خودتون، امروز میرین یه پراید صفر می خرین به 15 ملیون بعد یه ماه استفاده می کنین میرین بفروشین میگن 12 ملیون.این وسط می گن 3 ملیون چی شده؟
بچه ها: ......(همه ساکت)
استاد: بگین دیگه!
یکی از بچه ها : استاد میگن از ..نش افتاده
استاد در حالی که چشاش گرد شده و داره از حدقه در میاد: آره، درست میگه، میگن 3 ملیون مستهلک شده
مامانم داشت واسه داداشم توضیح میداد پستانداران چین بعد آخرش گفت حالا کیان؟میگه اوناییکه فلان دارن مامانم میگه نههههههههه من اونو گفتم تو یادت بمونه حالا ولش کن چندتا پستاندار نام ببر میگه عمو دایی عمه خاله همینجوری تا آخر شرو کرد شمردن
بسطی داد مطلب کاملن هم حق داره بچه مادرم نگفت فقط حیوونا من شاهدم