پاسخ : سوتیها
یه بار معلم ادبیاتمون به یکی از بچه ها که اسمش ماندانا بود، گفت پاندانا!!!!
یه بار معلم شیمیمون گفت:حالا به بحثی می رسیم که تا حالا نخوردید!!!!
یکی از بچه ها یه بار گفت:می زنم تو دهنش از دماغش خون بیاد!!!!
معلم شیمیمون یه بار دیگه به جای "توضیح بده" گفت "توضیح بکنه"!!!!(کلا به روی خودش هم نمیاره)
یکی از بچه ها به دماوند و سبلان گفت:دبلان، سبلان!!!
یکی از بچه ها یه بار گفت:می خوام یه کم شیمی بخورم!!!!(اه اه اه)
بازم معلم شیمی(ای بابا)! به می سوخت گفت می سوزید!!!!
یکی از بچه ها زنگ عربی به جار و مجرور گفت:جار و تجریر...!
معلم کامپیوترمون یه بار گفت:به کارمون تسریع می دیم(البته منظورش سرعت بود)!!!
یکی از بچه ها می خواست بگه هنوز تصمیم نگرفتی؟گفت:هنوز تصمیم نکردی؟؟؟!!!
باز معلم شیمی(!)به انرژی گفت:انرزی!!!!
از کسی که این تاپیک رو زده تشکر می کنم و البته به همه توصیه می کنم که مثل ما واسه سوتی ها یه دفتر بردارن و بنویسن که یادشون نره!!!(واقعا حیفه)!!!
