خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

بچه ها داشتن تئاتر عاشورا بازی می کردن ، گفتن که دست بندشو به زور از گردنش کشیدم بیرون ....
....
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم زبان فارسی داشت راجب پسوند کلمات حرف میزد
رسید به پسوند <<گان>> و داشت مثال میزد ، گفت: مثلا پادگان ، فرزانگان ، ...
یهو من گفتم شات گان ;D
یکم فکر کرد گفت اونم میشه :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رییس سمپاد استان اومده بود سخنرانی میکرد، یه روز مونده به عید قربان،گفت عید فطر مبارک................
:)) :)) :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

پريروز داشتيم از معلم فيلم ميگرفتيم(ته خندس) به جاي اينكه حواسمون به معلم باشه ص موبايلو نگاه ميكرديم درست موقعي فهميديم كه معلم فهميده كه تو ص موبايل اخم كرد بعدشم....
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش میخواستیم امتحان فیزیک رو لغو کنیم .. خانوم گفت من از اول شتاب گفتم تا هر جایی که خوندیم .. من آمادم بلند شدم که حرف خانوم رو تکذیب کنم .. گفتم ببخشید خانوم من تو دفترم نوشتوم : از اول شتاب تا ................

خوب دیگه ضایع شدیم رفت وقتی دفترمو باز کنم از همون تا هر جایی خوندین بوده دیگه !!!
-----------
 
پاسخ : سوتی‌ها

نميدونم چرا اينقدر واژه ي خر تو دانشگاه ما پركاربرد شده!

امروز استاد رياضيمون (قدش به شدت كوتاهه! تقريبا يك متر و سي چهل سانت!!!) داشت تخته رو پاك ميكرد و هي غر ميزد!
يه چندباري گذشت، اين بدبخت هم هي ميپريد بالا و پاك ميكرد
اخر يهو عصباني شد
گفت: خب اوني كه اينجا رو ساخته با خودش نگفت يه خري قدش كوتاه باشه چيكار كنه؟؟ ;D

البته خير سرش بعدش اصلاح كرد و گفت منظورم شماها نبوديد :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر هندسمون به مثلث متساوی الاضلاع می گه مثلث متوازی الاضلاع :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) به خدا واقعیت داره
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم درباره رشد جمعیت حرف میزدیم معلممون گفت الان 40درصد جمعیت افراد زیر 15سال است بعد یکی از بچه هامون گفت: مثلا من که تو خیابون راه میرم به جایی که هی آدم ببینم بچه میبینم!!!

جالب اینجاس خودش 14.5سالشه!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون داشت درباره نقطه ضعف حرف میزد .
گفت حواستون باشه نقطه ضعفتونو کسی نفهمه یا نه انگشت میکنه توی همون نقطه ول هم نمیکنه !!!
یکی از بچه ها از اول زنگ خم کرده بود پشت سطل آشغال دنبال چیزی میگشت !
معلم بهش گفت تو چیکار میکنی یک ساعته ؟ یکی از بچه ها گفت آقا داره نقطه ضعفشو نشون میده :))

;D



صبح که رفتیم مدرسه هوا ابری بود یکی از بچه ها گفت چرا امروز شبه ؟؟؟؟ :))



با دوستان لب پنجره کلاس واستاده بودیم و بارون میومد ! یهو یه قطره بارون خورد تو صورت یکی از بچه ها
برگشت به من گفت تو بودی تف کردی ؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اون روز کلاس شلوغ بود معلممون گفت زهره مار، ساکت باشید دیگه! یکی گفت زهره مار بخوره تو دلت! :)) گفت: چی گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکی گفت هیچی فقط گفت زهره مار بخوره تو دلتون!!! :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها نارنگی پرت می کرد طرف یه نفر دیگه ، نفره دیگه ه گفت : اجازه از آسمون داره نارنگی می آد ... معلم هم نیگای بالا می کنه ...

همون معلمه ، داشته جلوی کلاس ما رژه می رفته ، (به ما نیگا می کرده ) ... هواسش پرت شد ، خورد تو دیوار ... :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ زیست داشتیم در مورد اغاز حیات بحث میکردیم معلممون میخواست یه زمان دور مثال بزنه گفت قرن 14 قبل از میلاد :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار رفته بودیم نماز خونه یک خانمی داشت درباره محرم و امام حسین حرف می زد؟؟ بعد از چند دقیقه گفت : اونا به گوسفند رحم نکردنو بهش اب ندادن !! ببخشید به امام حسین رحم نکردنو بهش اب ندادن!!!! :)) :)) :)) :))

یک بار دیگه وقتی توی صف بودیم من یکی زدم توی دست دوستم که دو تا با من فاصله داشت، فکر کرد پشت سریشه یکی محکم زد تو سرش !!! گریش گرفت!!! :-"

محدثه:پست متوالی ترکیب شد :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر عربیمون به کتاب فوت وفن عربی میگه : فن وفوت عربی
 
پاسخ : سوتی‌ها


يكي از معلما گفت ببينم فكر كردي من از شاسكولاباد اومدم:
گفتم اكهي با ذهنه مارم ميخونيد
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم داشتیم که خدای سوتی بود . یه بار سر کلاس گفت من توی کارگاه پام میزارم رو پام میشینم رو بخاری. (میخواست بگه میشینم کنار بخاری) که یکی از بچه ها گفت آقا آمار گلابی هاتون رفته بالا ها .... همه منفجر شدیم .
یه بار دیگه همین معلممون زنگ ورزش دیدمون گفت یادش به خیر این شورت ها که پاتون ما بچه بودیم میکردیم برمون. :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

من یه همکلاسی دارم که آخر سوتیه!
1.یه روز کلاس شیمی داشتیم اتفاقا مسابقه استقللال و پرسپولیس بود. همکلاسیم رفت ته کلاس و با هدفون مسابقه رو گوش می داد یهکدفعه داد زد گل!گل!گل!!!!! معلم هم سرخ شد و 45 دقیقه از مضررات فوتبال گفت!
2.امتحان زیست داشتیم. هم کلاسیم جواب سوال ها رو دید و بلند داد زد دو دو چار!!!! انقدر بلند گفت که ناظم شنید!
3.یکی از دوستام موهاش رو زده بود این همکلاسیم بهش گفت "ری..ه رو موهات!!" اونم بهش گفت: "کی؟ بابات؟؟؟" همکلاسیم گفت: "آره بابام!!!"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه معلم ریاضی داشتیم می گفت اگه تو مجموعه ها از W استفاده کنین به خودتون تقلب میدین
بعد یه بار معلم شیمی مون سوال رو غلط حل کرد بعد گفتیم تو فیزیک یه جور دیگه می شه گفت تعریف حجم تو فیزیک و شیمی فرق داره!!
معلم ریاضی مون گفت چرا سوال نمی پرسید اشکال ندارین پرسیدیم مساحت 5 ضلعی چی می شه ؟ گفت به شما ربطی نداره!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ورزشمون هر دفعه یکی از ناهنجاری های بدن رو توضیح میده، یه دفعه داشت گودی کمر رو میگفت، بعد داشت توضیح میداد که علت هاش چیه، مثلا بد نشستن هم میتونه باشه ، بعضی وقتا ارثیه یا مهره های کمر مشکل دارن یا... بعد هم گفت خانومایی که حامله هستن چون یه جورایی مثل اینه که یه وزنه رو دارن حمل میکنن فشار وارد میشه به کمرشون بعد برای حفظ تعادل هی شکم رو میدن جلو و گودی کمر پیدا میکنن و ... کلی چیز گفت.

بعد آخر سر اومد نتیجه گیری کنه گفت " پس اگه یکی از شما گودی کمر داره میشه نتیجه گرفت یا بد میشینه، یا ارثیه، یا، " یهو یکی از بچه ها داد زد: " یا حامله اس!!"

تا 3 دقیقه =)) بودن دوستان!
;D
 
Back
بالا