خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم همایش سخنران اومد مثال بزنه گفت :مثلا اقای حسین تقی پور از فرزانگان سه می یاد این جا
سالن ترکید =)) =)) =)) =)) :)) :)) :)) :))
اخرش هم سخنران نفهمید ما واسه چی می خندیم ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی آتوسا دوستمه
آتوسا:اااااااااااااااااااااا بابا این پسره؟ :o
باباش؟ کدوم پسره یعنی چی؟ :-w :-?
آتوسا : اااا بابا پسررو نگاه کن پسر خانوم فرحبخشه! :-[ :-??
باباش: خانوم فرحبخش کیه؟؟؟ :-w
آتوسا : اا معلم ریاضیمونه دیگه! :-ss
باباش : توپسر اونو از کجا میشناسی؟ :-w ^-^
آتوسا : بابا کنارشه اون خانومه نگاه کن! :-?? :-" X_X :-s
bache hol shode bugde pesare moalemesho didie boude gand zade
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلمون میخاست بگه فیس تو فیس گفت لب تو لب :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ دین و زندگی دوستم اومد بگه امام حسن مجتبی گفت امام حسین مجتبی .
البته کلا دوستان رفتن تو کار تغییر نام اماما، دبیر ادبیات: امام جعفر کاظم. :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیوان حافظ دست مامانم بود و غزل های مختوم به «ش» باز بود.
بعد به مامانم گفتم : مامان غزل های «دال» رو بیار میخوام یه شعرشو حفظ کنم . ;;)
بعد دیدم مامانم به جای اینکه بیان عقب دارن جلوتر دنبال میگردن . من : مامان باید قبل از شین رو نگاه کنی ها ! :-?
- : نه دیگه ، بعدشه ببین تو حروف الفبا میگیم س ش د ذ ر ... :>
- : مامـــان ! حروف الفبا رو از اول میشه بگید ؟ :o
- : از اول ؟ خب الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز...، :-"
- : :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

داغ داغ
سر کلاس بودیم بعد معلممون داشت از یکی میپرسید
بعد دوستم جوابشو نمیدونست
منم داشتم میرسوندم
معلمه نه گذاشت نه ور داشت برگشت گفت :
چرا لب میدید؟؟ ;D میخواید منو بی کفایت جلوه بدید
خودش نفهمید چی گفت
بچه دیگه نابود شد
 
پاسخ : سوتی‌ها

کوچولو که بودم با پسرخالم میرفتیم مهدکودک دانشگاه کاشان بعد یه بار یه برنامه ای داشتن برا استادا بعد منو علی رو به عنوان عروس و داماد انتخاب کرده بودن که بریم بالا نمایش اجرا کنیم ;D
بعد اون بالا رو مبل کنار علی نشسته بودم،قدمم که کوتاه بود بعد همینجور که نشسته بودم رفتم تکیه بدم یهو از پشت افتادم X_X و پاهام رفت هوا ( بدبختی لباس عروسم شلوار نداره که :-" ) و همه پکیدن از خنده ..
بیچاره بابام آبروشو بردم جلو بقیه استادا.. :-<
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی های من:
خطاب به آبجیم:یه لیوان آب برام بُخور!! ;D
خطاب دوباره به آبجیم:دیگه حق نبینم که بچه رو اذیت کنی!! :))(میخواستم بگم دیگه حق نداری،با دیگه نبینم قاطی شد! )
سوتی یکی از بچه ها:
سرشو مثه برف کرده زیر کبک! =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

توي اردو داشتيم وسطي بازي مي كرديم ، يكي از بچه ها مي خواست مديرمون بزنه ، توپو كه پرت كرد مديرمون بد بخت چپه شد، طفلك دستش هم شكست. 8-|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم تو کلاس زبان با صدایبلند به معلممون گفت T-shirt به جای teacher!
(اگه نخندیدین عیبی نداره چون توی موقعیتش نیستین!) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از SAMPAD GIRL :
توي اردو داشتيم وسطي بازي مي كرديم ، يكي از بچه ها مي خواست مديرمون بزنه ، توپو كه پرت كرد مديرمون بد بخت چپه شد، طفلك دستش هم شكست. 8-|
:)) ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتیم نمایشگاه ! بعد یکی از بچه ها تا حالا مصلی نیومده بود ;D
این گم شده بود بعد زنگ زده بود به من گفت چجوری بیام مترو ؟!
منم نمی دونم چی شد ! تو حس اردوی مشهد دو هفته پیش بودم ! بهش گفتم :

از یکی از خادما بپرس بگو می خوام برم صحن قلهک ! خودشون راهنماییت می کنن
=))

به شعاع 10 متر اطرافم داشتن می خندیدن :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو درس عربی داشتیم تصلی نارا حامیه بعد معلمون داشت در مورد تصلی حرف میزد بعد دوستم گفت این همیت تصلی امام خمینی
بعد معاممون :o
تصلی نه مصلی :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به مامانم گفته بودم یه طور میریم راهنمایی که از اتوبانا رد نشیم بعد من کنار اتوبان بودم ماامانم زنگ زد ور داشتم مامانم گف کنار اتوبانی تا گفتم یه ماشین گنده یک بوقی زد! X_X =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مشاورمحترم خطاب به والدین در جلسه اولیا:
به نظر من رفتن توی فضاهای مذاجی در دوره امتحانات خوب نیس!

(مجازی منظورش بوده احتمالا! ) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مترو...
توی یه ایستگاهی زیاد توقف کرده بود مترو...بعد خطاب به راننده :-"داد زدم:آقا چرا نمیری سبزه که" :-L
مردم: :o ;D
من: :-"
----------------
هندزفری تو گوشمه و دارم میگوشم...بعد صداش رو میفهمه صدرا میگه چه بلنده و اینا...بعد از تو گوشم در میاره هندزفری رو...من پاز میکنم آهنگ رو...بعد میگه:
:o...چه شاخ...این وقتی تو گوش پوریاست صدا میده اما وقتی نیست صداش نمیاد :o
من و علی: :o =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری باید چندتا فایل pdf ,power برای یکی (آقایی) می فرستادم
بعد این آقا کلا جدی و تریپ با شرم و ایناس
بعد اون روز یاهو قاطی کرده بود فایل زیپ اتچ نمیکرد
مجبور شدم در 4-5 قسمت جدا جدا بفرستم
بعد یادم اومد جی میل دارم
خلاصه با جیمیل زیپو اتچ کردمو فرستادم
بعد اس دادم که: سلام فایلا رو فرستادم اون جیمیله رو باز کنی کافیه ، یاهو مشکل داشت مجبور شدم قسمت قسمت بفرستم آخه یاهو
دستم خورد این سند شد
بعد تو یه اس دیگه ادامه حرفم گفتم : زیپو باز نمی کرد
خیلی جالبه که اونم نه گذاشت نه برداشت زد:بله ;D
(کلا از شکلک اصا استفاده نمیکنه ،بار اول بود میدیدم :-" :-" :-" :-")
 
پاسخ : سوتی‌ها

مارو برده بودن دانشگاه تبریز.قرار بود نهار هم مهمون دانشگاه باشیم.سلف مهمونا هم طبقه بالا بود .کنار سایت کامپیوتر دانشگاه.من و دوستم نهارمونو که خوردیم (اونم چه نهاری!!بیچاره دانشجویان مهمان!) گفتیم برای اینکه حالمون از بوی روغن و ... سلف به هم نخوره بریم سالن.رفتیم و ایستادیم کنار سایت.شیشه های سایت هم سکوریت بود و می تونستیم به طور واضح ببینیم کی چی کار میکنه.بعد دیدم یه دختری تو سایت سمپادیاست.داره سمپادیهای نیشابور رو میخونه! به دوستم گفتم: این سمپادیاست.بریم بپرسیم اسمش چیه با هم دوس شیم!(فک کردم عضو سایته!)مث ندید بدیدا تند پریدم(پریدم به معنای کامل!) بغل دختره.بعد سلامو اینا
-شما تو این سایت عضوین؟
-کجا؟
-این سایت سمپادیاست شما میخونین. عضوین؟من El.NRL هستم ها؟!؟ ;;)
-نه عضو نیستم دنبال مطلب درباره نیشابورمیگشتم تو گوگل این جا رو آورد! :|
اصن ضایع شدم اومدم بیرون(سلانه سلانه) ;D
دوستم هم خندید کمی بهم.
 
پاسخ : سوتی‌ها

من بچه بودم بعد تو یک مجله ای درمورد انیشتین نوشته بود بعد داداشم داشت توضیح میداد که این کیه و اینا
بعد من گفتم چرا این موهاش اینطوریه؟
گفت چون خیییییلی درس میخونده فرصت نداشته موهاشو شونه کنه
تا چند سال بعد من فکر میکردم چون خیلی درس میخونده موهاشو شونه نمیکرده :|
 
Back
بالا