zeynabgol
به گِلِ انجمن نِشَسته
- ارسالها
- 3,773
- امتیاز
- 40,816
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان یک
- شهر
- مشهد
- سال فارغ التحصیلی
- 1404
بابام زنگ زد به مامانم گفت. مامانم حین حرف زدم اومد بغلم کرد و بعدش یه عالمه بغلم کرد و همچنان هم بغلم کرد و من هنو نمدونستم چخبره:)
اشک تو چشماش واسم از همه چی بیشتر ارزش داشت...
ولی بیشتر از خود خبر کیفش این بود که وقتی ترم اول شاگرد سوم شدم تو هفتم رفتم پیش معلم کلاس ششم که میزد تو سرم نمیتونی گفت عههههه سلااااااام!
من گفتم: نیومدم سر بزنم یا تشکر کنم. من الان شاگرد سوم ترم اول دبیرستان تیزهوشان هستم به لطف تو و سرکوفت هات. اومدم روتو کم کنم.
خشکش زد، منم با یه حس بی نظیری برگشتم خونه...
اشک تو چشماش واسم از همه چی بیشتر ارزش داشت...
ولی بیشتر از خود خبر کیفش این بود که وقتی ترم اول شاگرد سوم شدم تو هفتم رفتم پیش معلم کلاس ششم که میزد تو سرم نمیتونی گفت عههههه سلااااااام!
من گفتم: نیومدم سر بزنم یا تشکر کنم. من الان شاگرد سوم ترم اول دبیرستان تیزهوشان هستم به لطف تو و سرکوفت هات. اومدم روتو کم کنم.
خشکش زد، منم با یه حس بی نظیری برگشتم خونه...