معما

[sohaaaa]

پاسخ : معما

حل كردم
100با 10 بره 10 برگرده 10با 50 بره 10 برگرده حالا 10 با 20 بره

این میشه 190 تا!!

 

[alemzadeh]

پاسخ : معما

این میشه 190 تا!!

راست ميگي ها

 

[AHMADREZA]

پاسخ : معما

من هر جوری حساب کردم نمیشد

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

من هر جوری حساب کردم نمیشد

منم همین طور!!...قطعا یه نکته ای داره که ما بش دقت نمی کنیم!!...نمیشه در اون مورد یه راهنمایی کوچولو بکنین؟!!

 

[tiberium]

پاسخ : معما

نه...
هیچ نکته ی خاصی نداره


ببینید شاید بعضی جاها(مثل اینجا!!!) کند ها باید با هم برن اونور...
حالا فکر کنید ببینید چطوری میشه...
سخت نیست! :)

 

[AHMADREZA]

پاسخ : معما

به نظرم بهتره دوستان هم يه معما بذارن هم زمان روي اون هم فكر كنيم

 

[13]

پاسخ : معما

اول 10و 20 میرن بعد 10 بر میگرده 50 و100 میرن
بعد 20 مشعل رو بر میگردونه با 10 با هم میرن
20+10+100+20+20=170
چون یکم سخت بود فکر کنم جای 2تا + هم داشته باشه

 

[tiberium]

پاسخ : معما

افرین.درسته
مثبت دادم
جالبه که ۱۰ ثانیه هم وقت زیاد میارن!!!!!!

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

آفریـــــــــــن! :) :)...منم یه + دادم!!

اینم معمای جدید....


زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟

 

[o_o]

پاسخ : معما

آفریـــــــــــن! :) :)...منم یه + دادم!!

اینم معمای جدید....


زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟

به يكي از دربانها نزديك شده، از او مي پرسد: « آقا، اگر من از دربان ديگر بپرسم كه در آزادي كدام است، كدام در را نشان خواهد داد؟» هر دري را كه دربان نشان دهد، مي فهمد آن در، درِ اعدام است لذا برعكس عمل كرده، از در ديگر خارج خواهد شد. چرا؟
علتش آن است كه اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد، او چون دروغگوست، بجاي درِ آزادي، درِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او برعكسش كرده، از در ديگر خارج مي شود.
و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او راستگوست، عين عبارت دروغِ دروغگو را بيان خواهد كرد و خواهد گفت: اگر از آن شخص (دروغگو) بپرسي فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، درِ اعدام را بجاي درِ آزادي معرفي خواهد كرد و عين گفته او رانيز راستگو تكرار كرده، مرد محبوس آنرا برعكس نموده از در آزادي خارج خواهد شد.

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

واسه تجدید خاطره ها بود!!

اینم یکی دیگه...

1. فرض کنین توی زندان صد تا زندانی داریم که به زندان های طولانی محکوم شده اند.
2. این زندانی ها توی سلول های انفرادی نگهداری میشن و هیچ امکان برقراری ارتباط با همدیگر رو ندارند.
3. یه اتاق بازجویی توی این زندان هست که هیچی توش نیست الا یه لامپ و یه کلید برای روشن و خاموش کردن لامپ.
4. در ابتدا این لامپ خاموشه.
5. زندانی ها از سلول خودشون نمیتونن این لامپ رو ببینن.
6. زندان بان هر روز یکی از زندانی ها رو به صورت تصادفی (با احتمال یکسان برای همه) انتخاب میکنه و میاره به اتاق
7. این زندانی میتونه کلید چراغ رو تغییر بده (اگه روشنه خاموش کنه یا اگه خاموشه روشن کنه) یا اینکه اون رو دست نزنه و همونطور که هست نگه داره.
8. مضافا این زندانی میتونه ادعا کنه که تمام صد زندانی حداقل یک بار به این اتاق آورده شده اند.
* اگر این ادعا درست باشه هر صد تا زندانی با هم آزاد میشن.
* اگر ادعاش غلط باشه هر صد تا با هم اعدام میشن.
9. زندانی ها اجازه دارند یک شب با هم تو حیاط زندان ملاقات کنند و بر سر یک نقشه برای حل این مساله توافق کنند. از فردای این شب، بازی آغاز خواهد شد و زندانی ها بعد از این همدیگر را نخواهند دید مگر موقع آزادی یا اعدام!

 

[tiberium]

پاسخ : معما

واسه تجدید خاطره ها بود!!

اینم یکی دیگه...

1. فرض کنین توی زندان صد تا زندانی داریم که به زندان های طولانی محکوم شده اند.
2. این زندانی ها توی سلول های انفرادی نگهداری میشن و هیچ امکان برقراری ارتباط با همدیگر رو ندارند.
3. یه اتاق بازجویی توی این زندان هست که هیچی توش نیست الا یه لامپ و یه کلید برای روشن و خاموش کردن لامپ.
4. در ابتدا این لامپ خاموشه.
5. زندانی ها از سلول خودشون نمیتونن این لامپ رو ببینن.
6. زندان بان هر روز یکی از زندانی ها رو به صورت تصادفی (با احتمال یکسان برای همه) انتخاب میکنه و میاره به اتاق
7. این زندانی میتونه کلید چراغ رو تغییر بده (اگه روشنه خاموش کنه یا اگه خاموشه روشن کنه) یا اینکه اون رو دست نزنه و همونطور که هست نگه داره.
8. مضافا این زندانی میتونه ادعا کنه که تمام صد زندانی حداقل یک بار به این اتاق آورده شده اند.
* اگر این ادعا درست باشه هر صد تا زندانی با هم آزاد میشن.
* اگر ادعاش غلط باشه هر صد تا با هم اعدام میشن.
9. زندانی ها اجازه دارند یک شب با هم تو حیاط زندان ملاقات کنند و بر سر یک نقشه برای حل این مساله توافق کنند. از فردای این شب، بازی آغاز خواهد شد و زندانی ها بعد از این همدیگر را نخواهند دید مگر موقع آزادی یا اعدام!

خب من یه چیزی اومده به ذهنم
اونا اون شب اینطوری قرار میزارن

میگن روز اول هرکی رفت به چراغ دست نزنه.....
ببینید بقیه میتونن بفهمن که خودشون اولی نیستن دیگه......خیلی بدیهیه
حالا فرض کنیم اون نفر اول a باشه
حالا این قرارو بزارن که
هرکسی به غیر از اون نفر اول وقتی برا اولین بار رفت تو اتاق چراغ رو روشن کنه
مسلما اگه مثلا یکی روز دوم بره تو اتاق میدونه که اولی نیست
و چراغ هم خاموشه دیگه....پس چراغ رو روشن می کنه

حالا دیگه هیچکس به کلید دست نمیزنه...حتی خود فردی که چراغ رو روشن کرده.....تا وقتیکه اون نفر اوله یعنی a بره تو اتاق
اون که رفت چراغ رو خاموش می کنه.
در ادامه ی قرارشون اینم میگن که کسی که یه بار کلیدو روشن کرده اگر رفت تو اتاق و دید چراغ خاموشه دیگه دوباره روشنش نکنه...
به عبارتی هرکی که رفت اتاق و دید چراغ خاموشه اگر قبلن چراغ رو روشن نکرده اونو روشن می کنه
و دیگه هیچکس دست نمیزنه تا اولین نفر یعنی همون a چراغ رو خاموش کنه
حالا این a هست که تعیین می کنه...وقتی 99 بار کلید رو خاموش کنه میفهمه که همشون حداقل یه بار رفتن...پس وقتی که a بره بازداشتگاه میتونه این ادعا رو بکنه
و همشون آزاد میشن..


الان این درسته؟!

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

1-پدری از دو پسر تیزهوش خود می خواهد که هر کدام یک عدد انتخاب نمایند و بدون آنکه دیگری متوجه شود، عدد خود را به او بگویند. پدر بعد از شنیدن اعداد میگوید: حاصلضرب دو عددی که آنها انتخاب کرده اند، 8 یا 16 می باشد.
سپس از پسر بزرگتر سئوال می کند: " آیا میدانی عددی که برادرت انتخاب کرده است چند می باشد؟"
پسر بزرگ: " نمی دانم! "
پدر از پسر کوچکتر همین سئوال را می پرسد.
پسرکوچک : " نمی دانم! "
پدر از پسر بزرگ مجددا همین سئوال را می پرسد.
پسر بزرگ: " نمی دانم! "
پدر از پسر کوچک مجددا همین سئوال را می پرسد.
پسرکوچک : " نمی دانم! "
پدر از پسر بزرگ بازهم همین سئوال را می پرسد.
پسر بزرگ: " می دانم! "
شما مي دانيد عددی که پسر کوچک انتخاب نموده است چند است؟

2-مامور آمار گیر میره در یه خونه ای و راجع به خودش و بچه هاش سوال میکنه.
صاحب خونه میگه : "برای سن بچه هام یه معما میگم باید حلش کنی تا سنشون رو پیدا کنی. من سه پسر دارم که حاصل ضرب سن اونا میشه ۳۶ و حاصل جمع سنشون۲ تا از شماره پلاک همسایه سمت راستیمون کمتره".
آمار گیره میره شماره پلاک خونه همسایه رو نگاه میکنه و کمی کله خودش رو میخارونه و میگه: "عمو جون !با این اطلاعات نمیتونم حلش کنم لطفا یه راهنمایی بکن".
صابخونه میگه: "پسر بزرگترم از مشتری های پرو پا قرص سمپادیاست!!!"
آمارگیره لبخندی میزنه و جواب مساله رو به صاحب خونه میگه!!
حالا شما میتونین بگین سن بچه ها به ترتیب چند بوده؟!!

 

[tiberium]

پاسخ : معما

ممنون از +
:)

خب دومی رو که یه جایی دیدم

حالت ها ایناست دیگه
1 1 36 جمع=38
2 1 18 جمع=21
2 2 9 جمع=13
2 3 6 جمع=11
3 3 4 جمع=10
1 6 6 جمع=13
1 3 12 جمع=16
1 4 9 جمع=14

خب اگر مثلا پلاک یارو 38 بود یه حالت سنی بیشتر نبود
پس وقتی گفته نمیدونم سن ها رو حتما پلاک خونش 13 بوده که دو حالت سنی هست....مگرنه میتونسته سن ها رو بفهمه...
پس الان اینا حالت هان
2 2 9
1 6 6
حالا چون پسر بزرگه عشق سمپادیاست!! پس حتما حالت اول درسته دیگه.....چون حالت دوم پسر بزرگ معنی نداره....دو نفر همسن هستن...
پس سن ها 2 2 9 است


حالا اولی رو که نشنیدم!
ببینید اگر از یه ور دیگه به قضیه نگاه کنیم...
فرض کنید پسر بزرگه عددش 16 بود....خب با این وضع قطعا میفهمید که پسر کوچیکه باید عددش 1 باشه....چون0.5 که نیست...و ضرب عدد هام یا 8 است یا 16
پس با این وضع قطعا میفهمید
پس وقتی میگه نمیدونم یعنی 16 نیستم!!

حالا: اگر پسر کوچیکه عددش 1 باشه......وقتی داداش بزرگه اینو میگه (یعنی میگه 16 نیست) پس کوچیکه میفهمه داداش بزرگه حتما باید 8 باشه دیگه...چون ضرب یا 16 هست یا 8
پس وقتی پسر کوچیکه منم نمیدونم یعنی داره میگه من 1 نیستم!!

حالا اگر پسر بزرگه عدد 8 باشه......فهمیده که داداش کوچیکش 1 نیست...و ضرب عدد هام یا 8 یا 16 . پس قطعا میفهمه عدد داداشش 2 هست.چون 1 که نبوده
پس چون گفته هنوز نمیدونم به عبارتی داره میفهمونه که 8 نیست...

حالا:اگر پسر کوچیکه 2 باشه....از اونجایی که داداش بزرگه فهمونده 8 نیست پس کوچیکه میفهمه داداشش حتما 4 هست...
ولی چون باز گفته نفهمیدم پس یعنی من 2 نیستم!

حالا:!!! پسر بزرگه میرسه به 4
عدد پسر کوچیکه دو حالت داره دیگه..... 4 و 2
پسر کوچیکه فهمونده که 2 نیست...پس الان پسر بزرگه فهمیده که عدد پسر کوچیکه حتما 4 هست!!!

پس عدد هردوتاشون 4 هست

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

دو عدد بین 1 تا 100 انتخاب می کنیم
حاصل ضرب این دو عدد را روی یک کاغذ می نویسیم و به آقای A می دهیم
حاصل جمع این دو عدد را هم روی یک کاغذ می نویسیم و به آقای B می دهیم
دیالوگ زیر بین این دو نفر شکل می گیرد:
آقای A : من نمی توانم تشخیص دهم که این دو عدد چه هستند
آقای B : من این موضوع را می دانستم!
آقای A : حالا من می توانم تشخیص دهم که این دو عدد چیست!
آقای B : من هم همین‌طور!

آن دو عدد چه بودند؟

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

سها پس سفارش بده محدودیت پیام خصوصیتو ببرن بالا

به به
می بینم که زدی تو کار معماهای دشوار
به به

بله...به به!!
آخه آسوناش 2 ساعتم نمی موند...گفتم اینو بزنم ببینم بچه ها چند مرده حلاجن(؟!)!!
بی صبرانه منتظر معما های شما هم هستیم!!

 

[13]

پاسخ : معما

منظور از بین یعنی اینکه 1 و100 نمیشه دیگه.درسته؟

 

[narenjak]

پاسخ : معما

منظور از بین یعنی اینکه 1 و100 نمیشه دیگه.درسته؟

بود و نبودشون تو جواب تاثیری نداره

 

[Irani]

پاسخ : معما

دو عدد میتونن تکراری باشن؟

 

[sohaaaa]

پاسخ : معما

راهنمایی:اگر حاصلضرب دو عدد صحیح را بدانیم تنها در صورتی می توانیم به صورت یکتا آن دو عدد را تعیین کنیم که هر دو اول باشند! :)

دو عدد میتونن تکراری باشن؟

میشه ولی نمیشه!!



*دوستان شما هم معمایی دارید بزارید!!...این یه ذره سخته فکر نکنم به این زودیا حل شه!!!