کنکور شب‌نشینی اعلام نتایج

[Chandler.]

عام یچیزی من اولاش اگه خانواده بیان خب قراره با پوشش کامل اسلامی وارد بشم. بعد این متفاوت بودنه واسه وقتایی که پیش بیاد و خانواده بیان و حالت عادی دردسر نمیشه واسم؟ یعنی مثلا تو مدرسه هم اینجور موقعیتا پیش میومد و جریانی درست نشد توسط بچه‌ها یا کادر مدرسه. خوابگاه و دانشگاهم اهمیت نخواهند داد که مثلا یه روز صدیقه باشمو یروز شهلا؟

خودت نذار که واست جریانی درست شه.
غالبا بچه ها درک میکنن این اتفاق ها رو، به نظرات مخالفم اهمیتی نده.
در کل هم که ترمای اول خیلی یسری تغییرای اساسی تو پوشش و قیافه رخ میده.

 

[Mahdi ostoori]

من فقط چند ماه پیششون بودم(کمتر از یه ترم)
بعد، دقیقا مثل خواهر بزرگتر بودن برام...
مراقبم بودن، می‌بردنم تو جمع خودشون که حوصله‌م سر نره
مریض شدنی واسم دمنوش درست می‌کرد:‌")
یبارم یکیشون صبح ۷ بیدار شد با اینکه خودش کلاس نداشت صبحانه داد بهم، در حد لقمه گرفتن:‌))
بعد، خیلی عاقل بودن می‌شد ازشون مشورت گرفت یا حرف زد
بعضی شبا هم که خوابم می‌برد میومد عینکمو از چشمم برمی‌داشت
کلا حواسشون بهم بود
فرشته بودن حقیقتا:‌) برخلاف اکثر هم‌اتاق‌های قبلی

#دانلود هم اتاقی

 

[f@him]

عام یچیزی من اولاش اگه خانواده بیان خب قراره با پوشش کامل اسلامی وارد بشم. بعد این متفاوت بودنه واسه وقتایی که پیش بیاد و خانواده بیان و حالت عادی دردسر نمیشه واسم؟ یعنی مثلا تو مدرسه هم اینجور موقعیتا پیش میومد و جریانی درست نشد توسط بچه‌ها یا کادر مدرسه. خوابگاه و دانشگاهم اهمیت نخواهند داد که مثلا یه روز صدیقه باشمو یروز شهلا؟

واقع بینانش: همیشه یه سری ادم پیدا میشن که حرف بزنن پشت سرت. خصوصا در مورد این مسئله
من چنتا دوست چادری داشتم که چادرشون رو کلا برداشتن، بعد ادم‌های دیگه بودن که میگفتن فلانی رو دیدی چجوری یهو عوض شد... و خب من به شخصه دفاع می‌کردم و میگفتم خیلی خوبه که شجاعتشو داشته که در نهایت چیزی که میخواد باشه و بعد بعضیاشون تایید میکردن و میگفتن اره خوبه

ولی خب یه سریام همچنان این موضوع توی چشمشون بود...
حتی اخر فارغ التحصیلی هم ازین year book ها داشتیم ما و به بخش "ترین‌ها" داشت که یکیش مثلا متحول شده ترین بود و خب بچه‌هایی بودن که در اون بخش رنک ۱ و ۲ و ۳ بودن ( ینی ملت از ذهنشون پاک نشده بود) - حالا الزاما نه به عنوان چیز منفی ... ولی منظورم اینه که مورد توجه قرار میگیره این قضیه

کلیشس ولی واقعا سعی کن اهمیت ندی و هر جور راحتی باشی.... سخته قطعا ولی کم کم درست میشه

 

[پهلوی]

ترم یک هم اتاقیام ۲۷_۲۸ ساله بودن و هی منو میدیدن میگفتن وای احساس پیری میکنیم دهه هشتادیا وارد دانشگاه شدن

مگه ورودیای هر ترم رو جدا مرتب نمی‌کنن تو اتاقا؟

 

[A M I N]

عا این بده
مخصوصا شوخی های زننده و مسخره کردن
رو ندین لطفا مرسی

اصن شوخی نداشتن. کاملا جدی می‌زدن له می‌کردن تمام تفکراتتو و جسدشم آتیش می‌زدن.

 

[Becoming]

در کل سال‌بالایی خوب موهبته واقعا

 

[Aynazi]

سنجش کند شده یا من توهم زدم؟

 

[زار]

خودت نذار که واست جریانی درست شه.
غالبا بچه ها درک میکنن این اتفاق ها رو، به نظرات مخالفم اهمیتی نده.
در کل هم که ترمای اول خیلی یسری تغییرای اساسی تو پوشش و قیافه رخ میده.

چجوری نذارم خب؟ مثلا اگه پیش اومد خونواده من اومدن خوابگاه و بعد نگهبان و چمیدونم بچه‌ها منو دیدن که حالت عادی اونجوریم و الان اینجوری، شر میشه یا نه؟ تو دبیرستان کسی اهمیت نمی‌داد
نظرات اگه در حد نظر بمونن مهم نیست واسم. همین الان دارم زندگی میکنم وسطشون

 

[panah]

مگه ورودیای هر ترم رو جدا مرتب نمی‌کنن تو اتاقا؟

نه،
ممکنه بر اساس رشته باشه
یا کلا قاطی باشه
یا بر اساس ورودی باشه
بستگی داره به دانشگاهش

 

[f@him]

مگه ورودیای هر ترم رو جدا مرتب نمی‌کنن تو اتاقا؟

معمولا چرا ولی به طور کلی قانون یکتایی در مورد همه خوابگا‌ه‌ها وجود نداره : ))

 

[Karenn]

سنجش کند شده یا من توهم زدم؟

آره منم حس کردم

 

[***Paradise]

سنجش کند شده یا من توهم زدم؟

اومد ؟؟؟

 

[Aynazi]

اصن شوخی نداشتن. کاملا جدی می‌زدن له می‌کردن تمام تفکراتتو و جسدشم آتیش می‌زدن.

قسمت بد ماجرا اینجاست که هرچقدر سعی کنی کاری به کار بقیه نداشته باشی بقیه بیشتر میخوان کاری به کارت داشته باشن

 

[f@him]

چجوری نذارم خب؟ مثلا اگه پیش اومد خونواده من اومدن خوابگاه و بعد نگهبان و چمیدونم بچه‌ها منو دیدن که حالت عادی اونجوریم و الان اینجوری، شر میشه یا نه؟ تو دبیرستان کسی اهمیت نمی‌داد
نظرات اگه در حد نظر بمونن مهم نیست واسم. همین الان دارم زندگی میکنم وسطشون

شر منظورت اینه که یهو اونجا به خانواده لو بدن؟

 

[Mahdi ostoori]

در کل سال‌بالایی خوب موهبته واقعا

دقیقا
کلا بگردید سال بالایی های درسخونتون رو پیدا کنید
با اونا هم اتاق شید
حتما با هم رشته ای تون یا رشته هایی که به هم نزدیکند هم اتاق شید

 

[زار]

واقع بینانش: همیشه یه سری ادم پیدا میشن که حرف بزنن پشت سرت. خصوصا در مورد این مسئله
من چنتا دوست چادری داشتم که چادرشون رو کلا برداشتن، بعد ادم‌های دیگه بودن که میگفتن فلانی رو دیدی چجوری یهو عوض شد... و خب من به شخصه دفاع می‌کردم و میگفتم خیلی خوبه که شجاعتشو داشته که در نهایت چیزی که میخواد باشه و بعد بعضیاشون تایید میکردن و میگفتن اره خوبه

ولی خب یه سریام همچنان این موضوع توی چشمشون بود...
حتی اخر فارغ التحصیلی هم ازین year book ها داشتیم ما و به بخش "ترین‌ها" داشت که یکیش مثلا متحول شده ترین بود و خب بچه‌هایی بودن که در اون بخش رنک ۱ و ۲ و ۳ بودن ( ینی ملت از ذهنشون پاک نشده بود) - حالا الزاما نه به عنوان چیز منفی ... ولی منظورم اینه که مورد توجه قرار میگیره این قضیه

کلیشس ولی واقعا سعی کن اهمیت ندی و هر جور راحتی باشی.... سخته قطعا ولی کم کم درست میشه

منظورم بیشتر رسیدن خبر و حرف به خونوادمه
حرف پشت سرمو و اینا مهم نیست خیلی

 

[ili]

دقیقا
کلا بگردید سال بالایی های درسخونتون رو پیدا کنید
با اونا هم اتاق شید
حتما با هم رشته ای تون یا رشته هایی که به هم نزدیکند هم اتاق شید

چنتا مسئله پیش میاد
سال بالایی خرخون رو چجوری پیدا کنیم؟
چجوری روش تاثیرگذار باشم که حداقل مارو دوست خودش بدونه؟

 

[f@him]

منظورم بیشتر رسیدن خبر و حرف به خونوادمه
حرف پشت سرمو و اینا مهم نیست خیلی

امکانش صفر نیست. ولی من ادم لو دهنده و خبرکش و اینا اطراف خودم ندیدم واقعا و یا داستان این مدلی نشنیدم از ملت. مگه اینکه یکی رو اذیت کرده باشن و دشمن اینا باشه باهاشون و بخواد تلافی کنه

ولی در مورد این مدلی که دوست داری باشی هم اگه ۱۰ درصد حس میکنی خانواده میتونن بپذیرن با هاشون حرف بزنی به نظرم خوبه.

به عنوان موجودی که در خانواده‌ای عرزشی چشم به جهان گشوده میگم که موثر بوده حرف زدن : )

 

[Chandler.]

مگه ورودیای هر ترم رو جدا مرتب نمی‌کنن تو اتاقا؟

بستگی داره، ما چون موقتا بخاطر کلاسای عملی میرفتیم هر کدوم تو اتاقایی که جای خالی داشت پخش شدیم.

 

[panah]

منظورم بیشتر رسیدن خبر و حرف به خونوادمه
حرف پشت سرمو و اینا مهم نیست خیلی

آره، ممکنه،
کلا سعی کن توضیح ندی
یا حداقل نشون ندی که از این بابت ترسی داری...
و با آدم‌های درست و باوجدان دوست شو، که اونقدر شعور داشته باشن درکت کنن و اگه دعوا کردین یا تو فرصت نامناسب علیه تو کاری نکنن که آسیب ببینی...
متاسفانه سر این قضیه ی فهمیدن خونواده، یکی از بچه‌های دکتری کلا انصراف داد (خونواده اومدن بردنش درواقع:‌(‌ )