چرا زنده بمونیم؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sara.kh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ما مجبوریم در دنیایی زندگی کنیم که خودمون انتخاب نکردیم واردش بشیم ،بدن و ذهن ما ساختارهایی دارن که به شکل خودکار ما رو به ادامه زندگی وادار می‌کنن(مثل همه جانداران)امیدها و آرزوها گرچه حقیقت مطلق ندارن، نقش کلیدی در حفظ این «ادامه» بازی می‌کنن
فکر کردن به این حقیقت نوعی تناقض وجودی یا بیگانگی ایجاد میکنه که احساس ناپایداری و فشار روانی بدنبال داره.
هیچ دلیل قانع‌کننده و عینی‌ای وجود نداره که بگه باید زندگی کنیم، جز اینکه فعلاً این مسیر رو انتخاب کردیم و زیست‌پذیری ما بر استمرار حیات دلالت میکنه نه معنای زندگی.
 
برای تجربه ی آرامش
تجربه عشق
رسیدن به موفقیت هایی که میخوایم
دیدن جاهایی که دوست داریم
خوندن کتاب ها و دیدن فیلم هایی که ارزششو دارن
به دست آوردن مهارت هایی که دلمون میخواد
و ..
💕🫡
 
نمیدونم والا هنوز به آخرین لحظه نرسیدم که بخواد تموم شه
هیچ دلیل و هدف و...ای هم ندارم این وسط
 
چون قول دادم زنده بمونم(نمیرم). و چون می دونم اگر بزنم زیر قولم، از درون میشکنن.
 
چون مامان و بابایی داریم که دوستمون دارن و اگه نباشیم ناراحت میشن
 
ات ده مومنت؟
1- برای مردن محدود هستم
2- نفرت
3- انتقام
4- پیشگویی کردم 25-30 سال دیگه میمیرم و نباید ضایع بشم
(یه یکسال دیگه احتمالا دلایلم مثبت تر بشه، بازم میام و مینویسم)
 
همینطوری دیگه
چرا بقیه موجودات زنده میمونن و به علتش فکر نمیکنن؟ اینکه ما زنده ایم چیزیه از اول دست خودمون نیست
ولی ولی ولی اگه برای زنده موندن دلیل میخوای ، اگه میتونی بین مرگ و زندگی انتخابی داشته باشی، حتی اگه زنده موندن خیلی خیلی سخت و دردناکه به این فکر کن که یه روزی میاد که از سختیه کم میشه, زندگی همینه روز های زیاد سختی ، شکست های متعدد و خوشحالی های کوچیک، موفقیت هایی که نتیجه صبر و تلاشه و سختی کشیدنه غیر ممکنه غیر ممکنه یه روزی نیان. اگه کسی غیر از این زندگی میکنه، اون زندگی نمیکنه فقط نفس میکشه مثل گیاه ها حیوانات و... اینه که ما انسانها رو متمایز میکنه اینکه فکر کنیم فلسفه زندگی چیه؟
 
چیزی که من برداشت میکنم، اینه که منظور از "مسئله معنی زندگی" ، تشویش و سردرگمیِ نداشتنِ معنی زندگیه.






 
تنها دلیل زنده موندنم اینه که تمام تلاشم رو بکنم که بشریت نابود بشه.
 
اممم والا چه ميشه گفت اما واقعا بخوايم روراست باشيم سواى تحربه نكردن يه سرى چيزا و دوست داشته شدن توسط حالا افراد خاص زندگيمون بنظرم واقعا واقعا مطمئن نيستيم از بعدش! شايد حداقل براى من اينطوريه و حس ميكنم به اعتقاداتم نيست مثلا من خودم نسبتا ميتونم مذهبى حساب بيام از بات باورام و اعتقادام ولى خب واقعا زندگى بعد مرگ برام هنوز خيلى گنگه و هنوز گاهى شك ميكنم كه دقيقا بعدش چى ميتونه باشه و همين ميترسونه منو كه نخوام بميرم حداقل فعلا
 
Back
بالا