مشاعره

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
شهریارت می شوم ، دار و ندارم می شوی؟؟

ماه رویم ! اخترِ دنباله دارم می شوی؟؟

صخره ام ! یاد تو موجِ روزگاران من است

بی قرارت می شوم اما قرارم می شوی؟؟
 
شهریارت می شوم ، دار و ندارم می شوی؟؟

ماه رویم ! اخترِ دنباله دارم می شوی؟؟

صخره ام ! یاد تو موجِ روزگاران من است

بی قرارت می شوم اما قرارم می شوی؟؟
یک وعده خواهم از تو که باشم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش
وحشی بافقی
 
یک وعده خواهم از تو که باشم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش
وحشی بافقی
شب من نشان مویت
سحرم نشان رویت

قمر از فلک در افتد
چو نقاب بر گشایی
مولانا
 
ور چنگ زدی نباشدت هیچ نجات
زان رو که سرشت او نباشد این کار:-"
روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟ دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

معین کرمانشاهی
 
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
مولانا :RedHeart
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی

فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است

چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟

کاین سفر توشه همی‏ خواهد و این ره دور است
 
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

مهدی اخوان ثالث
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش به بادامی بسازد
بابا طاهر
 
نه من از پرده ی تقوا به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سراید شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
بهایی
 
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سراید شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
بهایی
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه ی عبرت دان
 
نگاه کن که غم درون دیده‌ام چگونه قطره قطره آب می‌شود
چگونه سایه‌ی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می‌شود

فروغ قشنگم :]
 
نگاه کن که غم درون دیده‌ام چگونه قطره قطره آب می‌شود
چگونه سایه‌ی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می‌شود

فروغ قشنگم :]
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ ............... طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
 
Back
بالا