- ارسالها
- 1,426
- امتیاز
- 25,770
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی۱
- شهر
- همدان
- سال فارغ التحصیلی
- 0000
تا که از جانب معشوق نباشد کششیتا تو نگاه میکنی , کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو , این چه نگاه کردن است
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
تا که از جانب معشوق نباشد کششیتا تو نگاه میکنی , کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو , این چه نگاه کردن است
ور چنگ زدی نباشدت هیچ نجات
روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟ دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟ور چنگ زدی نباشدت هیچ نجات
زان رو که سرشت او نباشد این کار![]()
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزیمن غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
مولانا![]()
دل عاشق به پیغامی بسازدتو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
مهدی اخوان ثالث
هلا منکر جان و جانان مادرس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
شهریار
آنکه گیسوی تو را رسم تطاول آموختآسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ
نه من از پرده ی تقوا به در افتادم و بسدانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
تا کی به تمنای وصال تو یگانهنه من از پرده ی تقوا به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هانتا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سراید شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
بهایی
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ ............... طوطی صفتی طاقت اسرار ندارینگاه کن که غم درون دیدهام چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایهی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب میشود
فروغ قشنگم :]
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرددانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ ............... طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
در دايره قسمت ،ما نقطه ي تسليميم ................. لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرماييیاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
حافظ
تا توانی پیش کس مگشای راز *** بر کسی این در مکن زنهار بازنمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
استاد هوشنگ ابتهاج![]()
ز دست دیده و دل هر دو فریادتا توانی پیش کس مگشای راز *** بر کسی این در مکن زنهار باز