مشاعره

[.::MoJi::.]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

حافظ

 

[.::MoJi::.]

من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم
نه از اینم نه از آنم من از آن شهر کلانم

مولوی

 

[SHAMIM.J]

من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم نمی دانم

 

[.::MoJi::.]

مجرم آن عاشق کوری است که ندید عشقی نیست
این سزا نیست که معشوق ندانسته به مسلخ ببرند

​

 

[SHAMIM.J]

ديگران را اگر از ما خبری نیست چه باک
نازنینا !‌ تو چرا بی خبر از ما شده ای

 

[.::MoJi::.]

یک شهر پر از آدم و این حجمِ پر از درد
لعنت شود آن شب که تو را برد و نیاورد

مهتاب بهشتی

 

[Parsa.e]

دوال دهل زن در آمد به جوش
ز منقار مرغان بر آمد خروش

 

[.::MoJi::.]

شیخ به طنز گفت حرام است، می مخور
گفتم: به چشم، گوش به هر خر نمی کنم

 

[Sana81]

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
دربادیه سرگشته شما در چه هوایید
مولوی

 

[.::MoJi::.]

دل به زبان نمی رسد لب به فغان نمی رسد
کس به نشان نمی رسد تیر خطاست زندگی

 

[Sana81]

یک قطره می ز جام تو ای یار دلفریب

آن می دهد که در همه ملک جهان نبود

 

[.::MoJi::.]

در بهشتِ آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن

فریدون مشیری

 

[SHAMIM.J]

ناگهان آمد و زد آمد و کشت آمد و برد
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود

 

[Sana81]

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات

مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

حافظ

 

[Radikal]

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفــت
حافظ

 

[SHAMIM.J]

تو را با غیر می بینم صدایم در نمی اید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی اید

 

[Eyelash29]

تو را دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم
تو دانی با دل غمخور شبت خوش باد من رفتم

سنایی

 

[Radikal]

من که در تنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟

 

[Eyelash29]

میسوزم از اشتیاقت در آتشم از فراغت
کانون من سینه من سودای من آذر من


صفای اصفهانی

 

[Sana81]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

حافظ