مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
دائم گل اين بستان شاداب نمي ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي
 
مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است
که هرچه دوست پسندد به جای دوست نکوست
تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نيست
 
تو مگو به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برفروز
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست
در حق ما هر چه گويد جاي هيچ اكراه نيست
 
هم رهزني هم ره بري هم ماهي و هم مشتري
هم اين سري هم آن سري اي گنج استهظار من
نوروز رسید و قلب من لیک، فرقی نکند به قلب دیروز
قلبی شده پر ز کینۀ خلق، قلبیست تهی ز ناله و سوز
 
نوروز رسید و قلب من لیک، فرقی نکند به قلب دیروز
قلبی شده پر ز کینۀ خلق، قلبی که تهی ز ناله و سوز
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي
 
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي
یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند

تا الان داشتم فکر میکردم با ی چی حفظم
 
یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند

تا الان داشتم فکر میکردم با ی چی حفظم
دیندار و بی دین جملگی، سر می کند در تیرگی
یا رب مرا مقصود تو، وز هر دگر بیگانگی
 
دیندار و بی دین جملگی، سر می کند در تیرگی
یا رب مرا مقصود تو، وز هر دگر بیگانگی
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 
Back
بالا