پاسخ : خداییش تا حالا فک کردی واسه چی درس میخونی؟
خیلی چیز ها برای یادگرفتن هست
فکر نکنم که آدم بتونه روزش رو بدون هیچ کاری بگذرونه یعنی فقط بخوره و بخوابه! قطعا خودش رو با یه چیزی سرگرم میکنه
حالا گزینه هایی که داریم:
مثلا اینکه وقت بزاری پای بازی های کامپیوتری ایتقدر بازی کنی تا تو اون زمینه یه چیزی بشی
یا اینقدر با دوستان بگردی تا مثلا اجتماعی بشی
یا درس بخونی که ...
من درس رو انتخاب کردم چون میدونم چیزی که یاد میگیرم یه قدرتی بهم میده یه چیز هایی هست تو دنیا که بر این اساس کار میکنه نه اینکه چیز هایی که تو دنیای خودساخته خودمون داریم(بازی های کامپیوتری)
مثلا شما نحوه رد کردن یه مرحله سخت تو یه بازی رو بدونید مفید تره یا روش طراحی یه وسیله ساده رو؟کار ندارم که مثلا حرفه ای بودن تو یه بازی میتونه یه محبوبیت کاذب(؟) ایجاد کنه بین دوستانتون
مورد دوم هم منظورم بیشتر خوش گذروندن صرفه
خوش گذرونی خوبه لازم هم هست گاهی ولی نه اینکه کل وقتمون رو صرفش کنیم
مطمئنم که برای بعضی یادگیری علم یه دنیایی براشون درست میکنه که تا حدودی از تنهایی در بیاند
ولی اگه کسی قدرتی که علم به کسی میده رو درک کنه بقیه چیز ها رو ول میکنه
البته برای این کار لازمه که طرف شجاعت و صبر لازم رو داشته باشه
به نظر من لازمه در کنار درس دانش آموزان یکم با چالش های عملی رو به رو بشند همینطور رو توانایی حل مسئله شون کار بشه یعنی در نگاه اول با مسائل به طور کلی چجوری برخورد کنند حالا این مسئله میخواد مربوط به ریاضی و فیزیک و ... باشه یا مسائل روزمره و اجتماعی یا حتی خانوادگی
مثلا خوبه که هر درس پروژه عملی داشته باشه آزمایش ها بیشتر بشه و ...
اصلا یکی از تفاوت های عمده بین مدارس سمپاد و بقیه چیه؟
اینکه شما تو مدارس سمپاد میبینید که یه جوی هست که یه عده برای المپیاد میخونن یه عده رباتیک کار میکنن یه عده کار پژوهشی میکنن و ... امکاناتش هم هست یعنی مثلا یه دانش آموز(نه الزاما سمپادی) بخواد کاری بکنه با احتمال قریب به یقین تو مدارس سمپاد کارش سریع تر جلو میره تا بقیه مدارس
آدم تو همچین جوی باشه احتمال اینکه به کار های علمی علاقه پیدا کنه بیشتره تا بقیه مدارس
به شما پیشنهاد میکنم یه چند روز رو تو مدارس عادی بگذرونید و با دقت به وضعیت تدریس و امکانات پژوهشی مدرسه و دسترسی دانش آموزان به المپیاد ها و سایر فعالیت های علمی و اینکه زندگی روزمره یه دانش آموز مدرسه عادی چجوری میگذره توجه کنید متوجه حرف من میشید
از اونجایی که ما یکم خوش شانس تر بودیم یا یکم با هوش تر بودیم یا فشار خانواده رومون زیاد بود یا هر چی دیگه باعث شده بیایم اینجا و این اسم تیزهوش ما رو مجبور کرده که خودمون رو به سطح بالاتری برسونیم و البته تاثیر انتخاب معلم های خوب برای این مدارس هم فراموش نکنیم
گاهی ممکنه فکر کنیم احتمالا بقیه جاها هم همینطوره و اون موقعی که مثلا میبینیم یکی از بیرون نمیتونه فلان مسئله که به نظر ما ساده است رو حل کنه از تعجب شاخ در میاریم!
حالا فرض کنید یکی اون بیرون میره مدرسه محلشون از امتحان تیزهوشان خبر نداشته و حتی ممکنه باهوش تر از بعضی سمپادی ها باشه چه انگیزه خاصی میتونه داشته باشه که درس بخونه خودش رو به سطح سمپادی ها برسونه؟البته اگه اثر فشار زیاد خانواده و اتفاقات غیرمترقبه رو حذف کنیم(!)
دری وری زیاد نوشتم میدونم شرمنده! 