مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم
من نمی گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
 
من نمی گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شکر خوش‌ست وليکن حلاوتش تو ندانی
من اين معامله دانم که طعم صبر چشيدم
 
شکر خوش‌ست وليکن حلاوتش تو ندانی
من اين معامله دانم که طعم صبر چشيدم
مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
وان حیات باصفای باوفا مست آمدست

گر لباس قهر پوشد چون شرر بشناسمش
کو بدین شیوه بر ما بارها مست آمدست
 
مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
وان حیات باصفای باوفا مست آمدست

گر لباس قهر پوشد چون شرر بشناسمش
کو بدین شیوه بر ما بارها مست آمدست
تا کِی از تزویر باشم خودنمای؟
تا کِی از پندار باشم خودپرست؟

پرده‌ی پندار می‌باید درید
توبه‌ی تزویر می‌باید شکست
 
تا کِی از تزویر باشم خودنمای؟
تا کِی از پندار باشم خودپرست؟

پرده‌ی پندار می‌باید درید
توبه‌ی تزویر می‌باید شکست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی وفا از بی وفا هم انتظاری هست
 
وصال ما شبیه داستان ماه و مرداب است
که با یک ابر نامحرم میان ما فراق افتاد
در عشق اگر چه ، که قدم بر قدم است
آنست قدم که آن قدم از قدم است

در خانهٔ نیست هست بینی بسیار
می‌مال دو چشم را که اکثر عدم است
---------------------------------------------------------------
دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست
 
در عشق اگر چه ، که قدم بر قدم است
آنست قدم که آن قدم از قدم است

در خانهٔ نیست هست بینی بسیار
می‌مال دو چشم را که اکثر عدم است
---------------------------------------------------------------
دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است.
 
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است.
تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا

در جان و دل و دید فراموش نه‌ای
از بهر خدا مکن فراموش مرا
 
تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا

در جان و دل و دید فراموش نه‌ای
از بهر خدا مکن فراموش مرا
ارنی کسی بگوید که تورا ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی
 
ارنی کسی بگوید که تورا ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی
یاران یاران ز هم جدائی مکنید
در سر هوس گریز پائی نکنید

چون جمله یکید دو هوائی مکنید
فرمود وفا که بی‌وفائی مکنید

*دیوان شمس مولانا خداس*
 
یاران یاران ز هم جدائی مکنید
در سر هوس گریز پائی نکنید

چون جمله یکید دو هوائی مکنید
فرمود وفا که بی‌وفائی مکنید

*دیوان شمس مولانا خداس*
در دیده به‌جای خواب، آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
 
در دیده به‌جای خواب، آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
 
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانی‌ام
 
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانی‌ام
مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست
 
Back
بالا