مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
شعر

آنقدر شعر مرا خواندی و گفتی احسنت
فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟!
دلیل

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
قیصر امین پور
 
دلیل

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
قیصر امین پور
عاشق

عاشق نباشی حس باران را نمی فهمی
فرق قفس با یک خیابان را نمی فهمی
عاشق نباشی می روی در جاده ها،اما
معنای فصل برگ ریزان را نمی فهمی
 
عاشق

عاشق نباشی حس باران را نمی فهمی
فرق قفس با یک خیابان را نمی فهمی
عاشق نباشی می روی در جاده ها،اما
معنای فصل برگ ریزان را نمی فهمی
قفس

زمانه غیر زبان قفس نمی داند
بمان که پرنزدن حیله رهایی ماست
 
قفس

زمانه غیر زبان قفس نمی داند
بمان که پرنزدن حیله رهایی ماست
بمان

مثل ماهی درشبِ غم، مهربان با من بمان
تا برقصد بختِ من در آسمان، با من بمان
مرگِ هر دردی طلوع آفتابِ چشمِ توست
تا غروبِ دردهای بی امان، با من بمان
 
بمان

مثل ماهی درشبِ غم، مهربان با من بمان
تا برقصد بختِ من در آسمان، با من بمان
مرگِ هر دردی طلوع آفتابِ چشمِ توست
تا غروبِ دردهای بی امان، با من بمان
ماهی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
 
ماهی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
ماه،
حیف بود دو بیت قبلش رو نذارم

در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم/ عشق اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

نتوانست فراموش کند مستی را/ هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب/ ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
 
ماه،
حیف بود دو بیت قبلش رو نذارم

در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم/ عشق اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

نتوانست فراموش کند مستی را/ هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب/ ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
آب

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم...

با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهریار
 
آب

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم...

با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهریار
عشق
هین رها کن عشقهای صورتی
عشق برصورت نه بر روی سطی
 
رها

نبسته ام به کس دل، نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من...
موج

موج و طوفان همه بسیار، ولیکن این بار
ما به امید سحر باز به دریا زده ایم

شعر کارگاه علوممون. فکر کنم یکی از بچه ها سروده بود چون تو اینترنت پیداش نکردم
 
موج

موج و طوفان همه بسیار، ولیکن این بار
ما به امید سحر باز به دریا زده ایم

شعر کارگاه علوممون. فکر کنم یکی از بچه ها سروده بود چون تو اینترنت پیداش نکردم
موج

موجیمو و وصل ما از خود بریدن است
مقصد بهانه ایست رفتن رسیدن است
 
موج

موجیمو و وصل ما از خود بریدن است
مقصد بهانه ایست رفتن رسیدن است
مقصد

سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست
ازین به بعد سفر مقصد نهایی ماست
فاضل نظری
 
مقصد

سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست
ازین به بعد سفر مقصد نهایی ماست
فاضل نظری
سفر
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
 
سفر
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیک تر نخواهد کرد
سفر
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیک تر نخواهد کرد
من
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند:)
 
من
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند:)
ابد - ازل
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
 
ابد - ازل
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
چشم
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت‌کش به بادامی بسازد
 
چشم
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت‌کش به بادامی بسازد
عاشق

تابوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده
 
Back
بالا