گفتم اینجا شاید جای یه مسابقه خالی باشه پس...
بر اساس هماهنگی های صورت گرفته با مدیر انجمن این مسابقه با قوانین زیر برگزار میشه:
١. هر کاربر میتونه فقط یک پست بده.
٢. شماره گذاری یادتون نره. ( شماره اینکه نفر چندم هستید که عکس میگذارید )
٣. مهلت شرکت در مسابقه فعلا تا دهم مرداد ماهه و با توجه به استقبال ممکنه تغییر کنه.
٤.هر کس انتقاد و یا ایده ای برای بهتر برگزار شدن مسابقه و یا سوالی داره میتونه پ.خ بده.
۵. فقط خط تحریری(مداد و خودکار)
در ضمن برای ایجاد شرایط یکسان متن زیر در نظر گرفته شده:
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر به جـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
مسابقه توسط خانم اماموردی دارای مدرک فوق ممتاز از انجمن خوشنویسان ایران داوری خواهد شد و لایک ملاک داوری نیست.
توضیح: نمونه ی اول، حاصل جوگیری زیاد بود :د یعنی خیر سرم اومدم شکسته بنویسم، هی دستم قر میداد روو کاغذ، یه سبک نوینی شد واسه خودش :د
اما نمونه ی دوم، خط استاندارد نستعلیق هست که باز هم زیاد قابل قبول از آب در نیومد. اما مزیتش این هست که سریع نوشته میشه و زیبایی نسبی ای که داره، برای جزوه نویسی هم مناسب و برازندست. (البته من کلاً جزوه نمینویسم :د)
کلاً توی اینجور نوشته ها، اگر کلمات رو تک تک و جداگانه بررسی کنید، متوجه میشین که نویسنده آماتور و بی تجربست. اما نمای کلی زیبایی داره و در نگاه اول دلنشینه :د
زمان شروع پروژه:ساعت دو نیمه شب.
زمان پایان پروژه:ساعت 4و 45 دقیقه ی نیمه شب.
اول براتون بگم که شما اگه بدونید من برای نوشتن این دست خط ساده چه ماجرایی برای خودم و اطرافیانم درست کردم علاوه بر این که من رو برنده اعلام میکنید سرتون رو میذارید جلوی مانیتور های های گریه میکنید .
این که اصلاً "بنده خداًچه اجباری بود که تودستخط بدی!؟" که موضوع مستقلیه که بماند! اما اصل ماجرا! اول که دو سه بار با یه خودکار رو به انقراض نوشتم.که نصفه ش نوشته میشد نصفه ش نه. بعددیدم نمیشه. از اونجاییکه ساعت 2 نیمه شب بود باید به وسایل اطرافم قناعت میکردم یه مداد سر شکسته برداشتم نوشتم که بازم یه چیز افتضاحی شد. دوستان هم در پشت صحنه شب زنده داری میکردن که من این خط رو بنویسم تموم شه بره. یعد اینکه من اعتراف کنم که قوانین رو نخونده بوبدم و نمیدونستم فقط با خودکار و مداده. رفتم بیرون نوک با نوک پا دنبال مرکب و قلم! زدم اهل خونه رو بد خواب کردم چارتا فحش هم خوردم! نهایتا برگشتم به وضع اولم. یه کم دیگه دور و برم رو گشتم یه مازیک شبرنگ پیدا کردم. نشستم نوشتم. بشکن زنان و خوشحال اپلودش کردم و گذاشتم. اماداستان تراژیک نیمه شب من اینجا تموم نمیشه! دوستان پشت صحنه اینجا وارد قضیه میشن و قوانین رو گوشزد میکنن. نهایتاً من درنای مفلوک به پاس این همه تلاش ساعت 4 نیمه شب به عنوان ختم ماجرا گفتم یه چند خط ساده ی ساده بنویسم که بعد لاقل یه چیزکی بمونه پس فردا نگم این همه نوشتم , همه ش فررررررت!
من با چه اعتمـاد به نفسی خطّمو نمایان کردم ؟ خودکاره آقا خودکاره . یه نکته ی دیگه هم بگم اون "ن" ها و "ی" کشیده شده کلاً عادت خطّی ِ بنده ست با سرعت نور هم بخوام بنویسم باید اون قر خط رو بیام نیام خطّم خط نمیشه :د