• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ادم لوسی هستم . تا یکی یه تذکر منطقی بم بده یا حرفی بزنه پشت سرش میشینم گریه میکنم .
:| X_X :-<
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : اعترافگاه !

بزارین یه اعتراف دیگه م بکنم خالی شم!
وقتی نگاه میکردم تو لیست آنلاینای اخیر چن نفر بودن که اسمشون آبی بود ومن هیچ وقت فکر نکردم اینا داخلین آبی شدن!!!!!بلکه حسودی میکردم ودلم میخواست بدونم چه جوری اسمشونو آبی کردن؟
 

revota1999

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
353
نام مرکز سمپاد
فرزانِگانِ مدرس(مُلَقَب بِ غَول آباد)
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

عاغا اعتراف میکنم امتحان ترم دوم زبان سال اول دبیرستان اول بیست و پنج نمرش رو از اطرافیان نوشتم بعد خودم رفتم سراغ برگه :D :D :D
آخیـــــــــش حس مکنم باری که رو شونه هام حس میکردم کمترشد :)) =)) :))
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بابام گفته یک گوسفند نذر کردم اگه زودتر گورتو گم کنی ، بری دانشگاه :)) . یک همچین خانواده با مَحَبَتی هستیم ما :> :-".
 

MHO

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
688
امتیاز
6,765
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم :
بچه ک بودم،فک میکردم ی عده از تو تلویزیون خاموش مارو نگاه میکنن،بعد هر وقت از جلو تلویزیون خاموش رد میشدم خیلی اروم با لبخند و اینا رد میشدم،ک فک کنن چ بچه مودب و خوبیم:))))
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم زمانی که شروع کتاب خوانی گتسبی بزرگ شد،منم دانلود کردم که مثلا بخونم.
الان:
به همین سوی چراغ قسم از همون روز فقط صفحه ی اول رو خوندم :|
اونجایی که میگه بابام بهم یه پند داده و...
اون پنده یادم مونده :))
 

parmiiida

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
9,442
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
رادیولوژی^-^
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم وقتی کارتون نگا میکنم به جای غم انگیز یا نقطه اوج داستان ک میرسه من بغض میکنمو آروم اشک میریزم :-"
مثلا همون کارتونه ک توش ی رباط بود به اسمه بی مکس!از جایی ک فداکاری میکنه تا جایی ک میبینی تراششو پیش پسره گذاشته تا برش گردونه من گریه کردم
 

konkor93

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
75
نام مرکز سمپاد
,,mm,mm2
شهر
U
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که تا حالا هیچ اعترافی نکردم و هیچ وقت تو واقعیت هیچ اشتباهم رو به زبون نیاوردم
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

عاقا من اعتراف میکنم کلا بیشتر از ده ثانیه نمیتونم عصبانی باشم ...
کلا دعوا اینا بشه ... وسطش من خندم میگیره بعد همه خندشون میگیره ... کلا عصبانیت برام خنده داره ... =))
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت سر جلسه ی امتحان(ترم)تقلب می کردم(البته با هماهنگی بودا!از خود طرف می پرسیدم :-")یا میرسوندم از این نمی ترسیدم که کسی منو ببینه.نه.ترسم از این بود که ناظم و معلمایی که مراقبن سر جلسه ببینن و به روی خودشون نیارن.بعدش برن به مامان و بابام بگن یا تو کارنامه نمرمو کم کنن

پ.ن:سر امتحان مطالعات دو روز پیش همه رفته بودن منو چند نفری مونده بودیم.(همه رو نوشته بودم داشتم چک میکردم! :|)من جلو میشینم.برگشتم ببینم کیا موندن دیدم هم کلاسیم چهارتا صندلی عقب تر از من نشسته.ناظمم جلوی من وایساده بود.همون لحظه برگشت که با یه نفر حرف بزنه.دوستم همون لحظه یکی از سوال هایی که ننوشته بود رو ازم پرسید.(کدوم جنگ بود که ضربه ی نهایی بر پیکر ساسانیان وارد شد؟)جواب بود نهاوند.اصلا امید نداشتم که بگم و دوستم بشنوه.خیلی آروم جوابو گفتم خدا رو شکر اونم فهمید.ناظم هم که... :-" :-" :-"
امید وارم ندیده باشه
به روی خودش چیزی نیاورد.ایشالا ندیده :))
 

tannaz77

بهار
ارسال‌ها
92
امتیاز
664
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
فسا
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی فسا
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوز فرق بین بانگ و حرف بزن رو نمی دونم.....
و فقط می تونم بگم تو حرف بزن لایک خورت بیشتره.....
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هروخ از دست یکی ک مثلا تو مدرسه اذیتم میکرد٬ناراحت و عصبی میشدم٬کل روزو فک میکردم ک چجوری تلافی کنم...چه فکراییم میکردم...اما روز بعد اصلن کاری ک میخواستم اونجوری انجام نمیشد:(
اعتراف میکنم ی روز جلوی شیشه ی یه مغازه داشتم شالمو درست میکردم- فک کردم تعطیله-یهو دیدم یکی از تو زل زده بهم...منم واس این ک ضایع نشم با پررویی گفتم چیه؟ نگاه دارههه؟؟؟!!
و با گفتن یه ایش محل حادثه رو ب سرعت ترک کردم!!!! بدبخت پسره فک کنم تا دو ساعت تو هنگ بود!!!:))
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی ازکسی ناراحت میشم ، چیزی نمیگم ولی تلافی شو سرش درمیارم .

خاطره :د : یبارم از مدیر مدرسمون ناراحت بودیم رفتیم تو سایت آموزش پرورش برای مطالب کامنتای کاف دار با اسم وفامیلش گذاشتیم :-" .
 
ارسال‌ها
699
امتیاز
13,067
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
ری
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
تحصیلات تکمیلی در علوم پایه‌ی زن‌جان :)
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم يه زماني لايك انقد برام مهم بود به يكي دو نفر شايد گفتم كه چرا بهم ديس دادي!
البته معتقد بودم ديس داده چون حواسش نبوده دستش خورده وگرنه مي خواسته لايك كنه =))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه تو کوله ی مدرسم یه بسته قرص مسهل و یه بسته دیازپام نگه میدارم برای روز مبادا!!!! :)) :)) :))
اعتراف میکنم قبلنم از این کارای خبیثانه کردم!!!!:)) :))
دوباره اعتراف میکنم دارم نقشه میکشم واسه یکی....!!!! :))
 

ناهید

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
328
امتیاز
2,907
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 نیشابور
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم اول دوم ابتدایی؛از یه جا شنیده بودم که تخم مرغ اگه جاش گرم باشه جوجه میشه.بعد رفتم یه تخم مررغ از بخچالمون کش رفتم :)) چند لایه پارچه و پتو روش کشیدم گذاشتمش تو کمدم که جوجه بشه.خیلی احساس شاخ بودن میکردم بعد هرچند روز میرفتم سر میزدم :)) ولی هرچی انتظار کشیدم اون تخم مرغ برا من جوجه نشد که نشد :-<
 
ارسال‌ها
1,684
امتیاز
19,912
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم از پریروز -که برای اولین بار از این مایع دستشویی فومی ها گرفتم- به بهانه های مختلف هر 10 دقیقه یه بار میرم دستم رو میشورم :D نصف بطری( بهش چی میگن؟ بطری؟قوطی؟جعبه؟) تموم شده :D

اعتراف می کنم از ساعت 4 تا همین الان عینکم به شدت کثیف بود و از تنبلی و گ... زیاد تمیزش نکردم تا آخر سردرد گرفتم
 

revota1999

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
353
نام مرکز سمپاد
فرزانِگانِ مدرس(مُلَقَب بِ غَول آباد)
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت خواستم جدی با یکی برخورد کنم تا حساب کار دستش بیاد خودم زودتر خندم گرفته :D :D :D
و همچنین اعتراف میکنم همیشه یادم میره با یکی قهر کردم :-" :-" :-"
یه همچین بشر گلی استم B-) B-) B-) B-)
 
ارسال‌ها
1,684
امتیاز
19,912
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم
رفتم برای خواهر یکی از دوستام از این لُپ لُپ بزرگ ها بگیرم شد ۲۰۰۰۰ تومن بعد با خودم گفتم کوفتش بشه من بچه بودم واسم کادو از این اسمارتیز ها یه لوله(لوله؟بسته؟ چی بهش میگن؟) میگرفتن تازه اونم باید با کلی دختر دایی و پسر فلانی و ... شریک می شدم؛ هیچی دیگه خودم رو راضی کردم که لُپ لُپ برای خودم باشه و یه دونه از اون عروسک کوچولو هایی قبلا داشتم رو براش ببرم!
پ.ن:این چیه توش گذاشتید آخه CD کارتون مولان برای عهد بوقه که!! اون عروسکه هم چشش گویا مشکل داره، شکلاته هم فندقاش تلخ بود! :D
 

silvana.zs

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۲
شهر
کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ی بار ی سوتی خیلی بددددددد سر کلاس فیزیک دادم
داشتم سوال میپرسیدم بجای "نیرو" یه چیز دیگه گفتم :|
حرف اولشو عوض کنین
بله :|
چنان سکوتی فضا رو فراگرفت که خودم فمیدم باید گم شم بیرون!
 
بالا