• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعـــــتــــــــــرافـــــــــــ می کنم دیشب تنها بودم یانگوم میدیدم درحد مرگ گریه کردم ! :)) آخه خیلی مظلومه :(( :D
 

shatoonak

Tulip
ارسال‌ها
681
امتیاز
5,579
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ن.ج.ب.ا.د
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : اعترافگاه !

اعتــــــــــراف میکنم اولین باری که اروره forbidden رو تو سایت دیدم فک کردم از IP بن شدم :))
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم با بچه ی همسایه مون جلوی در مجتمع مون وایمستادیم و به هر کی که از جلوی اونجا رد میشد ؛ سلام می کردیم!! :-" =))
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

معترفم که تا همین چند دقیقه پیش :
دعای ابوحمزه ثمالی رو فک میکردم ابوحمزه شمالیه.... :> :-[ :D مامانم بهم گفت... :D :>
چیه خو؟؟ :-s همش با نستعلیق مینوشتن منم شمالی میخوندم... :D
 

Mrs.Clever

Kelidelia:
ارسال‌ها
102
امتیاز
794
نام مرکز سمپاد
farzanegan1
شهر
kerman
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
....المپیاد زیست
دانشگاه
zaums
رشته دانشگاه
Medicine
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم فکر می کردم ایران یه قاره هست
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم در اوان بچگی جک هایی می سرودم از خودم بس طویل...به طوری که یه بار داشتیم از مشهد بر می گشتیم به سمت نیشابور تو ماشین خالم اینا نشسته بودم دایی مردم ازارمم بود من شروع کردم به جوک تعریف کردن ، تمام راه داشتم می حرفیدم بقیه هم با حالت فوت سر بالا فقط کظم غیض می کردن؛ تازه وقتی هم رسیدیم نیشابور هنوز تموم نشده بود جکم :)) :)) :)) خلاصه اخرش دایی من به جهت تخلیه ی عقده های روحی روانی که در طول مسیر دچارش شده اولش که مثل زامبی ها نگاه می کرد بعدش هم چنان کشیده ی اب نکشیده ای خوابوند که کلا یادم رفت کجای جکم بودم...اخرشم که گریه نکردم چون می ترسیدم مامانم بفهمه باز پر حرفی کردم :)) :)) :))
 

f.light

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
329
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که ترجیح می دم نوشته های اینجاروبخونم تااینکه خودم چیزی بنویسم B-)
اعتراف می کنم توآموزش یکبار یک جوری به شیشه میز فشارآوردم که ازاین سرتااون سرترک برداشت! :-[
خودم مونده بودم من این همه زوروبازو داشتم وخبرنداشتم :D
بعدموقعیت هم خیلی قشنگ بود!
من بودم :-"
15نفرازبچه ها :O
مسئول آموزش [-(
ولی خداییش دست این مسئول آموزش دردنکنه خبرش هیچ جایی درزنکردکه هیچ خسارتم نخواست!
بعداعتراف می کنم روکه ندارم سنگ پای قزوینه بعدازاون ماجرا تقریبازنگ تفریحاروتو آموزش لنگرمی نداختم :-"
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که قبلنا ، "زامبی" رو می‌خوندم " زومبیا" . X_X X_X X_X :-"""""
 

ساررا

کاربر فعال
ارسال‌ها
74
امتیاز
121
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم وقتي بچه بودمو ميشنيدم كارت اينترنت فك ميكردم ي دستگاهيه كه بايد ان كارت اينترنت رو وارد كرد توش تابري اينترنت ي چيزي مثل دستگاه كارت خوان :-[ :-[ :-[ :D :D :D :)) :)) :)) :)) :))
 

mohandes leily

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
275
امتیاز
1,412
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 و 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
ikiu
رشته دانشگاه
فیزیک
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی وقتا تحریک شدم یکم خربزه و عسل بخورم
فقط یکم....
 

سید مصطفی

کاربر فعال
ارسال‌ها
57
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : اعترافگاه !

این اعترافو از طرف داداشم می نویسم: وقتی بچه بود فک می کرد این سرعت گیرا هس!! از آسفالت خیابون اضافه میاد واسه همین هینطوریش می کنن :O =)) =))
 

mahsa98

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
410
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو راهنمایی 6 نفر بودیم نوبتی برگه های حرفه رو صحیح میکردیم(هر کی نوبتش بود امتحان نمیداد)
من به اون 5 تای دیگه نمره کامل میدادم تا اخر سال نمرم تضمین بود :)) فقط واسه امتحان ترم میخوندم
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم به خون یکی تشنم، تو اردو خیر سرم می خواستم با نگاهم لهش کنم ، رفتم جلو تا تاثیرش بیشتر شه برگشته بهم میگه : وسیله هامو نگه دار میخوام عکس بگیرم! منم فقط به این فک می کردم که این بشر چقد رو داره تازه بعدم که اومد وسیله هاشو گرفت تشکر نکرد X-( X-( حالا وقتی که امسال هر روز جلو در خفتش کردم می فهمه با کی طرفه...! L-:
 

milad.a

milad.a
ارسال‌ها
241
امتیاز
987
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم من بچه که بودفکر می کردم مردم اسراعیل لاغر ترین و سالم ترین مردم دنیان :D

چون اسمشون رژیم بود فکرمی کردم همیشه رژیم دارن :D
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,673
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم ی بار زنگ زدم 118 فوت کردم!!!!! :D

خانومه گفت تلفن شما کنترل میشه بیی بیب بیب.....

ترسیدم گوشیرو قط کردم سیمشو دراوردم رفتم بیرون درو قفل کردم...... :|

دیگه کم مونده بود از کشور خارج شم..........!!!!! :D
 

uranuscelona

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
765
امتیاز
8,884
نام مرکز سمپاد
فرز2
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک-طراحی کاربردی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم یه بار رفته بودیم خرید یه آقاهه وایساده بود پشتش به من بود فکر کردم بابامه رفتم محکم زدم پشتش بعد برگشت دیدم یکی دیگه است تا سه سال همش فکر می کردم با پلیس دنبالمه! :))
 

arvin.a

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
956
امتیاز
10,943
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 7
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بیلی بچه رو تو تلویزیون دیدم انقدر ذوق کردم که نگو :D
 

Marziyeh.banoo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
475
امتیاز
3,644
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : اعترافگاه !

*اعتراف میکنم تا حالا 3 الی 4 تا بچه چادرمو کشیدن و مامان صدام کردن :| (اشتباه گرفته بودن ;;))

*اعتراف میکنم خیلی بدجنسم که وقتی قاب عکس مامانم شکست گفتم کارِ خواهرزادمه :D

*اعتراف میکنم به همین زودی دلم برا داداشم تنگ شده 1 هفته ــست ندیدمش :(

*اعتراف میکنم من بودم که پشت مقنعه دوستم کاغذی رو که روش نوشته بود من شوهر میخوام رو چسبوندم :-"

*اعتراف میکنم خیلی دوست داشتم پست بدم تو سمپادیا و یهو به فکرم رسید که اعتراف کنم :)
 

deniz_nabege

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
434
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اونی که همش پیج فیس بوک داداشمو چک میکرد من بودم :-[ :-[
اعتراف میکنم گلدون خشگله مامانمو داداشم نشکسته بود من شکسته بودم
اعتراف میکنم همین چند ساعت پیش من شکلات خوردم کاغذشو انداختم پشت مبلمون :D به مامانم نگینااااااا
 
بالا