من حتي يه دونه از دندونامم نيفتاد! همشونو مجبور شدم بكشم!
همشون لق ميشدن ولي عمرا نميفتادن!
دندونپزشكم خيلي بهم ميخنديد هميشه ميگفت تو اولين بچه اي هستي كه ميبينم يه دونه از دندوناشم نيفتادن!
آخريشو كه كشيد دندونمو ازش گرفتم ولي نميدونم چي شد كه همون روز گمش كردم...!
من به شدت ذرت (شير بلال) دوست دارم ۷ سالم بود داشتیم بلال می خوردیم اولین گازی که زدم دندونم افتاد دیگه نتونستم بخورم :-s(البته الان به اندازه قدیم ذرت (بلال) دوست ندارم)
یادم نمی یاد اولیش کی افتاد من کلا دندونامو یا بابام یا خواهرم میکشیدن منم عاشق خون و افتادن و این چیزا بودم! درد داش ولی گریه نمیکردم! فقط یادمه یکی از دندونام لق شد که ما قرار بود بریم مکه! و از وقتی که ما وارد هواپیما شدیم من اینقدر با این دندون بازی کردم تا کنده بشه نشد که نشد اخرشم وسط مسافرت کنده شد که تبرک بود دیگه گمش کردم و اینقدر ناراحت شدم که حد نداشت! بخاطره یه دندوووووون!
من یادمه که تو مدرسه بودم( اول دبستان) موقع پچ پچ خوردن افتاد توش بعد چون خیلی لق بوده خیلی کم خون اومدو منم نفهمیدم که افتاده این بود که دندونمو خوردم!!!
سلام من ازافتادن اولین دندونم خاطره خاصی ندارم ولی وقتی اولین دندون مامانم افتاد مامانم بین کاشی های آشپزخونه شون گذاشت وروش هم یه کم گچ کرد تازگیها پدر بزرگم میخواست آشپزخونه شون رو بنایی کنه مامانم دندونشو پیدا کرد فکر کنم باید بره موزه :)
من که ماجرایی داشتم واسه خودم!7سالم که بود دندونام فقط هفته ای یکبار رنگ مسواک وبه خودشون می دیدن! :-[
بعداین برنامه های کودکم هی می گفتن که اگه مسواک نزنین کرما دندونتون ومی خورن وازاین قبیل حرفا! B-)
خیلی اتفاقی یک روزصبح من هوس مسواک زدن کردم وخلاصه مسواکموزدم!
مامانم اون روزخونه نبودبعدازمدتی من احساس دردشدیددرناحیه ی یکی ازدندونام کردم ومتوجه شدم که دندونم لق شده!
دقیقابه این شکل درآومده بودم:
وسپس به این حالت:
خلاصه کلی گریه کردم وغصه خوردم وفکرکردم که دندونموکرم خورده!
تااینکه مامانم اومدومن باهمون حالت گفتم"مامان من صبح مسواک زدم ولی نمی دونم چرا دندونموکرم خورده!" :-s
مامانم پس ازاندکی توضیح درمورداینکه دندون همه بچه هامیفته درعین ناباوری یهودندونمو کشیدوسپس دوباره گریه...!
وماجرا این گونه به پایان رسیدواولین دندان بنده به دست سطل آشغال منزل سپرده شد!
من یادم نیست اولین بار دقیقا کی دندونم افتاد ولی یادمه شنیده بودم اگه دندونی ک میفته رو شب زیر بالشت بزاری، فردا صبحش می بینی فرشته ها برات به جاش برات هدیه ای که آرزو کرده باشی میذارن، منم طفل بودم، باور کردم ،این کارو کردم فردا صبحش با اشتیاق زیر بالشم رو نگا کردم، خبری نبود! یادمه ناراحت شده بودم تقزیبا
من کلا دندونام زود تر از همه ی بچه ها در اومد زودتر از خیلیها هم افتاد.5سالم بود.پسر خالم که 7 سالش بود اومده بود خونمون و همونجا دندونش افتاد.کلی به من پز داد که ببین من بزرگ شدم دندونم افتاده منم یک دندونم لق بود کلی بهش ور رفتم.بعدم یواشکی رفتم کاهو بخورم وقتی اومدم پیش پسر خالم گفت دندونت کجاست؟خندیدم گفتم سر جاشه ولی بعد که جلو آینه لثمو بهم نشون داد فهمیدم دندونمو خوردم الانم جاش امنه.معده میتونه دندونو هضم کنه؟دندونای بعدیمم که میفتاد مینداختم دور چون به این خرافات فرشته مهربون اعتقاد نداشتم تو پیش دبستانیم به همه میگفتم فرشته مهربون دروغه وسطای سالم که کاسبی معلممونو بهم ریخته بودم نگهم داشتو گفت درسته که فرشته ی مهربون نیست ولی نباید اینو به بچه ها میگفتی.الانم 15 سالمه و همه ی دندان های عقلم در اومده
تو مهد کودک داشتم خیار میخوردم که یهو یه چیز سفت اومد زیر دندونم. منم خیلی راحت درش آوردم و با خودم گفتم حتما دونه خیاره!(دقت کنید دونه خیار ها) بعد که رفتم خونه فهمیدم دندونم افتاده.
من اولین دندونم از دندون های فک پایینم بود که لق بود بد فوت میکردم میوم جلو منم خوشم میومد اما میترسیدم بکنمش :-s :-ss
هیچی بابامم دندونم با نخ بست سر دیگه نخ رو وصل کرد به ماشین کنترلی داداشم
داداشه نامردمم آنچنان باسرعت میرفت منم از ترس این که دندونم کنده شهدنبالش میدویدم >:p
دیگه داشتم از نفس میوفتادم
سرعتم کم شد دندونم با ماشین کنترلی رفت X-(
منم زار زار گریه که دندونم دندونم
حس داداشم در اون لحظه: تا دو هفته بیدندون صدام میزد >:p
بابام:
فشار خیلی زیاد بود اولین دندونم رو از دست دادم براش میعاد گاه تو باغچمون درست کردم حیفی از اون خونمون رفتیم