اولین روزی که سرکلاسا نشستم ، تمام انگیزه و امیدم توی طلا شدن و حقوق خوندن نهفته بود
اما بعد که زمان گذشت
انگار توی دنیای قشنگ ادبیات و المپیاد غرق شدم
حالا _شاید هنوز اول مسیر باشه _که بهش نگاه میکنم ، میبینم حتی اگه آخر این مسیر چیزی هم نباشه ، اگه ده بار از نو متولد شم باز هم توی این راه خودمو پیدا خواهم کرد
لذت المپیاد خوندن ، چند روزی نیما و سعدی بودن ، با ماژیک استاد رو تخته عروض یاد گرفتن ، خوردن شیرکاکائو و کیک های مفتی مدرسه 🤣 ، منابع سنگین و در رفتن از زیر پرسش های کلاسی و خیلی چیزای دیگه جای المپیاد رو تو قلب من ویژه نگه میدارن
امیدوار بودم تو سایت غیر من المپیاد ادبی خون دیگری هم باشه ....