









خب از اونجايي كه ما با هم همكلاسي بوديم ميگم همين سيب افسانه اي رو خب بايد از عقب به ما جلوييا منتقل ميكردن ولي وقتي داشتن پرتش ميكردن دوستم بلند يجوري كه معلممونم شنيد گفت اهاي خانم با سيب درست رفتار كن با مهربوني پرتش كن =P~به نقل از Mahshad-nasr :مگه بدون خوردن ميشه درسو ياد گرفت؟! B-)
ما به قول دوستان سر كلاس تقويت ميكنيم
يه بار يكى از بچه ها سيب اورده بود بعد از اين كه خوب قاچشون(؟)كرديم به جلوييم كفتم روتو كن اينور،روشو كه برگردوند يه تيكه گنده سيب كردم تو دهنشهيچى ديه مجبور شد همون ورى بمونه و بعد از خوردنش روشو بر گردونه :P
خوردن لواشك هم كه عاديه،يه مدتم چيپلت و كرانچى و پفك و چيپس ميخورديم،يه مدتم موز و خيار خيلى محبوب شده بودن![]()




/...معلما هم به مستخدمامون ميگفتن صبحانه؟اون بيچاره ها
هم ميومدن از جلو دركلاس نگاه ميكردن كسي ميخوره يانه....ماهم ميز عقب به رومون نمياورديم...... 








/ ویه لقمه گنده از هرچیزی که دم دستم میومد رو خوردم!وای چه قدر گشنم بود!






