• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خوردن سر کلاس

Ebiiism

Kaktus
ارسال‌ها
99
امتیاز
477
نام مرکز سمپاد
اسلامشهر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
00
P
ما تو کلاس استعداد خاصی تو خوردن قایمکی داریم بدون پنهان شدن:D یکی از بچه ها از اونایی هست که همیشه در تمامی حالات دهنش کار می کنه و می ریزه تو حلقش ولی یه گرم روش نمیاد معلم چقدرم تیزبین باشه اون سره کلاس میزنه به بدنO_o:eek:
من و دوستم علاقه ی خاصی داریم سره کلاس تفکر گرسنه بشیم :))بعدم ی چی درمیاریم می خوریم <o>
فقط سره کلاس شیمی هیچ اتفاقی نمیوفته علاوه بر تیزبینی خفن لب خوانیم بلده پدرمونو در میاره :|
چ تفاهمیی
 

Ebiiism

Kaktus
ارسال‌ها
99
امتیاز
477
نام مرکز سمپاد
اسلامشهر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
00
سر زنگ فیزیک بود داشتم کیک میخوردم یهو معلم گف ابراهیمی اعضای گروهت کی بودن من سرخ شدم بچع ها همه مرده بودن از خنده ی بار دیگه گف ابراهیمی کجایی سرمو گرفتم بالا همونموقع قورت دادمش اعضای گروهو گفتم یهو با خنده گف نوش جونت باشه
دیگع میدونم کاری نداره سر زنگاش همیشه دهنم پره
 

*Kosar*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
311
امتیاز
6,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران_مرکز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
خب ما سرکلاس تقریبا همیشه یه چیزی میخوردیم از قبیل میوه ،پفیلا ، تخمه و خب هیچوقت تک خوری نمیکردیم چون شدیدا به جمله تک خوری =سگ خوری اعتقاد داشتیم :Dیه دوره صبا پنیر و نون بربری میخریدمو زمانی ک معلما مشغول درس بودن لقمه میگرفیم حتی وقتایی که یکی از بچه های اکیپ میرفت چند صندلی جلوتر مینشست واسش لقمه میگرفتیمواز صندلی اخر دست به دست میکردیم تا بهش برسه اکثرا لو نمیرفتیم
یه بار که سرکلاس زبان داشتیم یواشکی چیپس میخوردیم معلممون به @*Mahsa* گفت مهسا جان چه خبر از خواهرت حالش خوبه؟
مهساهم که حواسش نبود شروع کرد به تعریف کرد از خواهرش اخرهرجمله هم خیلی ریلکس یه چیپس میزاشت دهنش میخورد بعد ادامه میداد:)) هرچی چشم ابرو میومدیم براش کلا تو باغ نبود
یه بارم سرکلاس زمین معلممون چند مین استراحت داد ماهم درحالی که مشغول حرف زدن بودیم شروع کردیم به خوردن لواشک که معلممون مچمونو گرفت خیلی صحنه داغونی بود فک کن چهار نفری درحالی که هرکدوم لواشک به دهن خیره شدیم به معلم اونم به این صورت:eek: حالا این وسط ریحانه @*Reihan* به شدت درگیره با بازکردن پلاستیک لواشکش:))=))
 

arvin.a

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
956
امتیاز
10,943
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 7
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
عمران
اصلا اسم تاپیکو دیدم همزمان یاد دو تا خاطره جالب تو دو مقطع تحصیلی متفاوت افتادم
یکیش مال راهنماییه
از اول تا سوم راهنمایی معلم ادبیاتمون یه نفر بود
بعد بنده خدا سنش خیلی بالا بود
قشنگ دوباری بازنشسته شده بود : ))
خلاصه ما یه رفیق داشتیم این همیشه کیفش پر از لقمه های جذاب از غذاهای جنوبی بود
هیچی، کار ما شده بود یواشکی لقمه خوردن سر کلاس (الان وقتش نبود این خاطره رو تعریف کنم چون از گشنگی بیدارم اصن : )) )
لامصب خیلی خوب بودن لقمه هاش
غذاهای پر گوشت و پر ادویه اصن یه وضعی
بعد حالا شاید فکر کنید میرفتیم زیر میز میخوردیم ولی سخت در اشتباهید
مثلا برمیگشتیم از پشت سری یه چیز بگیریم تو اون حالت میخوردیم : )))
خلاصه یه بار معلمه به رفیق ما گفت برگرد ببینمت
با لپای باد کرده ی پر غذا برگشت و خلاصه یارو داغ کرد : ))
هیچی رفت بیرون بقیشو اونجا خورد : ))
این یه خاطره یکی دیگش مال دبیرستان
زبان فارسی از اول تا سوم معلمش یه نفر بود باز
آقا این بشر یه اپسیلون توانایی مدیریت کلاس نداشت
یعنی سر کلاسش خوردن چیپس و ماست موسیرم گزارش شده : ))
فقط مونده بچه ها جوجه بیارن کباب کنن
همین
 
ارسال‌ها
355
امتیاز
4,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
برق
آره خیلی
مثلا مداد می نداختم زیر میز ، بعد با نارنگیم توی دستم ، به بهانه ی اینکه مداد رو برم از زیر میز بیارم می رفتم اون پایین سریع نارنگیم رو هم می ذاشتم تو دهنم : | یا مثلا مقنعم رو می کشیدم جلو از زیر مقنعه یه چیزی می ذاشتم دهنم بعد طبق عادت مقنعه رو با دستم می گرفتم جلو دهنم تا معلوم نشه : / البته من و دوستام میز آخر می شینیم هم هوای هم رو داریم هم اگه معلم سرپا نباشه ، نیازی به فسفر سوزوندن نیست و می تونیم خیلی راحت اگه گشنمون باشه یه چیزی بخوریم
یه دوستی هم دارم ، اندازه ی نی قلیونه ولی من هر وقت که به این بشر تو کلاس نگاه می کنم یه لقمه یا کیک گنده گذاشته گوشه ی لپش عین شتر می خوره : | اصن به طور علنی و غیر مستقیم داره به معلم ها می گه ،نه درست نه خودت به مدادمم نیستید : /
 

Asma82.r

Asra
ارسال‌ها
28
امتیاز
37
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ دوره دوم
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1401
یه بسته پاستیل ناقابل گرفتم زنگ فیزیک بیکار نباشم. :-"

نه صدا داره،نه بو. :-"
مارشمالو بهتره چون هم زود تر خورده میشه هم اگه درحال پاستیل خوردن باشی و معلم ازت یه سوال بپرسه خیلی بد میشه
اما مارشمالو رو میتونی یه کاریش بکنی
 

Zari78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
271
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
منم سر کلاس هندسه تحلیلی معلممون خیلی بد بود
منم آجیل می خوردم سر کلاسش:)):))
 

Reyhuneeeh

A Dreamer
ارسال‌ها
236
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
یادش بخیر زنگ تاریخ تخمه میاوردیم میخوردیم:)):))
 

نارنجی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
5,076
نام مرکز سمپاد
فرز۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
در کارنامه درخشان دبیرستانمون خوردن آبدوغ سرکلاس هندسه ذکرشد :))
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
ته کلاس دهنم رو اندازه خر باز کرده بودم داشتم ساندویچ می خوردم دیدم یه دست گرمی رو شونمه برگشتم دیدم معلم شیمیه میگه یه گازم به من بده هیچی دیگه مرتیکه نصف ساندویچ و کند برد
 
ارسال‌ها
313
امتیاز
8,558
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
شیمی
منو و ع و م تنها ردیف آخر مینشستیم هر چی دم دستمون میومد میکردیم تو دهنمون یه بار سر کلاس ریاضی از اون پرتقالایی که بوش دو فرسخ میره داشتیم میخوردیم یکی از ردیف اول داد زدی :ای اونایی که دارن پرتقال میخورن کوفتتون شه به مام بدین :)) [-| :-"[-|
 
ارسال‌ها
1,819
امتیاز
34,298
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
2020
ته کلاس دهنم رو اندازه خر باز کرده بودم داشتم ساندویچ می خوردم دیدم یه دست گرمی رو شونمه برگشتم دیدم معلم شیمیه میگه یه گازم به من بده هیچی دیگه مرتیکه نصف ساندویچ و کند برد
دقیقا منم سر کلاس شیمی داشتم پیتزا میخوردم دیدم بالا سرمه
 
ارسال‌ها
1,745
امتیاز
23,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
آره خیلی
مثلا مداد می نداختم زیر میز ، بعد با نارنگیم توی دستم ، به بهانه ی اینکه مداد رو برم از زیر میز بیارم می رفتم اون پایین سریع نارنگیم رو هم می ذاشتم تو دهنم : | یا مثلا مقنعم رو می کشیدم جلو از زیر مقنعه یه چیزی می ذاشتم دهنم بعد طبق عادت مقنعه رو با دستم می گرفتم جلو دهنم تا معلوم نشه : / البته من و دوستام میز آخر می شینیم هم هوای هم رو داریم هم اگه معلم سرپا نباشه ، نیازی به فسفر سوزوندن نیست و می تونیم خیلی راحت اگه گشنمون باشه یه چیزی بخوریم
یه دوستی هم دارم ، اندازه ی نی قلیونه ولی من هر وقت که به این بشر تو کلاس نگاه می کنم یه لقمه یا کیک گنده گذاشته گوشه ی لپش عین شتر می خوره : | اصن به طور علنی و غیر مستقیم داره به معلم ها می گه ،نه درست نه خودت به مدادمم نیستید : /
دقیقا :))
منم مداد مینداختم زمین یا مقنعه مو میکشیدم جلو یا برمیگشتم با پشت سری حرف میزدم یا سرمو میکردم تو کیفم
(ردیف 1 و 2 کلاس :| )
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
سر کلاس ریاضی داشتم پفک میخوردم معلم اومد یکی زد تو صورتم پفکمم ورداشت برد زنگ اخر دیدم تو ماشینش داره مث ..... پفک من رو می خوره.....کوفتت بشه پ.ر.خ.ن.
 
آخرین ویرایش:

Mαiα

Trα lα lα-
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
361
امتیاز
7,077
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
سر کلاس زیست آبمیوه میخوردم از نوع آلبالوییی که گلو رو میسوزونه روبه روییم طی یک عملیات انتحاری انگشتش تو میله صندلیش گیر کرد=))=))
آبمیوه پرید تو گلوم سرفه میکردم و میخندیدم:)):))
دبیر بی جنبه 3 جلسه نذاشت برم سر کلاسش:|:D
 

لو:)

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1400
تو مدرسه ما سفارش غذا کلا در هر حالتی ممنوع عه
پارسال یادش بخیر با بچه ها زنگ زدیم و حدود10تا پیتزا و کلی ساندویچ گرفتیم
زنگ اخر بود و ما اون زنگ فک کنم رسانه ای چیزی داشتیم
(بماند که تو دستشویی سفارش دادیم و با جاسازی تو کاپشنامون اوردیم تو غذاهارو:)):)))
برناممون این بود که طی زنگ تفریح اخر که نیم ساعته بود بخوریم تموم شه :)))
غذاهارو دیر اوردن و ما بلافاصله شرو کردیم به خوردن
مشغول بودیم که در باز شد وگل اومد:-/
بنده خدا یا نگا به دهنای پرما کرد یه نگا به قیافه هامون اندکی خندید و گفت بخورید راحت باشید.8->:D
ما هم از هر تیکه غذا بدیشان دادیم تا طاعنان مجال وقیعت نیابند :))
 

*aysan*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
3,952
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*#*#
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
خوارزمی
رشته دانشگاه
فیزیولوژی جانوری
اینستاگرام
آقا من خودم معلمم
به نظرم هییییچ اشکالی نداره کسی چیزی بخوره سر کلاس
ولی این حرکت که مثلا معلم داره درس میده دربیاری با دوستات چیپس و پفک بخوری و تخمه بشکنی،مثل هر حرکت مشابه دیگه رو مخم میره
وگرنه اتفاقا خوردن بهتر از گرسنه به درس گوش دادنه
 

Ramzi

خسته از درهای بسته
ارسال‌ها
126
امتیاز
1,890
نام مرکز سمپاد
شهید اژه‌ای
شهر
قبرستون
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
هعی زندگی
ما یه بار زیر نیمکت یه پفیلای بزرگو سر زنگ قرآن خوردیم .معلممونم پیره و اون روز عینکشو جا گذاشته بود. معلممونم همینطور میخوند ، ما می خوردیم . دهنمون پر شده بود و اون یهو صدا کرد آقای ایکس(اشاره به بفل دستیم)بخون ببینم . و کل کلاس صلوات فرستادن تا دوستم قورت بده و دهنش خالی شه:)):))
کلاس متحدی بودیم . حیف...
 
بالا