من معمولا چیز زیادی نمیخورم تا ناهار برسه و ناهار هم همیشه از خونه میبرم
زنگ سوم بود عربی داشتیم سال دوم راهنمایی معلم ساده ایی داشتیم گیر نمیداد درس میپرسید نمره میداد معلم خوبی بود
یک روز سر کلاس گشنم شد ردیف آخر بودم ضرف ناهار در اوردم و شروع کردم ناگت خوردن با نون لقمه هم میگرفتم لیرسک میخوردم یک دفعه گفت :
جابری شروع کن درس رو بخون !
یا دهن پر جوری نبود که قورتش بدم بره امدم شروع کنم دیدم واقعا نمیشه گفت چرا نمیخونی نمیتونستم حرف هم بزنم همه زدن زیر خنده نمره کم نکرد کاریمم نداشت
ما سر کلاس اصولن زیاد میخوریم.بخصوص سر کلاس معلمای مرد خیلی راحت میشه.من گوجه سبز وگیلاس میبردم سرکلاس بعد هی با دوستم میخوردیم برمیگشتم پشت به بچه ها نشون میدادم دیگه هیچ کس نمیتونس به درس گوش بده همه تقاضای گوجه سبز میکردن حتی خرخونا و اینکه کوفتتون بشه و اینا
خیارم که ماشاا.. بوش زیاده دوستم میخورد منم با برگه باد میزدم بوش بره خخخخ
ما دبیر تاریخ باحالی داشتیم تا می دید یکی داره چیزی می خوره با لحن مرموزی می گفت بچه ها فلانی داره می خوره نگاش کنین یا مثلا عصبانی بشه می گه حداقل برو اون آخر بخور من نبینم
کلن آمار ریاضیای مدرسمون خیلی پایینه! مثلن ما تو کلاس 6 نفریم و هممونم تو یه ردیف میشینیم
امروز هندسه داشتیم، یکی از این نارنگی کوچولو عا رو گذاشتم تو جامیزَم و شروع کردم به پوس کردن تا بوش بلند شد دبیرمون زُل زد تو چشام همینطور
تا روشُ اونور کرد یکی خودم خوردم یکی ام دادم به بغل دستیم اونم بهم اسمار تیز داد تا آخر ساعت همینطور داشتیم میخوردیم
یهو معلممون برگشت با عصبانیت گفت: شما دوتا دارین چیکار میکنین؟
منم گفتم: مبادله کالا با کالا!
شانس آوردیم زنگ همون موقع خورد وگرنه زندمون نمیزاشت
))))) از اونجایی که شکموم هرلحظه در حال خوردنم مخصوصا اگه چیز خوشمزه ای ببرم مدرسه به زنگ تفریح اول نرسیده میخووورمش اما لعنتی تا میام بخورم اینقد صدا میدم که همه میفهمن منو نگاه میکنن بعدش چی میشه دیگه بماند ))
ی بارم در حین خوردن دبیر مربوطه با خاک یکسانم کرد
کلا چیز میز زیاد میخوریم ولی یه بار زنگ ناهار گذشت و من و چندتا از رفقا ناهارمون رو نخورده بودیم ... سر کلاس سه چهار نفری یواشکی خوردیم ...
اون ناهاره خیلی چسبید ...
تو کلاسای ما مشکلی نداره خوردن...ینی همشون اول سال گفتن که مثن شکلات و پسته و بادوم و اینا مشکلی نداره...
ولی جدیدا نامردا پرتقال و نارنگی و خیار میخورن اصن به مرگ منجر میشه بوش...
من خودم به شخصه شیر کاکائو و ساندویچ و اینا زیاد خوردم دو سال پیش...
ولی امسال دگ حسش نی!
ما یه معلمی داریم یه فلاسک چای داره همش سرکلاس چای میخوره یبار این چای رو گذاشته بود سرد شه یکم وقتی داشت تخته رو مینوشت یکی از بچه ها چایشو خورد اول کلاس بود استکان دهنی نشده بود
یبارم معلممون همش میگف بچه ها به شکل فلان خیلی دقت کنین بعد گف فلانی نظرتو بگو بعد این دختره داشت سیب گاز میزد تو همون حالت خشک شد صحنه باحالی بود موجب عبرت شد من سرکلاس فقط شکلات بخورم
پشتیبانی 5 نفر رو قبول می کنم امسال ، جنسیت هم مهم نیست ، واسه اونایی که کم خوراکن ، رشدشون کمه ، زندگی شون یکنواخته ، واسه اینا خوبه . فقط نتیجه ی نهایی براش مهم نباشه چون مشاور راهنمایی مون که فرم اخلاق! داد دبیرا راجع به دانش آموزا پر کنن ، کمترین نمره رو تو بخش "خوردن سر کلاس" اخذ کردم .
کلاً اواسط اردیبهشت که آلوچه [همون گوجهسبز.] ـا بزرگ میشد من همیشه میبردم سر کلاس، با کلی نمک که روش پاشیده شده بود. =P~ بعد میخوردیم با 3تفنگدار. خیلی سخت بود خوردنش صدای ضایعـی داشت
سال اول که بردم سر کلاس، قرار بود با بغلدستیم بخورم که خب کل کلاس فهمیدن و تهدید کردن یا میدین یا لو تون میدیم [دو راهی ِخفت و ذلت ! ] خب راه اول رو انتخاب کردیم و بهشون دادیم. به این صورت که من حدودا 5تا آلوچه رو دادم به بغلیم ، بغلیم به بغلیش و الی آخر تا برسه اون سرِ کلاس ((: ولی خب نرسید متاسفانه و وسط راه دوتا از آلوچه ها قِل خورد و رفت و دقیقاً جلوی کفش دبیر دینیمون که داشت تو کلاس راه میرفت و درس میداد وایستاد. دقیقاً جلوی کفشش. و خب دیگه کلاس منفجر شد. ((:
سال سوم هم بردم سر کلاس و خیلی شیک خوردیم تا تهشو. بعد که تموم شد، دبیرمون گفت : بعضیا یه تعارف هم میکردن بد نبود. کلی خجالت و اینا کشیدیم. حتی یدونه هم نمونده بود که بدیم بهش. ((: