پاسخ : سمپادیهای نماد آموزش عالی کشور-دانشگاه تهران
امیرکبیریا رو زدن.
				
			امیرکبیریا رو زدن.



به نقل از مهســـــــــــــا :خب همون که سپهر گفت
۲ترم اول پردیس اصلی هستین به قول شما. از ترم۳ میاین پردیس فنی تو امیرآباد. ولی عمومیها به اضافهی آزمایشگاه فیزیک۱ و ۲ کماکان پردیس اصلی تشکیل میشه.
البته بچههای م.شیمی، علوم مهندسی و عمران میمونن تا آخر همون پردیس انقلاب.
جدی؟!!! نمیدونستم. دانشکده زدن براشون؟ تعدادشون زیاده خیلی آخه!به نقل از سپهر (Old Alex Delpiero) :میم شیمی هم البته داره میاد بالا فکر کنم ...


شما فعلا کار گرفتن مدرک و ایناتونو انجام بدین از مدرسه و برین پست و اینا تا اطلاعیه بزنن...به نقل از Afsaneh_h.e :پس کی اطلاعیه میزنن؟؟؟حوصلمون سر رفت

به نقل از مهســـــــــــــا :شما فعلا کار گرفتن مدرک و ایناتونو انجام بدین از مدرسه و برین پست و اینا تا اطلاعیه بزنن...
 اما یادمه بهت زنگ زدم که برای ثبت نام چه باید بکنیم ، گفتی اداره پست رفتی ؟ بعدش من بدو بدو خودم رو در حالی به اداره پست رسوندم که ساعت دوازده کارشون تموم میشد، چون اونروز پنجشنبه بود ، ساعت یازده و نیم رسیدم  و نمیدونستم اصلا چیکار باید بکنیم اونجا
 اما یادمه بهت زنگ زدم که برای ثبت نام چه باید بکنیم ، گفتی اداره پست رفتی ؟ بعدش من بدو بدو خودم رو در حالی به اداره پست رسوندم که ساعت دوازده کارشون تموم میشد، چون اونروز پنجشنبه بود ، ساعت یازده و نیم رسیدم  و نمیدونستم اصلا چیکار باید بکنیم اونجا   
 
وااای سعیدهبه نقل از سَعیده :به یاد میارم که من نمیدونستم باید برم اداره پست ، الانم یادم نیست چرا واسه ثبت نام رفتم پستاما یادمه بهت زنگ زدم که برای ثبت نام چه باید بکنیم ، گفتی اداره پست رفتی ؟ بعدش من بدو بدو خودم رو در حالی به اداره پست رسوندم که ساعت دوازده کارشون تموم میشد، چون اونروز پنجشنبه بود


 ۳سال گذشته از اون روز یعنی؟!!
 ۳سال گذشته از اون روز یعنی؟!! احساس استقلال عجیبی میکردیم اون روز
 احساس استقلال عجیبی میکردیم اون روز  بعد هم که رفتم بانک تجارت حساب باز کنم خیلی باز احساس استقلال میکردم...
 بعد هم که رفتم بانک تجارت حساب باز کنم خیلی باز احساس استقلال میکردم... 

به نقل از مهســـــــــــــا :وااای سعیده۳سال گذشته از اون روز یعنی؟!!
ما گروهی با بچههای مدرسه رفتیم که خوش بگذره بهموناحساس استقلال عجیبی میکردیم اون روز
بعد هم که رفتم بانک تجارت حساب باز کنم خیلی باز احساس استقلال میکردم...

 
  اولین باری بود که حس کردم میتونم برای خودم یه کاری بکنم
 اولین باری بود که حس کردم میتونم برای خودم یه کاری بکنم   
 

همشون امروز انجام شدبه نقل از مهســـــــــــــا :شما فعلا کار گرفتن مدرک و ایناتونو انجام بدین از مدرسه و برین پست و اینا تا اطلاعیه بزنن...


 بعداً هی وسط دانشگاه میبینیم همو اتفاقی، خوش میگذره! مثلاً یه ناهار میشه خورد تو چمنای لاوگاردن. :))
 بعداً هی وسط دانشگاه میبینیم همو اتفاقی، خوش میگذره! مثلاً یه ناهار میشه خورد تو چمنای لاوگاردن. :))لاو گاردن کیه ستایش؟به نقل از ستایـش :آقا میگم اوایل ترم یه برنامه بذارین هم قدیمیا رو ببینیم جمیعاً هم جدیدا رو. بعداً هی وسط دانشگاه میبینیم همو اتفاقی، خوش میگذره! مثلاً یه ناهار میشه خورد تو چمنای لاوگاردن. :))

میاین آشنا میشین حالا با این لاو گاردنبه نقل از SalehM :لاو گاردن کیه ستایش؟
شخصاً این برنامه رو هماهنگ خواهم کرد اگر این مراحل لعنتی تموم شه. :/
 برای خودش «موجود»یه اصلا
 برای خودش «موجود»یه اصلا 
خوبیش اینه که از سمپادیا من دو-سه تا سال بالایی میشناسم، از رانت اطلاعاتی شما استفاده میکنم.به نقل از مهســـــــــــــا :میاین آشنا میشین حالا با این لاو گاردنبرای خودش «موجود»یه اصلا








 
	