دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع stevendeljoo
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

نه دیگه :-w
معمولا سه نقطه یعنی ادامه دارد :-w

اون موقع هنوز بقیشو نگفته بودم ;D ;D
الان گفتم به درد اینجا نمیخوره!!!! ;) ;) ;)
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

عالی بود
کارت درسته
یه چیزایی تقریبا فهمیدم ;D
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از reza-handsome :
عالی بود
کارت درسته
یه چیزایی تقریبا فهمیدم ;D
عمرا!!!!!!!!!!!!!!!!!! ;D ;D ;D ;D ;D ;D ;) ;) ;)

شوخی کردما



اینم غزل جدیدم
ویرایش اول
نتراشیده
تاحدودی ناموزون ;D



تا شوم پروانه ای بر روی خود توری تنیدم
قصه ها از سختی پرواز بی پروا شنیدم
جنب و جوشی در میان حس راکد حس نمودم
عاقبت پروانه گشتم سوی پرواها پریدم
من در این انبوه غربت کرده ام بخت آزمایی
رخت خود را زین همه گرداب بی حاصل کشیدم
قصد قربت کردم از خاک سیه تا روشنایی
هم عنان با بی ریایی سوی رفتن ها دویدم
از خطوط روشن رگبار اخترها گذشتم
درمیان جاده های بی سرانجام آرمیدم
شیخ ما گفتا به خود آ تا که نورش را ببینی
وین عجب از من که دیدم تا که از خود وارهیدم
عاقبت موجی فرود آمد به آن دریای ظلمت
عاقبت آن جلوه ی زیبای روشن را بدیدم
جسم من سنگین شد آنگه پس رها کردم من آن را
در میان کبریایش بی پر و بالم پریدم
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

اصن یچی می گم یچی می شنوی

خدا !!! ;D

فقط اون تیکه ی حس راکت حس نمودم یجوریه
پشت هم دو تا حس :-?
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

این دو جمله ی اولت ینی خوب بود دیگه؟؟؟؟؟


بعدشم ی جور صور خیال شده
میتونستم ی کلمه دیگه بیارم ولی به نظرم اینجوری بهتر بود
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

=D> =D> =D>
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به امید آن که شب را به سفر به سر بیاری
به سیه سرای ظلمت به شررسحربیاری
به افق روانه کردم همه شب دودیده ام را
مگر از برای افلاک قبای زر بیاری
به امیدت ایستاده نگران سحر که شاید
ز دم مسیح مارا تو کمی خبر بیاری
پر و بال ما شکسته دو در قفس گشوده
به امید آن که سوقاتی بال وپربیاری
تو مثال آیه ی نصر به گوش ما رسیدی
تو بشارتی شدی که خبر ظفر بیاری
تو دقیقا آفتابی که حضور و غیبت افتد
چه زیان اگرکمی هم به حضربه سربیاری​


نظر؟انتقاد؟؟
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به امید آن که سوقاتی بال وپربیاری
تو مثال آیه ی نصر به گوش ما رسیدی
اینجا یه جوری نیست؟ ;D مخصوصا اون سوغاتیه(غلط املایی هم داشتی)

چه زیان اگرکمی هم به حضربه سربیاری
ینی چی؟

باقیش خوب بود دیگه ینی بسی عالی بود =D> =D> =D>
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

ما که بسی سخت فهمیدیم ولی همینا که فاطمه گفت ;D
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

خوب بود .احسنت!
ولی راستش اون قسمت" به شرر سحر بیاری" رو خیلی دوست نداشتم
چون "شرر" عموما بار معنایی مثبت نداره اگه بجای "شرر" ، "قبس" رو به کار میبردی بنظر من بهتر بود
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از sahere :
به امید آن که سوقاتی بال وپربیاری
تو مثال آیه ی نصر به گوش ما رسیدی
اینجا یه جوری نیست؟ ;D چرا!!!! مخصوصا اون سوغاتیه(غلط املایی هم داشتی) آری! ;D

چه زیان اگرکمی هم به حضربه سربیاری
ینی چی؟ یعنی چه عیبی داره ی کمم حاضر باشی همش غایبی که

باقیش خوب بود دیگه ینی بسی عالی بود =D> =D> =D>
ممنان ;D

به نقل از reza-handsome :
ما که بسی سخت فهمیدیم ولی همینا که فاطمه گفت ;D

قربونت
کشته ی آواترتم

به نقل از sk1v :
خوب بود .احسنت!
ولی راستش اون قسمت" به شرر سحر بیاری" رو خیلی دوست نداشتم
چون "شرر" عموما بار معنایی مثبت نداره اگه بجای "شرر" ، "قبس" رو به کار میبردی بنظر من بهتر بود

شرر همون شعله ست دیگه درسته بار معناییش زیاد جذاب نیست ولی .....
به هر حال مر30
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

من به همه میگم امیدوار بسرایین

ببینین این چقدر امیدوارانه ست!کلا امیدبخشه....


از تهی سرشارم اکنون از رسیدن های کال
خالی ازهرگونه صحبت،فکر کردن،قیل وقال
بهت آگاهی به شدت بر سرم آمد فرود
نونهال باورم زیر فشارش گشته دال
بی رمق افتاده ام کنج اتاق بی امید
اعتصاب ساعتم این لحظه هارا کرده سال
تیرگی بر بخت م ناتراق کرد از ابتدا
تیره روزم،تیره بختم،تیره اختر،تیره فال
می فروشم زندگی را در ازای مردنی
در بلندای زمانم مرغکی بگشوده بال
چوب حراجم شکست از ضربه های بی هدف
بر سر جاه و جلال و عزت و مال و منال
زندگی را زنده ای باید به سر آرد نه من
من، من خونین تن خونین دل برگشته حال
یوسفم در چاه ظلمت تا که بندی افکند
کی دگر رودابه گیسو افکند تا پای زال؟
:(
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

اعتصاب ساعتم این لحظه هارا کرده سال

اینجاش خیلی خیلی قشنگ بود!!
کلا احساس میکنم معنی و مفهوم اشعار الانتون خیلی با قبل تفاوت پیدا کرده!
من از 2 تا شعر آخرتون خیلی خیلی خوشم اومد! :)
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

یوسفم در چاه ظلمت تا که بندی افکند
کی دگر رودابه گیسو افکند تا پای زال؟
این جاش خیلی خیلی قشنگ بود
بزنم به تخته :-$ایشاا... موفق تر شید در این موضوع(جمله بندی!!) =D> <:-P
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از .samin :
اعتصاب ساعتم این لحظه هارا کرده سال

اینجاش خیلی خیلی قشنگ بود!!
کلا احساس میکنم معنی و مفهوم اشعار الانتون خیلی با قبل تفاوت پیدا کرده!
من از 2 تا شعر آخرتون خیلی خیلی خوشم اومد! :)

لطف داری
مر30
به نقل از saranaz :
یوسفم در چاه ظلمت تا که بندی افکند
کی دگر رودابه گیسو افکند تا پای زال؟
این جاش خیلی خیلی قشنگ بود
بزنم به تخته :-$ایشاا... موفق تر شید در این موضوع(جمله بندی!!) =D> <:-P

ممنان
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

خيلي باحال بود مرسي، =D> =D> =D>
اين بيت يه توضيح بده برام لطفا:
بهت آگاهی به شدت بر سرم آمد فرود
نونهال باورم زیر فشارش گشته دال
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

ی سری اتفاقاتی بود که فهمیدم و بهت زده شدم=>بهت آگاهی تو سرم خورد
نهال باورم چون نتونستم باور کنم مثل دال خم شد!ینی اینجوری بود((ا)) اینجوری شد:((د))
مفهوم بود؟ ;D


دوستان و صاحب نظران:
ی سوال:
الان این تو سبک هندی طبقه بندی میشه؟مث صائب و بیدل
بعد اون وقت تو شعر معاصر سبک هندی قابل قبوله؟چون شنیدم سهراب خیلی از بیدل دهلوی الهام گرفته
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از damad masoodi :
ی سری اتفاقاتی بود که فهمیدم و بهت زده شدم=>بهت آگاهی تو سرم خورد

نهال باورم چون نتونستم باور کنم مثل دال خم شد!ینی اینجوری بود((ا)) اینجوری شد:((د))
مفهوم بود؟ ;D
آره مرسي ولي آرش فكر كنم زياد واضح نباشه مثل دال خم شد.......مفهومو نمي رسونه :)
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

میرسونه که مفهومو!!!

زیبا بود =D>
آفرین :)
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

آرش این اولین شعری بود که کامل فهمیدمش
البته کامل کامل که نه ;D
خیلی خوب بود
باز هم به روز تر بشو ;D ;D
 
Back
بالا