قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

من نسبت به پدر و مادرم وابستگی زیادی احساس میکنم.یعنی میخوام بگم که اونها پدر و مادر منن و ما هرکدوم کامل کننده ی یکدیگریم.دلم میخواد تا زندن بهشون خوش بگذره،چون دوست دارم بهشون خوش بگذره...اما اونها من و بوپرو-خواهرمو میگم-اینطور دوست ندارن.ظاهرا مارو دوست ندارن مگه اینکه هربار کمی تغییرمون بدن.اونها دلیل هاشونو برای دوست داشتن ما،به اندازه ی خود ما دوست دارن و بیشتر وقتها حتی بیشتر از خود ما.این کار درستی نیست.

دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم-جی.دی.سلینجر
 
پدرم به من نصیحتی کرد که هنوز در ذهنم میچرخد !
گفت : هر وقت میخواهی از کسی ایرادی بگیری یادت باشد همه مردم دنیا شانس و بختی را که تو داشتی نداشتند !

#گتسبی بزرگ
#اسکات_فیتز_جرالد
 
حس نوشتن نیست عکس میزارم
%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8%DB%B0%DB%B9%DB%B1%DB%B5_%DB%B0%DB%B3%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B4.jpg
کتاب جز از کل
 
هر روز صبح، در هر ایستگاه بزرگ راه‌ آهن، هزاران نفر داخل شهر می‌شوند تا به سر کارهای خود بروند و در همین حال، هزاران نفر دیگر از شهر خارج می‌شوند تا به سر کارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محل‌های کارشان را با یکدیگر عوض نمی‌کنند؟
صف های طویل, اتومبیل ها و راه بندان های ناشی از ان در ساعت های پر رفت و امد از روز, خود معضل بزرگیست. اگراین دو دسته از مردم محل کار یا سکونتشان را بایکدیگر عوض کنند, میتوان از تمام مسائلی چون الودگی هوا, درگیری های روانی و فعالیت پلیس های راهنمایی بر سر چهارراه ها اجتناب کرد. انگاه خیابانها انقدر خلوت و ساکت خواهند شد ک می توان بر سر تقاطع ها نشست و منچ بازی کرد.

" عقاید یک دلقک / هاینریش بل "
 
هیچ‌وقت همه چیز درست نمی‌شود؛ چون توقعات ما بیشتر می‌شود، و تغییر می‌کند. هیچ قله‌ای آخرین قله نیست. رسیدن غم‌انگیز است. «راه بهتر از منزلگاه است.» برویم بی آنکه به رسیدن بیندیشیم؛ اما واقعا برویم.

یک عاشقانه آرام ، نادر ابراهیمی
 
یک عمر در انتظاری تا بیابی
آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد، و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز
"خودت" بوده ای!

#یادداشت های مرد فرزانه
#ریچارد_باخ
 
پيامبران بزرگ همواره در اعصار جاهلي مبعوث شده اند و اين نه فقط به آن علت است كه در عصر جاهليت ،بشر مستغرق در ظلمات بيش تر نياز به هدايت دارد، بلكه به اين علت است كه در صيرورت تاريخي حيات بشر اين قاعده ي كلي وجود دارد كه انسان تا گرفتار عصري از جاهليت نشود، قابليت هدايت نمي يابد...از رنسانس به اين سو كه آخرين عصر جاهليت بشر آغاز شده ، حيات تاريخي اقوام انساني در سراسر سياره به يكديگر ارتباط پيدا كرده است تا... اگر تحولي روي مي دهد براي همه ي بشريت يكجا اتفاق بيفتد.تعبير " دهكده جهاني" نشان مي دهد كه آخرالزمان و عصر ظهور موعود رسيده است، چرا كه آن تحول عظيم كه بشر در انتظار آن است بايد همه ي بشريت را شامل شود-كه خواهد شد.
آغازي بر يك پايان، سيد مرتضي آويني
 
آخرین ویرایش:
من اگر از شما صداقت و صمیمت می خواهم،
اول باید خودم با شما صادق و صمیمی باشم ...

#چشمهایش
#بزرگ_علوی
 
چند سالمه؟ اگه منظورت اینه چند تا شمع فوت کردم باید بگم دقیقا یادم نیست، بیست و خورده ای، شاید هم سی تا!
ولی احساس می کنم هزار تا پاییز رو تجربه کردم.
می دونی یه پدر بزرگ داشتم هشتاد سالش بود، هر روز واسه خودش اسمارتیز می خرید و هر هفته می رفت اسکی، تشنه هیجان بود.
اما من حتی از یه شروع دوباره هم می ترسم...

#آنتارکتیکا، هشتاد و نه درجه جنوبی / #روزبه_معین
 
دارم تو باورها و حرفای مردم شنا میکنم غافل از اینکه باید هدف خودم رو پیش ببرم نه اینکه چشمم به تایید اونا باشه...

بخشی از کتاب خودم
 
به این باور رسیده‌ام که چیزی را نمی‌توانی جبران کنی
و دوباره درست بگذاری اش سرجایش
حفره‌های زندگیت همیشگی هستند
تو باید در اطرافش رشد کنی
مثل ریشه‌های درخت که از اطراف سیمان بیرون می‌زنند
باید خودت را از لابلای شیارها بیرون بکشی.

#دختری در قطار
#پائولا_هاوکینز
 
هرگز صلحی در کار نبوده است.
در طول تاریخ فقط دو دوره وجود داشته است:
دورانی که ما به آن جنگ می گوییم، و دورانی که آن را صلح می خوانیم، که در واقع یک پوشش است، باید آن را دوران آمادگی برای جنگی دیگر خواند. تمام تاریخ فقط از دو چیز تشکیل شده است:
" جنگ و آماده شدن برای جنگ "

#مافیای_روح
#اشو
 
احساسات را در عمق مدفون می‌کنی و چون دیگر خشمی را تجربه نمی‌کنی، تصور می‌کنی یک قدیسی!
فرو خوردن خشم انسان را بیمار می‌کند.

#وقتی نیچه گریست
#اروین_د_یالوم
 
رسیدن، پله‌ی اول مناره‌ایست که بر اوج آن، اذان عاشقانه می‌گویند. برنامه‌ای برای بعد از وصل - برنامه‌ای برای تداوم بخشیدن به وصل. از وصلِ ممکن و آسان تن به وصل دشوار و خطر روح. برنامه‌ای برای سربندی ِ قاهرانه در برابر خاطره شدن. برنامه‌ای برای ابد. برای آن سوی مرگ ... برای بقای مطلق. برای بی‌زمانیِ عشق ...
یک عاشقانه ی آرام (نادر ابراهیمی)
 
اما متیو که تا آن موقع ساکت گوشه ای نشسته بود، بعد از رفتن ماریلا، دستش را روی شانه ی آنی گذاشت و با خجالت گفت: "همه ی احساساتت را کنار نگذار، آنی! گاهی اوقات لازم است کمی احساساتی باشی... البته زیاد نه ... کمی از احساساتت را نگه دار ، آنی! فقط کمی از آن را."

آنی شرلی
ال ام مونتگمری
 
خوب است که آدم را دوست داشته باشند، حتی اگر دوام نداشته باشد.
خوب است که آدم بداند روزی روزگاری من بودم و او.

#ما دروغگو بودیم
#امیلی_لاکهارت
 
وقتی شروع به خواندن میکنم ، در واقع نمیخوانم.
جمله ای زیبا را در دهان گذاشته و مثل ابنبات میمکم ،یا مثل مایعات مینوشم تا اندیشه همانند الکل جذب وجود من شود ،در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شده و به ریشه هر گلبول خونی برسد!

تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
 
آخرین ویرایش:
اگر تو ثروتمند باشی، سرما یک نوع تفریح می شود تا پالتو پوست بخری، خودت را گرم کنی و به اسکی بروی، اگر فقیر باشی برعکس، سرما بدبختی می شود و آنوقت یاد می گیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف متنفر باشی؛ کودک من! تساوی تنها در آن جایی که تو هستی وجود دارد، مثل آزادی.ما تنها توی رحم برابر هستیم...

#نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
#اوریانا_فالاچی
 
Back
بالا