• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

گند های دوران كودكی

مهتاب

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
BUMS
رشته دانشگاه
Med
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

بچه بودم دبستانی .. دستشوییمون 2 تا در داره ورودی و ورودی اصلی یه بار مامانم رفت منم درروش قفل کردم .. همینطور که با داداشم درحال خندیدن بودیم دیدیم صدای جیغ میاد وو من که جرات نکردم برم باز کنم درو ..داداشمو فرستادم .. فقط اون موقع باید قیافه مامانم رو میدیدین..
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,876
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

من يه بار تو مهموني با پسر داييم قرار گذاشتيم حال دختر هاي اقوامو خفن بگيريم......قرار به قايم موشك گذاشتيم........هيچي دور ايده ال ما 4 تا دختر بودن.....بقيه يه جا گم و گور بودن!!!

جاهاشون ضايع بود: مستراح

انباري (انباريشون در اندشت بود...)

يكي هم رفت از خونه بيرون......يكي شونم زير ميز......حالا عكس العمل ما.....

اون كه تو دستشويي ببينيم چه قدر ميتونه چراغ خاموش تو دستشويي درقفل قايم شه؟و هوا هم داشته باشه؟ :D

اوني هم كه تو انباري بود همينطور......تاريكي نسيبش شد.......تا دلش ميخواست جيغ زد...

اونيم كه از خونه رفت بيرون نميدونم چي شد ايفون كار ندا ديگه....كوچه هم تاريك=شلواري زرد داشت اين دختر اخر! :D

اما زيرميز......بعد كلي فسفر سوزوني ديديم يه گند بالا بياريم بذاريم تقصير اين بهتره....هيچي ديگه چندتا هلو و انگور اونجا پرس كرديم....بعد اينو پيدا كرديم.....بعدم در ملا عام جار زديم اينا كجان؟(اشتباه احمقانه!)بعد گشتن و پيداشون كردن......و متقابلا پدر مارو در اوردند.....جلوي همه مسخرمون كردن.....
 

jernolia

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
122
امتیاز
33
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
یک عالمه مقام اوردم
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

فکر کنم 3-4 ساله بودم و از اونجایی که بچه ای بسیار کنجکاو و طالب علم بودم وقتی مادر و پدرم تو حیاط بودن من رفتم رو صندلی و تلویزیونو از رو میزش انداختم بدجوری صدا کرد ولی پدر و مادرم متوجه نشدن و بعدش رفتم با یه قاشق بقیه شیشه ی تلوزیونو که سالم مونده بود شکوندم تا ادمایی که توش گیر کردنو در بیارم اما وقتی داشتم این کارو میکردم مامان و بابام اومدت تو و کلی دعوام کردن بعد که ازم پرسیدن چرا این کارو کردی منم گفتم اخه ادمای توش گناه داشتن برا همیتن میخواستم در بیارمشون!!!!!!!!!!!!! :))
نبوغمو حال میکنین ا بچگی نابغه بودم!!!!!!!! :D :D
 

zahra96

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,008
امتیاز
6,369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 / میدیا
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه هنر تهران
رشته دانشگاه
گرافیک
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از jernolia :
فکر کنم 3-4 ساله بودم و از اونجایی که بچه ای بسیار کنجکاو و طالب علم بودم وقتی مادر و پدرم تو حیاط بودن من رفتم رو صندلی و تلویزیونو از رو میزش انداختم بدجوری صدا کرد ولی پدر و مادرم متوجه نشدن و بعدش رفتم با یه قاشق بقیه شیشه ی تلوزیونو که سالم مونده بود شکوندم تا ادمایی که توش گیر کردنو در بیارم اما وقتی داشتم این کارو میکردم مامان و بابام اومدت تو و کلی دعوام کردن بعد که ازم پرسیدن چرا این کارو کردی منم گفتم اخه ادمای توش گناه داشتن برا همیتن میخواستم در بیارمشون!!!!!!!!!!!!! :))
نبوغمو حال میکنین ا بچگی نابغه بودم!!!!!!!! :D :D
اا چقدر جالب! منم دقیقا 4 سالم اینا بود فکر میکردم اینایی که تلویزیون نشون میده (مخصوصا مجریای اخبار و برنامه کودک) تو تلویزیون زندگی میکنن! :D واسه همین همیشه دوست داشتم تلویزیون رو باز کنم البته نه واسه نجات دادن! میخواستم از نزدیک ببینمشون!
به شجاعتت آفرین میگم چون من هیچ وقت جرعت نکردم! :D
 

jernolia

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
122
امتیاز
33
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
یک عالمه مقام اوردم
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بارم دوباره تو همین 3-4 سالگی رفته بودیم مسافرت من رو صندلی عقب نشسته بودمو و هیچ کس باهام حرف نمیزد منم حوصله ام سر رفته بود مونده بودم چی کار کنم به هر پمپ بنزین یا رستورانی که میرسیدیم من میگفتم دستشویی دارم تا از ماشین برم بیرون و هوایی بخورم خلاصه هردفعه که میرفتم مامان و بابامو سرکار میذاشتمو کاری انجام نمیدادم تا بالا خره واقعا دستشوییم گرفتو هرچی به پدر و مادرم گفتم دستشویی دارم باور نکردن منم برا خودم اروم و بی سر صدا کارمو رو صندلی انجام دادم بعد که بو ش دراومد مامانم گفت مهسا چیکار کردی منم گفتم خوب دستشویی داشتم هرچی گفتم گوش ندادیدن منم کارمو انجام دادم.
ودوباره به شدت دعوام کردن
 

goooogooooli

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
476
امتیاز
557
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران!
شهر
تهران
مدال المپیاد
زیست.........................دوستان می گن برو شیمی ولی من از شیمی بدم میاد!
رشته دانشگاه
دندان پزشكي
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار بچه بودم حدودا 2سالم بوده!خواهرم با عشق وعلاقه زیادی واس مامانم کیک درست می کنه که از سر کار امد بخورتش!ولی مثل اینکه قبل از مامانم بنده تمام کیک رو هاپولی می کنم!ومی خورم :D :(( خب چی کار کنم کیک دوست داشتم :-[
-------------------------------------------------
یه بار بچه بودم حدودا 6سالم بود یه پسر بود همسایمون اونم 7سالش بود الان پی می برم که خیلی پرو بوده :D یه بار کلی به بابام اسرار می کنم واسم عینک افتابی بخره بابام هم بهترین وخشگلترین عینک افتابی رو می خره که تاحالا مثلشو ندیدم!( حیف که گمش کردم :D)منم کلی ذوق می کنم می برمش تو حیاطمون پیش دوستام کمی تا اندکی پز می دم :D بعد روز بعدش همین هم شیره بهم می گه ببین چقدر داره باد میاد همش داره می خوره تو چشم برو عینک افتابیت رو بیار :D منم حس انسان دوستیم گل می کنه هلک وهلک 4طبقه می رم بالا هلک وهلک 4طبقه میام پاینن تا واس ایشون عینک افتابی بیارم تا مبادا باد بره تو چشمشون :D
------------------------------------------------
 

WORM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
345
امتیاز
283
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

بچه ها همگی خوشحال باشین من جو گیر شدم هرچی تاپیک مرتبط و بی ربط بود + دادم.D:
 

panther

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,428
امتیاز
1,119
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی هرمزگان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه پسر خاله دارم خیلی پرروه! کوچیک تر که بودیم، من نمیتونستم بگم تپل گفتم تِپل! بعد این اسم اگه بگم از 1.5-2 سالگیم تا الان رومه(که 17 سالمه) باورتون نمیشه. بعد حرصم گرفتو وقتی هنوز من ازش از نظر هیکل بزرگتر بودم، رفت تو اتاق بلیز بپوشه، منم دسته جارو برقی رو گرفتمو کوبیدم تو کمرش! :D :D
کیک درست کردم هفته پیش، اولن که یه سری موادشو کم ریختم! بعد تو مکروفر گذاشتم! اولش یه تیکه بریدم خوردیم با دوستم کلی عالی بود، 1 ساعت موند، خواهرم گفت مریم بیار من افطار بخورم! نمیدونم چرا بدبخت گریش گرفت دیگه هیچی نخورد! :D :D
 

alex delpiero

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
796
امتیاز
1,215
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی (شعبه دیگری ندارد ...)
شهر
کرج
مدال المپیاد
سال 1388 قبولی المپیاد نجوم مرحله اول ، سال 1389 و 1390 قبول مرحله اول المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از jernolia :
یه بارم دوباره تو همین 3-4 سالگی رفته بودیم مسافرت من رو صندلی عقب نشسته بودمو و هیچ کس باهام حرف نمیزد منم حوصله ام سر رفته بود مونده بودم چی کار کنم به هر پمپ بنزین یا رستورانی که میرسیدیم من میگفتم دستشویی دارم تا از ماشین برم بیرون و هوایی بخورم خلاصه هردفعه که میرفتم مامان و بابامو سرکار میذاشتمو کاری انجام نمیدادم تا بالا خره واقعا دستشوییم گرفتو هرچی به پدر و مادرم گفتم دستشویی دارم باور نکردن منم برا خودم اروم و بی سر صدا کارمو رو صندلی انجام دادم بعد که بو ش دراومد مامانم گفت مهسا چیکار کردی منم گفتم خوب دستشویی داشتم هرچی گفتم گوش ندادیدن منم کارمو انجام دادم.
ودوباره به شدت دعوام کردن

شما کلا شاهکارات تو این سن شیرین بوده نه؟
 

jernolia

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
122
امتیاز
33
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
یک عالمه مقام اوردم
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از alex delpiero :
شما کلا شاهکارات تو این سن شیرین بوده نه؟
بله.تازه کارای دیگه ای هم انجام دادم در همین سن که بگم دیگه ممکنه چشمم کنین :D
 

mahta_H

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
125
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
دانشگاه
سبزوار
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه دفعه وقتی 4 سالم بود از بوفه ه خالم بالا رفتم و بوفه و خودمو و همه ی دکون دستگاه اومد پایین خودمم زخم و زیلی شدم !
یه وقتی 6 سالم بود با پسر خاله ی 4 سالم دعوام شد از بالای پله ها پرتش کردم پایین !
وقتی 3 سالم بود با سه چرخه رفته بودم تو حیاط سه چرخه سواری بعد با دیوار تصادف کردم سرم شکست و 6 تا بخیه خورد ! بعدش وقتی 5 سالم بود تو آشپزخونه داشتم می دوییدم پام لیز خورد با کله رفتم تو کم در سرم دوباره دقیقا همون جایه قبلی شکست و دوباره 6 تا بخیه شد ! الان ردش شده مثه + ! :))
 

مهسا 1376

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,507
امتیاز
6,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمانشاه
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه روز که فرداش قرار بوده سفر بریم مشهد مامانم قبلش بهم گفته بود که یه سر میبرمت ارایشگاه که جلوی مو هاتو کوتاه کنه بعد دیگه وقت نشد مامانمم گفت ولش کن منم رفتم تو اتاقم قیچی گرفتم گند زدم تو موهام بعد دیگه مجبور شدم تل زدم تو همه عکسامم مو هام نابود بود :D :D :))(تقریبا 4 سالم بوده)
 

f.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,086
امتیاز
435
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1 مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
شيمي
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از mahta_H :
یه دفعه وقتی 4 سالم بود از بوفه ه خالم بالا رفتم و بوفه و خودمو و همه ی دکون دستگاه اومد پایین خودمم زخم و زیلی شدم !
خواهر منم این کارو کرد تازه منم زیرش خواب بودم
من اون موقع نوزاد چند ماهه بدم که دستم شکسته
---------------------
روز قبل از این که بری کلاس اول و جشن شکوفه ها
یه چیزی خریده بودیم که برچسب داشت
برچسبش هم خیلی بزرگ بود
منم چسبوندم رو پیشونیم و ابرو هام
بعد با هزار تا درد سر کندم ولی ابروهام هم از بین رفت دی:
کلاس اول بدون ابرو
 

panther

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,428
امتیاز
1,119
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی هرمزگان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یکم خیسش میکردی کنده میشدا!
 

narenjak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
863
امتیاز
836
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

نمی شه من به بچگیم فکر کنم و به دعواهای منو داداشم فکر نکنیم

یه بار بچه که بودم با داداشم دعوام شد 1.5 سال بزرگتره
داشتم می دوییدم دنبالش که فرار کرد
یه میز داشتیم یه پنجره ی خیلی بزرگ سراسری هم این ور اتاق بود
منم که از دوییدن به دنباله داداشم خسته شده بودم
جیرجه زدمو داداشمو کوبیدم به شیشه
داداشم رفت تو شیشه
خیلی خدا بود
این کارتونا هست مثلا تام می خوره به چوبه جاش تو چوبه می مونه
همین جوری شده بود
ولی خدا رحم کرد
داداشم تو شیشه مونده بود
و خدارو شکر شیشه خورد نشده بود روش
فقط وسطش سوراخ شده بود

البته چندتایی هم زخم کاملا طبیعی بود :-"
 

goooogooooli

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
476
امتیاز
557
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران!
شهر
تهران
مدال المپیاد
زیست.........................دوستان می گن برو شیمی ولی من از شیمی بدم میاد!
رشته دانشگاه
دندان پزشكي
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

یه بار داشتیم با چندتا کله پوک برنامه کودک "زورو" رو می دیدم :D وکلی هم حال می کردم! :Dبعد برنامه گفتیم چی کار کنیم چی کار نکنیم تایخدی دور هم باشیم وبخندیم :-? مثل اینکه بنده پیشنهاد دادم زورو بازی کنیم :D خلاصه چشمتون روز بد نبینه اینچندتا کله پوک یک سیبیل های نازنینی واسم کشیدن که خودم توش موندم :D خلاصه بماند بازیمون که تموم شد مادر گرام مارو صدا می زنه :D بنده هم تازه یاد شاهکار رو صورتم میفتم میرم که پاکشون کنم!حالا مگه پاک می شد(بدبختی را به چشم خود ببینید) با اسکاچ :D سبیل های نازنین رو پاک کردم ولی بازهم خطی نازنین خودنمایی می کرد :D ولی تمام صورتم زخمی شد :D
 
ارسال‌ها
1,901
امتیاز
14,052
نام مرکز سمپاد
شهید حقانی
شهر
بندرعــباس
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

وقتی حدودا 3/5 بود یه همسایه داشتیم یه دختر داشتن هم سن من بود بعد ما همیشه با هم بودیم خلاصه یه روز مامانامون قرار میزارن
تابرای خرید برن فروشگاه رفاه خب ما روهم مباخودشون میبرن بعد ما رو اونجا گذاشتن تو این سبدا خلاصه خیلی حال داد
ماهم هر روز اصرار میکردیم دوباره ما رو ببرن اما ما رو نمیبردن یه روز تو کوچه داشتیم بازی میکردیم بعد گفتیم حالا که ما رو نمیبرن ما خودمون یدونه رفاه میسازیم خلاصه رفتیم دوتایی از تو پارک روبه روی خونمون خاک اوردیم تو پارکینگ (بادست) بعد دیدیم خاک ها رو هم
نمیمونن تصمیم گرفتیم گِل درست کنیم ولی آب درد دسترس نبود خلاصه ماهم خیلی راحت تصمیم گرفتیم رو خاک ها جیش کنیم واین کار روهم کردیم (البته ببخشیدا) خب بچه بودیم دیگه البته شب هر دو تامون کتکِ رو خوردیم
 

narenjak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
863
امتیاز
836
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از !Baran! :
یه بار داشتیم با چندتا کله پوک برنامه کودک "زورو" رو می دیدم :D وکلی هم حال می کردم! :Dبعد برنامه گفتیم چی کار کنیم چی کار نکنیم تایخدی دور هم باشیم وبخندیم :-? مثل اینکه بنده پیشنهاد دادم زورو بازی کنیم :D خلاصه چشمتون روز بد نبینه اینچندتا کله پوک یک سیبیل های نازنینی واسم کشیدن که خودم توش موندم :D خلاصه بماند بازیمون که تموم شد مادر گرام مارو صدا می زنه :D بنده هم تازه یاد شاهکار رو صورتم میفتم میرم که پاکشون کنم!حالا مگه پاک می شد(بدبختی را به چشم خود ببینید) با اسکاچ :D سبیل های نازنین رو پاک کردم ولی بازهم خطی نازنین خودنمایی می کرد :D ولی تمام صورتم زخمی شد :D


:))
اینو خوندم یاده یه خاطره دیگه افتادم
ماشاا... اینقده زیادن که

یادمه به بار یکی از فامیلامون رژ زده بود
اومد منو بوس کرد
اونم چه بوسی
خدا نصیبتون نکنه
منم بچه بودم
شاکی شده بودم چی
رفتم حموم پاکش کردم ولی چون نمی دونستم پاک شده یا نه
اینقده سابیده بودم صورتم نابود شده بود
یادش به خیر
 

goooogooooli

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
476
امتیاز
557
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران!
شهر
تهران
مدال المپیاد
زیست.........................دوستان می گن برو شیمی ولی من از شیمی بدم میاد!
رشته دانشگاه
دندان پزشكي
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از مسـعود :
:))
اینو خوندم یاده یه خاطره دیگه افتادم
ماشاا... اینقده زیادن که

یادمه به بار یکی از فامیلامون رژ زده بود
اومد منو بوس کرد
اونم چه بوسی
خدا نصیبتون نکنه
منم بچه بودم
شاکی شده بودم چی
رفتم حموم پاکش کردم ولی چون نمی دونستم پاک شده یا نه
اینقده سابیده بودم صورتم نابود شده بود
یادش به خیر
:))
ایول به فامیلتون!
چه ادم توپی بوده...
اثار جرم پاک می کردی تو حموم!؟:))
حالا قابل بحث که چرا یه خانم شما رو بوس کرده!؟:))
موضوع مشکوک :)) :-w :)) ^-^
 

narenjak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
863
امتیاز
836
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
پاسخ : گند هاي دوران كودكي

به نقل از !Baran! :
:))
ایول به فامیلتون!
چه ادم توپی بوده...
اثار جرم پاک می کردی تو حموم!؟:))
حالا قابل بحث که چرا یه خانم شما رو بوس کرده!؟:))
موضوع مشکوک :)) :-w :)) ^-^
:))
:))
یه بوسی از من کرد یادگاری
اونم قرمز
وای وای وای :D
خو عکسه بچگیمو که دیدی :D
:-"
:))
 
بالا