آخرین کتابی که خوندید؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع سیاوش
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
زوربای یونانی-نیکوس کازانتزاکیس
واقعا رمان خاصی بود و میشه گفت بار فلسفی عمیقی داشت. زیاد حادثه محور نبود و بیشتر دیالوگ محور بود. اصلا کلیشه ای نبود و هیچ تابویی توش ندیدم. فقط یه مشکلی که داشت این بود که تو سکشوال بودن یه کم افراط کرده بود. در کل کتابی نیست که نمونه های مشابهش تو کتابخونه ها ریخته باشه. واقعا خاص بود.
پ.ن: اگه میخواید مشکل زیادی تو کیفیت ترجمه نداشته باشید انتشارات امیرکبیر خوبه. انتشارات دیگه شاید کیفیت کتاب از نظر صحافی و اینا خوب باشه ولی عمدتا ترجمه خوبی ندارن. امیرکبیر کیفیت کاغذ خوبی نداره ولی به نظر من بهترین گزینست.
نشر چشمه هم مشکل زیاد بودن قیمت داره که اگه بخواید زیاد کتاب بخونید زیادی تو خرج میفتید.
 
آخرین ویرایش:
ابله محله
کریستین بوبن
تنها کتاب عاشقانه ای بود که خوندم
وتنها کتابی بود که شخصیت اصلی اش ماند من رفتار می کرد در دوست داشتن اطرافیان
 
امپراطوری بیخرد بریتانیا (از سری تاریخ ترسناک)
تری دیری

زمان راهنمایی و دبیرستانم خیلی این مجموعه تاریخ ترسناک و علم ترسناک و آزمایشهای وحشتناک (فکر کنم اسمش همین بود) رو دوست داشتم و اخیرا چندتا جلد ازشون پیدا کردم و در راستای این sick need to completion (به زعم دوستان8-|) نشستم خوندمشون و کلی لذت بردم. کتابش هم اینجوریه که حقایق تاریخ رو با وجود همه تلخی و حال بهم زنیش با زبان طنز میگه. :-b
 
همسایه ها از احمد محمود
شخصیت اصلی بعضی وقتا خیلی قشنگ میومد رو مخم پیاده روی تفریحی می کرد و بعضی وقتا هم بسیار می پسندیدمش!
نویسنده بیشتر از اینکه روی توصیف محیط کار کنه راجع به آدم ها، حرفهاشون،زندگیشون،شخصیتشون،قیافه و کارهایی که در اون لحظه درحال انجامش بودن و فضاسازی رمانو به این شکل انجام شده بود.
رمان طوری می شد که یه سری جاها خیلی جدی می شدی، یه سری جاها کاملا غمگین می شد و یه سری هم از خنده باید خم می شدی تا دلو رودتو از رو زمین جمع کنی!
داستان یک شهر هم بعدا در ادامه ی همسایه ها نوشته شد.
 
  • لایک
امتیازات: mhdl
صدسال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز
واقعا یکی از خاص ترین رمانایی بود که خوندم. خیلی جذاب بود و جزو اندک کتاباییه که تونست منو از گیمینگ طرف خودش بکشونه :-"
مهم ترین ویژگی که داشت فکر کنم تراکم شدید اتفاقاتیش بود. خیلی راحت میگم خلاصه نویسی برای غیر ممکنه. 400 صفحه پر از اتفاق.
نثر ادبیشم خیلی ساده و جذاب بود. یعنی میشه گفت در عین ادبی بودن، خیلی ساده و روان بود.
+: سبک رئالیسم جادویی رو مارکز تو این رمان درست کرد.
+2: نوبل ادبیات برده.
 
آخرین ویرایش:
هویت_ میلان کوندا

مردی که فکر میکنه اگر همسر محبوبش همون زنی که محبوبشه نباشه و این آدم [که عاشقشه] اصلا واقعا وجود نداشته باشه [و آدم دیگه ای باشه] چی؟!
صرفا حول محور این موضوع جریان نداره اما با توجه به این موضوع نامگذاری شده و اگر این برای نویسنده در اولویت بوده پس منم همین رو اینجا مینویسم

اولین کتاب از چلنج دوباره خوانی کتاب های کوندرا
به اندازه ی بار اول (آخر خرداد نود و چهار) و چه بسا بیشتر لذت بخش بود .
 
باشگاه مشت زنی - چاک پالانیک

داستان کتاب و فیلم یکی هستند (فقط آخرشون یکم تفاوت داره). لحن و متن بشدت فوق العاده ست. نویسنده خودش رو درگیر آرایه و دردسرای دیگه نکرده و با لحنی ساده فضاسازی های بی نظیری انجام داده. بخش های تکرار شونده یا به قول خود پالانیک "آواز گروه کر" مخصوصا توی قسمت های پردلهره خیلی کمک میکنند. از دیالوگهای عمیقش هم که دیگه نگم براتون...

پ.ن. پیشنهاد میکنم اگر نمیخواین دیدتون نسبت به دنیای زیبایی که دور خودتون میبینید عوض شه دور و برش نرید :-"
 
موریانه (بزرگ علوی)
به زبان ساده وبا فضا سازی خیلی خوب به چگونگی زندگی کارمندان ساواک پرداخته
بزرگ علوی هم که حرف نداره
 
مستاجر ـ رولان توپور

رمان کوتاهی ـ اگر کلمات درستی رو انتخاب کرده باشم ـ با مایه های سوررئال یا شاید سمبولیک :)) درباره ی مردی که با اجاره ی اتاقی توی یه آپارتمان رفته رفته تغییر میکنه و به مستاجر خودکشی کرده ی قبلی اتاق تبدیل میشه و تمام همسایه ها و اطرافیان در تلاش برای تبدیل هویت و در نهایت مثل مستاجر قبلی به کشتن دادنش هستند .
درون مایه ی اصلی کتاب گمونم خود مفهوم "هویت" باشه ، نه چندان عمیق اما با نمادهای جالب

خب من معمولا به فراخور شرایطی که دارم با کتاب ها و فیلم ها و غیره مواجه میشم ، ینی در کمال تعجب توی هر چیزی دقیقا مفهومی رو پیدا میکنم که دنبالشم وبهش نیاز دارم . اینطور از کتاب برداشت کردم که تن دادن به شرایط مخالف چیزی که باید باشه بخاطر حفظ مصلحت ممکنه به کلی هویت رو در جهت سیستم تغییر بده ،هر چند که خود آدم باور نداشته باشه . مثل شخصیت رمان که آخر کتاب خودش میدونست همون آدمه اما در واقع نبود
 
آخرین ویرایش:
اسطوره‌ی جام مقدس، نوشته‌ی رابرت جانسون
بررسی یک داستان قدیمی قرون وسطایی از دیدگاه روانشناسی عمقی یونگ
 
دیوانه وار _کریستین بوبن
در مورد زندگی دختریه که در سیرک بزرگ میشه وزندیگیش کمکم عجیب غریب میشه.
اما در کنار اینکه درباره ی زندگیه یک دختره خیلی از واقعیت های زندگی رو یاد آور میشه
 
سری A Court of Thorns and Roses توسط Sarah J. Maas
مثل بقیه کتاب های این نویسنده، شخصیت اصلی یک دختر نوجوان (فِیرا) در یک دنیای فانتزیه. دنیایی که توسط یه دیوار نامرئی تقسیم شده که جنوب دیوار انسان ها تو بدبختی و شمال دیوار Fae ها (همون اِلف تقریباً) زندگی میکنن. که سر یک ماجرایی فِیرا میره (بُرده میشه؟) اونور دیوار.
 
ژنتیک کنکور
دکتر مهدی آرامفر
 
فرگشت و ژنتیک
بهنام محمد پناه
 
ریگ روان- استیو تولتز(همراه با جزء از کل)
زیاد خوشم نیومد. اگه کتاب رو نخوندید اینو نخونید.(پ.ن: نه بخونید شاید خوشتون اومد :)) )
طبیعتا بعد از جزء از کل این کتاب رو خوندم. از جزء از کل خیلی خوشم اومده بود و کتاب ارزشمندی میدیدیمش.
ولی وقتی داشتم ریگ روان رو میخوندم به یه نتیجه ای رسیدم. که نه جزء از کل، و نه ریگ روان، کتابای عمیقی نیستن! شاید اصطلاح چیپ یه کم تند باشه، ولی فکر میکنم "معمولی" بودن. تو یه نقد یه توصیف جالبی در مورد کتابای تولتز بود: توییتر 500 صفحه ای. کل کتاب پر از جملات قصار و جالبه. میشه هر جمله کتاب رو یه نقل قول قشنگ کرد! ولی کتاب به همین ختم میشه! 500 صفحه جملات زیبای قصار! جسپرِ جزء از کل و آلدوِ ریگ روان، هردو آدمای بدختین. ولی بدبخت جسمی! بدبخت سطحی! بدبختی هیچ کدوم منو به فکر فرو نبرد. خب، از جامعه بدش میاد، مشکلات جسمانی داره، روابط خوبی نداره. اینا(حداقل برای من!) اصلا جذاب نیست.وقتی تو 500 صفحه یه بدبختی سطحی(که اوایل جذابه) تکرار میشه، کم کم تکراری میشه.(برای درک مفهوم بدبختیِ عمیق ارجاع به عقاید یک دلقک :-") کتاب سرگرمی فوق العاده ایه! واقعا ازش لذت بردم! ولی فکر رو به چالش نمیکشه. ذهنو مغتشش نمیکنه. عمیق نیست.
در کل، صرفا برای یه سرگرمی چند روزه کتاب فوق العاده ایه. پر از جملات قشنگ. پر از اتفاقای جذاب. ولی کتاب درگیرکننده ای نیست. نه چیزی اضافه میکنه نه چیزی کم میکنه. هیچ عقیده ای رو به چالش نمیکشه. و باز هم، عمیق نیست. کتاب خوبیه. ولی جاست فور فان!
+یکی از جذابیت های کتاب شخصیتای جالبشه. واقعا تک تک آدمای این دوتا کتاب رو دوست داشتم :)
 
شوالیه ی ناموجود _ ایتالو کالوینو
از سه گانه ی "نیاکان ما"
درونمایه ی کلی : طنز ، تخیل


آژیلوف شوالیه ایه که وجود نداره اما بخاطر هدف مقدس دفاع از مسیحیت مقابل سپاه اسلام توی جبهه ی جنگ با اینکه وجود نداره حاضر شده :)) افتخار شوالیه بودن از این جهت به آژیلوف ناموجود اختصاص داده شده که آژیلوف یه زمانی بکارت دختر پادشاه رو نجات داده و جلوی تجاوز بهش رو گرفته و حالا دنبال مدرکی برای اینه که دختر پادشاه اصلن باکره بوده یا نه :))
یه جور پوچی آدمای غیر واقعی توی شرایط غیر واقعی رو نشون میده . من معمولا از کتاب هایی که پوچی رو نشون میدن خوشم میاد ، اما احساس میکنم فضای این کتاب یه مقدارِ اغراق شده تخیلی و ساختگی بود و هر چند روند جذابی داشت اما نتونستم با شلوغیِ شخصیت های پوچش اونقدری که باید ارتباط برقرار کنم .
کتابِ دیگه ی سه گانه ی "نیاکان ما" ، ویکنت دونیم شده رو خونده بودم و خیلی به نظرم خوب بود. بهتر از شوالیه ی ناموجود
 
:|قرار بود اینجا پست نذارم ولی امان از بی پستی
"نفرین زمین" از جلال آل احمد
 
آخرین ویرایش:
جایی که کوه بوسه میزند بر ماه
نویسنده:گریس لین
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم توی این کتاب هیچ چیز اضافه ای نمی تونین پیدا کنید همه چی توی این کتاب به هم ربط داره به نظرم یک بار این کتابو بخونید عالییه !!!
 
بچه ی رزمری _ آیرا لوین

رزمری دختر کاتولیکیه که بخاطر ازدواج با یه بازیگر غیر معروف پروتستان از طرف خانواده ی مذهبیش طرد شده . با شوهرش به ساختمونی اسباب کشی میکنند که افراد بدنام زیادی در طول تاریخ توش اقامت داشته ن ؛مثل آدم خوارا ، شیطان پرستا و از این قبیل :-" بعدشم اتفاقای هیجان انگیزی میفته :-"
خوبه در کل
3/5 از 5
 
Back
بالا