خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

○یکی از بچه ها فامیلش باب الحوائجی بچه ها صداش می کنن بابل. اونروز می خواستم از بچه ها لیست بگیرم اسم اونو نوشته بودم
(بابل الحوائجی) :-"

○داشتم با خواهرم بحث می کردیم بعد من زود باید جواب می دادم که "فلاکسو تو ببر" بعد هر چی فک کردم اسم فلاکس یادم نمیومد بعد برای اینکه کم نیارم گفتم خوب تو هم آبریز و ببر :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو مدرسه من و دوستم داشتيم تقويم رو نگاه ميكرديم ببينيم ولنتاين ٢٥ امه يا ٢٦ام
بعد من ديدم نوشته ٢٤ بهمن، پنجشنبه!!
من: اِاِ!!... اين كه اشتباهه! امروز سه شنبه ست نه پنج شنبه! :-? :|
دوستم: اِ راست ميگيا! آخى تقويمت اشتباهه!
من: صبر كن ببينم،... اينكه تقويم ٩٢ ه!!
من :)) :-" :-"
دوستم :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم با بچه ها یواشکی میخوردیم سر زنگ زبان!!!!!همه سرامونو انداخته بودیم پایین بقیه داشتن سوال حل میکردن از شانس من بدبخت برگشت گفت نماینده ی محترم(معلم زبانمون منو اینجوری صدا میکنه)منم کیک تو دهنم پرید تو گلوم داشتم خفه میشدم مردم دیگه از ترسم بعدم نفهمید گفت برو بیرون بیا!!!!!!بچه ها همشون اینجوری شده بودن نامردا =)) =)) =)) =))!!!!!!!!منم :-[!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سلام.
قبل از شرح ماجرا اول یه چیزی رو باید بگم ک گوشی من به دلیل ضرباتی ک بهش وارد شده هدست رو قبول نمی کنه......


از مدرسه اومده بود ساعت4.
خسته و داغون.
با لباس مدرسه روی تختم دراز کشیدم و همین جوری توی خواب و بیداری رفتم توی گالری گوشی و یه آهنگ رو همین جوری انتخاب کردم.
آهنگ (دیس حسین داتیس به شاهین نجفی) پخش شد.توی دلم گفتم زرشک!!!حالا موزیک قحطی بود ک ان اومد...
از اونجایی ک حال باز کردن چشمام رو هم نداشتم فقط به گوش کردن موزیک که پر از الفاظ ناجور و کج جور و بد جور بود مشغول شدم. گوشیم روی حالت تکرار موزیک فعلی بود و از فرط خستگی گفتم(( ب جهنم)) کسی ک خونه نیست بذار همین پخش بشه.
دیگه نفهمیدم چی شد!
وقتی بیدار شدم دیدم بابام تنهایی داره پشت میز ناهار می خوره.
_بابا شما کی اومدید؟!! :-s
_ :|
_با شما هستم مثلا.
_این آهانگ ها چیه ک شما گوش میدی؟!! :-L :-w
پشتمو بهش کردم و گفتم:مگه چه شونه؟!!
_هعی....تا گوساله گاو شود....
_ #:-S ممنون.و رفتم تو اتاقم.
تو دلم پشت سر هم می گفتم:
متین خاک تو سرت.خاک عالم تو سرت.
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم همیشه بلند فکر میکنه! ینی هر وقت سوال براش پیش میاد باید بلند بپرسه بعد خودش میفهمه!
مثلا زنگ میزنه خونمون میگه: این سواله چطوری حل میشه؟ خب وقتی این ایکس اینجوری باشه ضربدر فلان شه طرفین وسطین که کنیم همه رو ببریم یه طرف ضرب و قسیم و... میرسیم به ایکس مساوی فلان! خعله خب فهمیدم مرسی ;;)
;D

بعد جدیدن که زنگ میزنه سلام که میکنم گوشیو میذارم کنار میرم کارامو انجام میدم اون همینجوری واسه خودش توضیح میده تشکرم میکنه قط میکنه گوشیو :))

--------------------
زنگ هندسه
معلم: به جز این حالتهای خَس....
;D منظورش حالتهای خاص خط بود!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز میخواستم واسه دوستم بنویسم :خودت حدس بزن
این شکلی نوشتم: خودت حدث بزن :-" :-?? X_X
کل مدرسه دارن بهم میخندن
 
پاسخ : سوتی‌ها

اروپا و شوروی> شوروپا و اوروی ;D
قبل امتحان زبن فارسی داشتم برا خودم توضیح میدادم: برای تقویت نویسندگی باید از حواس چشایی و بویایی به نحو احسن استفاده کنیم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

.
 
پاسخ : سوتی‌ها

zw1vdkjhh9gogrfcclkj.png

دفتر حضورغیاب :-"
امروز یکی بهم گفت تازه فهمیدم!!
وگرنه عمرا میفهمیدم :))
یه دور قبل از ارسال از روش خونده بودم مثلن ;)) دیگه وای به حال پستای دیگم که موقع تایپ اصن به مانیتور نگاه نمیکنم!!! 8-}
باید یکیو استخدام کنم بره پستامو از اول چک کنه بخندیم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صب که تازه رسیده بودیم مدرسه ، یکی از دوستام خواست کِرم بریزه ، تخته پاکنُ برداشت افتاد دنبال من . . . X_X حسابی که گچی شدم ، تخته پاکنُ ازش گرفتم ُ خودشو سر تا پا گچی کردم . . .آخر سر خواستیم بریم تو حیاط مانتومونُ تمیز کنیم ، زیر بارونا مدیر ما رو دیده ، میگه :نرید زیر بارون ، سردتون میشه سرما میخورید . .
منم با کمال اعتماد به نفس گفتم : خانوم داریم میریم خودمونُ بشوریم . . .
مدیر :o
من :|
دوستم ;D
دوباره خودم X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زبان جدیدمون میخواد بگه من از معلم قبلیتون خیلی بهترم. وارده کلاس که میشه تا آخر سعی میکنه انگلیسی حرف بزنه(البته یه جاهایی کم میاره میره رو فاز فارسی ;D) دیروز داشت درس میداد آخرش گفت:"every one has done the exercises?"
من حواسم نبود از آخر کلاس بلند گفتم: بـــَــعـــــلــــــــــــه!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ زبان فارسی. معلم داره راجع به گروه اسمی میگه و ما جزوه مینویسیم:
نوشته های من تو دفترم: واسطه ی پسین ... (میتونم بگم یه چند صفحه ای همین مدلیه)
دوستم یه جا عقب افتاد اومد از رو دفترم بنویسه...
دوستم: [-( پریسا!
من: :-? چیه؟
اوشون: واسطه؟!!! ;D
من: :-? #-o نهههههههههه :-[ :-" ... تورو خدا صداشو در نیار...
حالا یه ذره بعدش دوباره نوشتم واسطه ... بعد این که خوبه! یه جا نوشتم خطم (ختم) 8-| ... حالم خوب نبود، کلا گیر داده بودم به "ط"

یکی از دوستان زرنگ تو پوسترش واسه منابع نوشته بود: کتاب ها، مجلات، سایت ها B-)
کل کلاس شاد شد ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

عذر میخام ;D
آقا جاتون خالی با ی بنده خدایی رفتیم کلاس زبان اس نوشتیم.
بعد ایشون ی ذره پرته!تو باغ نیس!اُس میزنه! :-"
رفتیم خانوم منشی ی فرم داده :پرش کنین لطفا
بعد سوالاش انگلیسی بوود ولی دوستم چون پرت وبد فارسی مینوشت و منم اگه گیری داش کمکش میکردم دیگه،
name
age
adress
و این آت و آشغالا!
بعد فرمو پر کردم دادم یارو دیدم رفیق مشغوله هنوز.
طفلی همه رو هم فارسشی نوشته بود! :))
name:حسین
family:فلانی
.
.
.
بعد ی کلمه ای بود: **S فک کنم معنیش میشه جـنس‍‌‍یت! :-"
دیدم دوستم جلوش نوشته : نه ممنون. =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو مدرسه یه برگه زده بودن برای المپیاد بعد سوتی جالبش ابن بود که نوشته بود روی فلان لینک کلید کنین!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز خونه یکی از بچه ها بودیم داش گوشیمو انگولک میکرد گف این بازیه باحاله؟گفتم آره ولی امو اه :|(منظورم دمو بود ;D) مامانشم فقط تیکه آخرو شنیده بود :-w یه جوری چپ چپ نگام کرد که نگو :-s
 
پاسخ : سوتی‌ها

اس ام اس ئه ولنتاين داشتم ميفرستادم واس دوستام! ديدم يه نفر تو كانتكتام اسمش "سر" ئه
بعد فك كردم يكي از دوستام (سروين) بوده اسو واس اونم سند كردم!
حالا فهميدم مال راننده سرويسمون بوده! :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم ب خالم بگم توو عملِ انجام شده قرارش بده، گفتم :تو عملِ قرارداد شده انجامش بده!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

ذیروز محدثه بهم گفت کولر کلاس و خاموش کن بعد پریز برق وپریز کولر کناهر م بود من هعی کلیذ برقو میزدم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم شیمی مون داشت درس می دادبرداشت گفت که مثلایه قوری بزرگ دارن وهمیشه توی اون (غذا)درست می کنن :) :)
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا