خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ ناهار به دلیل انتخاب خلاقانه ی یکی از دوستان زیر پنجره ی اتاق مدیر نشسته بودیم...
ناگهان یکی از بچه ها شروع کرد به بدگویی از کادر مدرسه و اینا!
گفتم: کیمیا جان میدونی کجا نشستیم الان؟!
اون: آره زیر مدیر...! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار جواب سوالای امتحان عربی رو داشتم( تو راهنمایی )بعد 20 دقیقه پا شدم پاسخناممو بدم معلممون گف صب کن هنو سوالای درک مطلبو پخش نکردیم که!! درحالیکه من جواباشم نوشته بودم تو پاسخنامه
:-" شانس آوردم ندید:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز خیلی جالب بود.... توسط مشاور تحریم معلم بودیم و معلم نداشتیم....نشسته بودیم گل یا پوچ بازی میکردیم ;D

من و ســــــهیل و دو تا دیگه.... روبرو هم محـــمــــــ رضاــد و سه تا دیگه....

بعد گل تو دست من بود، روبرویی ها گفتن فلانی کف بزنه... بعد سهیل برداشته میگه عه من فک کردم گل دسته همونی بود که رفت.... بقلیش هم میگه عه منم فک کردم دست همونه.... :o =)) =))

===> ینی قشنگ خودشونو لو دادن :))
شانس آواردیم روبرویی ها نفمیدن سهیل چه سوتی داده..... =))

خوده سهیل که تا نیم ساعت داشت دیواره کلاسُ گاز میگرفت بس که خندیده بود..... :)) :))



+ سهیل تو ی دور وسط بازی، تازه فهمید گل دسته خودشه..... :))
+ دو بار من فک میکردم گل دست منه و نبود :))

اصن ی وضی ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ی اتفاقی جدیدا هی تکرار میشه اونم اینکه هر دفه به شوخی به یکی از دوستان فحش دادماااااا :-[معاونمون اتفاقی داره از اون جا رد میشه همشو تمام و کمال میشنوه ;D


بعدا نوشت: شرمنده حواسم نبود تو این صفحه پست دارم اگه میشه ادغام کنید X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروزمعلم ادبیات ما داشت یه درسی که درموردنقاشی هسته روتوضیح می دادبعدگفت که:

دم اسب روکه دیدیدیه حالت دم اسبی داره ماهمه اینجوری بودیم :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلمون داشت برون ده قلبی درس میداد میگفت مثلا اگه سگ دنبالتون کنه ضربان تون تا 100 تا میرسه
من گفتم آقا اگه مراد(ناظم مدرسه) دنبال مون بیفته ضربان مون میره روی 200
کلاس: :)) :))
من: :)
معلم: :o :o
بعد معلم منو تا نیم ساعت سرپا نگه داشت حالا خدا رو شکر که دوران ترکه گذشته
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتيم راديو گوش ميداديم تو سرويس داشتن با يكي مصاحبه ميكردن ميگفتن دعا كن و اينا! :-"
طرف اومد شروع كنه ميگه خدايا همه ي شهيداي مارو بفرما :-" مسئولينمونو بفرما! :-" :-" ظهور امام زمانو بفرما! :-" X_X
هيچي ديگه كل سرويس : =)) =))

+ عفت كلام يذره! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر تاریخ:
...جزایری مثلِ تنب موسی، ابو بزرگ ;))

داشتیم درمورد سمنو حرف میزدیم دوستام میگفتن سمنو بده وای اَه...
من: من سنعَموم زَمَنو درُس میکنه خیلی خوشمزه میشه :-"

دبیرمون:
دو تا مسَلَس (مسئله) که...
من: مَثَلث نه مُثلث :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از معلمامون امروز گفت نهایی آسونه به خودتون نگاه نکنید.تو مناطق محروم با بچه ها واقعا خوب کار نمیشه
به نظر شما امتحانی که از شما میگیرن با اون بچه ایی که تو افغانستان یا پاکستان درس میخونن باید یکی باشه؟!!!!!
*افغانستان و پاکستان جدیدا جزو مناطق محروم ایران محسوب میشن!!! =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میخواست سوال بپرسه: ....لول توله...
X_X
ببخشید منظورم طول لوله بود :-[
;D

-----------------
برنامه صبحگاه نمازخونه بود، بعد هر چند وقت یه بار اینا جو میگیرشون کتاب ببینن موقع خروج میگیرن. خب طبیعتا عده ی زیادی همراه کتاب بودن ;D
بغل دستیم کاپشن داشت، یکی ازین کتاب بدستا اومد گف: تو رو خدا خواهش میکنم ازت زیر کاپشنت مخفیش کن ببر بیرون [-o<
;D بعد دوست ماهم قبول کرد. وقتی رفتیم بیرون کتابشو دادیم، اونم خوشحال و شاد وخندان تشکر کرد و رفت...
;D إ إ إ إ ! پس سوتیش کجا بود؟
اونجایی که طرف از ذوقش کفشاشو یادش رفت بپوشه ;D نصف راهو که رفت دوستاش گفتن بهش برگشت پوشید :))

-----------------
معلم فیزیک وارد کلاس شد بعد سلام و اینا، عید رو تبریک گفت. بعد گفت: راستی وارد ماه اسفند شدیم، اسفندم که میدونین کلا ماه خوبیه ;D
من: حتما! مخصوصا 19 امش آره؟ ;D (آخه تولدشه :)) )
معلم: بله بله دقیقا ;;) تو این کلاس اسفندی هم داریم؟
دوستم: آره آره منم اسفندیم
معلم: خب چند اسفندی؟
دوستم: 15 اسفند. روز درختکاری بدنیا اومدم ;;)

خواستم همینجوری مثلا نمک بریزم گفتم: إ؟ حتما از تیره ی گیاهانی همراه با درختان همونروز کاشتنت :))
دوستم: :-w
هیچی دیگه خفه شدم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یادم میاد پارسال نزدیک 4شنبه سوری رفتم به یکی از این دوستام گفتم: میدونستی 4شنبه سوری افتاده به 2شنبه :-"
گفت :درووووغ میگی لعنتی من الآن چندساله به 4شنبه سوریم نمیرسم همش مسافرتیم :((
میگم بدبخت چقدر غصه خورد :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو مدرسه:
یکی از بچه ها:میخوام دنیا رو نابود کنم مامانم نمیذاره! #-o
ما: =))
یکی دیگه از بچه ها: میگه باید ازش استفادهِ ی صلح آمیز بکنم![nb]منظور علمه[/nb]
من:از چی؟ از مامانش؟
کل مدرسه: =))
من: :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﺠﺮﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﻝ ﺁﻭﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ

ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻦ

=)) =)) :-?? :-?? =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال داشتم ایران اپن ثبت نام میکردم
تو فرم مشخصاتش یه جا باید تایتلت رو انتخاب کنی
ms. , mrs. , mr. , dr. رو داشت
من اشتباها خودمو زده بودم mrs. :-" ;D
تا آخرین روز ها هم نفهمیده بودم اینو درست کنم:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

♣معلم ادبیاتمون 5 دیقه درباره ی یه بند انگشت حرف زد 4 دیقش داشت کف دستشو نشون میداد :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه دوست داریم اسمش فریده اس >:D<
یه بار با یه دومی ها تو مدرسه دعواش شد بعد اون دومیه بهش گف مگه با خر طرفی ؟
این فریده ی مام عصــــــــبـــانـــی برگشت بهش گف....
خودت با خر طرفی !!!!!!!!!!!


دوستن ما داریم نه آخه جان من دوستن ما داریم ؟
 
Back
بالا