خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

A:شما اصالتا کجایی هستی؟
B:زابل
A:بچه ها مواظب خودتون باشین این اهل زابله،ینی نزدیک عربستانه!!!!!!!!!!!
ما: :o :o :o :o :o :o :o
:)) :)) :)) :)) :))و =)) =)) =)) =)) =))
زابل نزدیکه عربستانه؟!!!!!!!!!!!
حالا جالبه اصرار داش که درس میگه!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

آخ آخ
دیروز برایه اولین بار سه ساعت بی وقفه درس خوندم
بعدش تا تموم شد بلا فاصله پا شدم نماز کنم
وایسادم گفتم سه رکعت نماز مقعر به جا میآورم قربتن ... ;D ;D
جالبیش اینه خودم نفهمیدم :-" :-"
وسطش دیدم پسر عموم داره ریسه میره هی میگه آی دلم !! =)) =)) =))
بعد بهم گفت خودمم مردم از خنده :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مجموعه سوتی های روز کنکور رشته ریاضی :
1) یکی از بچه ها تعریف کرد اینو ، میگه : سر کنکور ریاضی دیدم نفر بغل دستیم همکلاسی دبستانم بعد گفت سلام حسین خوبی ؟ منم گفتم خوبم بعد میگه رشتت چیه ؟ گفتم ریاضی بعد ازش پرسیدم رشته تو چیه ؟ اونم گفت منم ریاضیم =)) =)) =)) =)) ( آقایون سر کنکور ریاضی بودن ها ! ) واقن زده بوده به سرشون
2) بعد از جلسه اومدیم بیرون با یکی از دوستام بابام جلو سالن بود برداشت به دوستم گفت : خوب بود ؟ میگه بد نبود بعد بابام میگه : تهران ، مشهد ، اصفهان ، تبریز ، شیراز ، بیرجند کجا ؟ میگه نه مرسی ماشین داریم خودمون =)) =)) =)) =)) ( یحتمل کسایی که نفهیدن منظور بابام دانشگاه تهران و مشهد و بیرجند و ... بود)
 
پاسخ : سوتی‌ها

وای خاک ب سرم ، بگم یعنی ؟ :-"
من الان کامپیوترم اینترنت نداره ، یعنی نمیدونم چ مرگشه ب وایرلس وصل نمیشه ، بعد نشسته بودم رو میز کامپیوتر با لبتاب بیام نت ، با موس لبتاب درگ کردم این آدرس بار کامپیوترُ ، هرچی بک اسپیس میزنم پاک نمیشه ، اومدم لبتابُ بخاموشم دیدم دارم با کیبرد کامپیوتر میتایپم X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

پسر خاله ـم داشت مارو نصیحت می کرد فیس بوک نرین ، فیس بوک فلانه و اینا {البت کمی هم با شوخی :-"}
بعد همون موقع گوشیش زنگ خورد ، دوستش تولدش رو تبریک گفت ؛ بعد این گفت : اع؟ از فیس بوک ـم برداشتی تاریخ تولدمُ؟
همون موقع این جوری شد :::> :-" ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سوار سرويس بوديم
بعد دوستم به راننده سرويس گفت بريد راست
بعد داشت ميرفت چپ مام شش نفري همه باهم داد زديم راست راست
راننده سرويسه گفت من چپو راستمو بلدم لازم نيست شما بگيد ابرومون رفت
بعد سرکلاس بوديم اين معلم ادبياته داشت حرف ميزد يهو يه مگس اومد هي دورش ميچرخيد
گفت:يعني انقدر کثيفم؟؟؟
ما:=)) :دي
خودش : صبح حموم بودم که :سوت
 
پاسخ : سوتی‌ها

بازم ازون مکالمه های رو مخِ منُ پدرجان:
بنده:سه شنبه اردو گذاشتن :>ولی من نمیرم خیلی گرونه آخه... :|
پدرجان:کجا اردو میزاره؟ :-?
-مدرسه دیگه!کجا میتونه گذاشته باشه؟
-آها....
-10 تومن پول میگیرن زیادی گرونه!سومائم نوشتن نمیرن!
-سوما این وقت سال تو مدرسه چیکار میکنن؟ X-(
-باو تو سایت نوشتن!
-مگه تو سایت اردو میزارن؟ ~X( X-( :-L
- :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

× داشتم یه کلیپ نگا میکردم دیدم دختره داره آهنگ میخونه و میرقصه و اینا :-"
بعد گفتم چه آهنگش باحاله :-"
داشتم دنبال میگشتم اسم خوانندش چیه یهو دیدم نوشته مایکل جکسون :o

+ خیلی دخترونه بود خو ;;) :-"


× دوستم نقاشی کشیده بُرده مغازه که براش پرس (؟) کنن بعد حوصله نداشته برا صاحب مغازه توضیح بده که نقاشی و ایناست اما میخاسته ببینه دستگاه پِرس دارن یا نه :-"
وارد شده گفته آقا کارت ِ ملی هم پرس میکنین؟ 8-^

+ آقاهه : ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

با اعتماد به نفس کامل رفتم تو مغازه میگم آقا کارت شارژ دارین؟
آقاهه مثل اینکه سرش خیلییی مشغول بود اصن حوصله ی جواب دادن نداشت
-بله،چی باشه؟
-یعنی چی چی باشه،کارت شارژ باشه دیگه!
-منظورم سیمکارتتونه،چیه؟
-خوب سیمکارته دیگه!من منظورتونو متوجه نمیشم!
-خانم ایرانسله یا همراه اول؟ X-(
-آهاااااااا،همراه اول ;D
-چند تومنی؟
تو کارتاش نگا کردم دیدم 5 تومنی نداره
-2 تومنی دیگه،مگه 5 تومنی هم دارین؟
-نه!
-(تو دلم:پس مریضی میپرسی؟ ;D)
من:حالا پولش چقد میشه؟ ;D :-"
یعنی یه کارت شارژ خریدن ما به اندازه ی یه دست لباس خریدن وقت گرفت :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار شدیدا تو یه مساله فرو رفته بودم (3 ساعت تو خونه که بماند) تو کلاس هم بودیم. احتیاج به حلش توسط بنده فوری بود.
انقدر غرق شده بودم که 9 در 5 یادم نمی اومد!
هرچی فکر کردم یادم نیومد.آروم از دوستم پرسیدم کل کلاس برگشت طرفم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی دوستم ک پیش بود:
خانواده مذهبی واینا بودن
یه بار تو سرویس داشت میگف بچه ها این آهنگه خوبه بذارم واسه اس ام اس؟نمیدونم خواننده اش کیه
ماها: خو بذار
همون شب:
اس ام اس میاد بهش اینم ک کلی فکر کرده یهو میفهمه آهنگ منصوره(اشتباه تشخیص داده بوده)
اس که میاد داد میزنه:آخ جون منصوره
چند دقیقه بعئ یه مگس دورش میچرخیده میگه: اه اینم امشب گیر داده به من ولم نمیکنه
مادرشک بگو با خانواده تشریف بیارن =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ماسوتی زیاد تو مدرسه میدادیم....
اما این دفعه میخام سوتی یکی ازدبیراروبگم
یکی از روز ها سر کلاس ...... بودیم که معلممون داشت ازمایش تشخیص نشاسته رومیگفت
انقدر تندتندحرف میزدکه خودشم نمیفهمید چی میگه
من وجوجه سمپادی سرکلاس چرت میزدیم که یه دفعه خانم کلمه"قطره چکون"رو بدون یکی ازحروف تلفظ کرد(باعرض معذرت)
امابعدش سریع درستش کرد ولی همه داشتیم میمردیم ازخنده
من جلوی خندموگرفته بودم که یکی ازبروبچ زدپشتم یهو زدم زیرخنده ومعلممم برگشت چپ چپ بهم نگاه کرد.....
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم دینی داشتیم که موهای روی سرش ریخته بود و فقط کنار سرش مو داشت . روی سرش خیلی براق بود. روز جشن تکلیف رفتم که از پشت از کلش عکس بگیرم تا به مامان و بابام نشون بدم . یکهو برگشتو منو با موبایل دید . داشتم از خجالت آب می شدم :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر جلسه کنکور بودم O0! ساعت 8 گفتن سوالات عمومی رو از رو زمین بردارید!

من سوالات رو برداشتم هرچی گشتم جا برای پاره کردنه مشمای سوالات پیدا نکردم :-L

استرس گرفته بود منو :-ss ! همه بسته هاشون رو باز کرده بودن داشتن تست میزدن جز من ! X-(

بدبختی ناخون هم نداشتم ! اخر سر حرصم درومد ~X( بادندون افتادم به جونش! از شیش طرف پارش کردم !


بغلیم کپ کرده بود :o! ترسید بیچاره ! اون یکی بغلیم چشاش گرد شده بود 8-}! پاسخنامم هم یه خورده تا شد! خلا صه هر طور شد بازش کردم X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

کارت سوخت بابام اومده
پشت کارت نوشته : سواری شخصی / سمند ال اکس
جلوش نوشته: کارت سوخت مخصوص موتور سیکلت =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

[ یکی از دوستان اومده بود به تازگی اینجا عضو شده بود . ]

من صفحه ی اصلیرو نشونش دادم ُ اینا ، بعد از من پرسید : من چه جوری میتونم یه انجمن بزنم مدیرش باشم ؟ ;;)

---

خودم که اوایل عضو شده بودم :)) اکانت کاربرای مشهد ُ کاشان ُ اصفهان ُ اینا ُ رو که میدیدم بعد مثلا زده بود : هاشمی نژاد . یا هر مدرسه ی دیگه ای . هی با خودم میگفتم : خـدایا اینجا مگه مال ِ سمپادی ـا نیس ؟ مگه نباید اسم مراکز سمپاد ، فرزانگان و حلی باشه ؟ اینا کین پس ؟ X_X

بله در همین حـد دوستان . :] :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

وقتی خواستم ازمعلم یه سوال بپرسم یکی از بچه ها مسخره ام کرد و من همون جا جلو معلم گفتم تو برو .................. که باعث شد از کلاس اخراج ودر آخر ترم نیز نمره 16 را کسب نمایم ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه آقا پسری هست تو خونواده ما الان مقطع ابتداییه . این اولاش خیلی کوچولو بود مامانم بهش میگفت جوجه ;D
اونروز مامانم بهش میگه جوجه حالت چطوره ؟
برگشته میگه جوجه نیستم دیگه . بزرگ شدم مرغ شدم ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

بازم از سوتیایِ منُ پدرجان:
پدرجان داشت میگف انقد نشین پای اینترنتُ واسه تابسونت برنامه بریزُ اینا ;D
بنده:نمیدونم چرا دیگه مثِ تابستونِ پارسال انگیزه ندارم :|
-سکوت :|
-خب پیشنهادی نداری چجورری ازین مود بیام بیرون؟ ;;)
-به نظر من همشو کوتاه کن بره!تابستونِ دیگه گرمت میشه!
-کوتاش کنم؟ :-L :-?
-آره دیگه!موهاتو گفتم
- :| :-L
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا من به شدت به حیوان آزاری حساسم ، اصن نافرم ، حتی بیشتر از مردم آزاری #-o
با خاله ها و دایی ها و کلا فامیل رفته بودیم باغ
این پسر خاله ی ما کوچیک بود ، هی برمیداشت سنگ پرتاب میکرد به سگی که تو باغ بود
اون بدبختم ناله میکرد ، منُ بگو ، داغون
دو سه دفعه ی اول خواستم با گفتار حلش کنم ولی نشد ، پا شدم اومدم زدم پسِ کلّه پسرخاله ، اوردمش اینور : ))
حالا شوهر خالمم این صحنه رُ دیده بود ، میگفت چی کار داری بچه رُ ، اون حیوونه چیزی که نمیفهمه و از این خزعبلات !
منم عصبانی ، داغون بش گفتم :
خوبه یکی بدونِ دلیل به بچت سنگ پرت کنه X_X X_X :-"
عملا" با یِ تیر دو نشون زدم :
هم به آقای شوهر خاله گفتم سگ ، هم به آقای پسر خاله گفتم توله سگ ;D X_X :-"
آقا مارُ بگو از اون موقع رفتم تو خودم هنوز نصفم در نیومده !
معذرت خواهی هم نکردم و نمیکنم ;D تا اونا باشن دیگه حیوان آزاری نکنن ;D
 
Back
بالا