dr.eniac
لنگر انداخته
  
			
			
				
				
	
		
			
		
		
	
			
		- ارسالها
 - 3,641
 
- امتیاز
 - 7,856
 
- نام مرکز سمپاد
 - شهید بهشتی نیشابور
 
- دانشگاه
 - علومپزشکی مازندران
 
- رشته دانشگاه
 - دندانپزشکی
 
پاسخ : سوتیها
همین امروز از اتوبوس خواستم پیاده شم ،
فکرم مشغول بود اشتباهی برگشتم به راننده گفتم "سلام آقای راننده" یه نگاهه عاقل اندر سفیه کرد ناخوداگاه بهم این حس دست داد که داره بهم میگه پسره خَر ،
فقط دویدم پایین از محل دور شدم کسی هم شک نکرد
______
واسه این مسابقه شریف زنگ زدم به یه نفر جواب سوالو بگیرم ازش ، بعد تا گوشیو برداشت گفتم چطوری بیـــــپ ِ بیـــــــپ ِ بیـــــــــپ (زنجیره فوشی بود بالاخره
 ) 
منتظر بودم جواب بده بعد دیدم یه نفر که از صداش معلوم بود شکه شده گفت معذرت میخوام ، گوشی فلانی دست ِ منه بعدن زنگ بزنین
				
			همین امروز از اتوبوس خواستم پیاده شم ،
فکرم مشغول بود اشتباهی برگشتم به راننده گفتم "سلام آقای راننده" یه نگاهه عاقل اندر سفیه کرد ناخوداگاه بهم این حس دست داد که داره بهم میگه پسره خَر ،
فقط دویدم پایین از محل دور شدم کسی هم شک نکرد

______
واسه این مسابقه شریف زنگ زدم به یه نفر جواب سوالو بگیرم ازش ، بعد تا گوشیو برداشت گفتم چطوری بیـــــپ ِ بیـــــــپ ِ بیـــــــــپ (زنجیره فوشی بود بالاخره
 ) منتظر بودم جواب بده بعد دیدم یه نفر که از صداش معلوم بود شکه شده گفت معذرت میخوام ، گوشی فلانی دست ِ منه بعدن زنگ بزنین

	
    


منم که حرف گوش کن واقعا تصمیم گرفتم ادم باشم!خلاصه دوستم اونقدر خالی بست که خودم کفم تاید شده بود!
 یه ذره که گذشتو داشت فکر میکرد چیکار کنه اومدم جلو مغازه داره کلاس بزارم بگم میخوای از کارت من استفاده کن حواسم نبود گفتم*میخوای از چیزه من یاروش کن* 









 "
 






