خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

تو تاپیک تا ثریا نوشتم:

من چون از پویا بدم میاد تمایلی واسه دیدن این فیلم ندارم... :|

بعد نوشتم:
+ ولی خوشم اومد آزیتا حاجیان قشنگ بازی کرد ;D

من نگا نکردما ^#^سوتی است آیا؟ :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اقا یکی از بچه ها سوتیشو گفت ما رو یاد زمان امتحانات همین ترم انداخت...
امتحان ریاضی رو دادم...
بعد اومدم وسایل رو بگذارم تو کیفم کیفمو بردارم برم...یه دفعه دیدم سورنا داره میاد...به طرز غریبی دیدم برگه داره :(اخه باید تو خودش جواب میدادیم...پرسیدم:سورنا تو برگه اضافی گرفتی؟؟...یه دفعه انگار برق یه شهر رو بهش وصل کردی...برگشت و برگه رو داد مراقب...باورم نشد مراقب انقدر خنگ باشه که نگه برگت کو!؟...و سورنا از اون خنگتر که وقتی تو راهرو است نگه چرا برگه ی جواب دستمه!؟...
------------------
داشتیم مافیا بازی میکردیم...من خیر سرم منیجر شدم...بعد داشتم میگفتم مافیا یکی رو بکش...بعد حواسم نبود داد زدم تپل یکی رو بکش دیگه!(از قضا بین بچه ها فقط یک تپل بود!)...خلا3 دیگه حتی به عنوان منیجر راهم ندادند تو بازی! =((
-------------------
پوریا:ساعت چنده؟
حسین:مگه خودت ساعت نداری از ساعت مردم خبر میگیری!؟(تیکه نبودا!...تابلو بود سوتیه!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

واسه پرسش کلاسی پاشدم بعد دبیرمون یه سئوال پرسیدکه جوابش زیاد بود بعد بس که تند تند گفتم آخرش حواسم بودا اما نبود گفتم:........روغندارد.
(رونق دارد.منظورم بود. ;D)تازنگ آخر این جوری بودم :-[ :-[

ما یه معلم داریم((خانم ابراهیمی))دبیر کامپیوتر بعدش ایشون از قد نرمال یه کلاس پنچمی 20cmکوتاه تره... :-"
پشت میز کامپیوترش که میشینه یکم که بچه ها شلوغ می کنن میگه :معلم به این گندگی رو نمی بینید؟!! =))
دفعه ی اول همه از خنده ترکیدن :)) :)) :))

دوستم توی مدرسشون 7-8تا دبیر کوتاه قد دارن با یه دبیر شیمی که قدش خوبه بعد اسم اینا رو گذاشتن
سفید برفی و هفت کوتوله ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم چرا این سوتی رو یکی یکی یادم میاد !

بعد زلزله که اومدیم تو خونه، پسر خاله ام اومده میگه : بچه ها، پاشید الان باید نماز وحشت بخونیم . :>
من و دختر خالم : چی؟ :o
- : نماز وحشت دیگه ، نمی دونین چیه؟ :>
- : جای دیگه ای اینو نگی بهت می خندن، نماز «آیات» نه نماز «وحشت»، نماز وحشت مال شب اول قبره =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا این آهنگ امید هست؟میگه:آره تومحشری......یا هور و پری....(نمی دونم دقیقا همینه یا نه)
من قبلا بچه فک می کردم میگه گور و پری...
بعد فک میکردم که گور خیلی کلمه ی بدیه!!!!
هروقت داشتم میخوندمش این تیکشو با صدای آروم میخوندم.
بعدش میگفتم چرا این امید انقدر بی ادب شده؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از khatereh_gh :
آقا این آهنگ امید هست؟میگه:آره تومحشری......یا هور و پری....(نمی دونم دقیقا همینه یا نه)
من قبلا بچه فک می کردم میگه گور و پری...
بعد فک میکردم که گور خیلی کلمه ی بدیه!!!!
هروقت داشتم میخوندمش این تیکشو با صدای آروم میخوندم.
بعدش میگفتم چرا این امید انقدر بی ادب شده؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
کلیک کنید تا باز شود...
من اینجاشو فکر میکردم میگه"نون و پنیر" ;Dتازه یکی دو ساله فهمیده م چی میگه =)) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

من توسرویس بودیم بعد یه ماشینه دودمیدادواینا گفتم همینان لایه اُزنُ پاره میکنن (بچه ها: پاره؟ =)))
من :حالاپاره وسوراخ فرقی نداره
بعد دستمم میخواس لایه درگیرکنه حواسم نبودگفتم وای نزدیک بود درم لای در گیرکنه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش تو سرویس بودیم,یکی از بچه ها(ما سه نفریم تو سرویس) خیلی خل بازی در میاورد
من:"برات دعا می کنم شفا بگیری الهی!"
همونی که خل بازی در میاورد:"دعای آدمای ابله مستجاب نمیشه زحمت نکش"
من:"پس میگم چرا هر چی برای شفای عقل بقیه دعا میکنی جواب نمیده ها!"
نفر سوم تو سرویس:"منو بگو که هر چی برا شفای شما دو تا دعا میکنم هیچ تاثیری نداره!!!!!!" :>

ما:"الان دقت کردی که به خودت فحش دادی?! " ;D :))
نفر سوم: ee?! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

این مال چن روز پیشه
داشتم با یکی چت می کردم بعد اون موقع کلی از طرف خجالت می کشیدم و خیلی سعی کردم باش خوب بحرفم
آقا بعد خواستم یه جا " :P" بزنم
بعد دیگه هیچی دستم 2 تا لرزید اومد بالا
هیچی دیگه حدس بزن چی اومد
":x"

وای ینی من آب شدم رفتم تو زمین X_X
هی داشتم به طرف توضیح می دادم که اشتباهه و پیش می یاد و...
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان من نمیدونه رایانامه چیه ^-^

چن روز پیش مجریه تو تلویزیون گفت: به ما رایانامه بزنین و اینا...
مامانم میگه: اِ چه جالب 8-^ دیگه به جای پیامک به اس ام اس میگن رایانامه 8-^

8-|
 
پاسخ : سوتی‌ها

از مدرسه اومده بودم خیلی گشنم بود به مامانم گفتم غذا چیه گفت بشین برات بیارم یه ذره گذشت مامانم تن ماهی اورد برام!!!منو میگی X-( تا وقتی که غذامو بخورم داشتم فکر میکردم غذام که تموم شد چه تیکه ای بندازم اونقدر با کلمه ها کلنجار رفتم که خدا میدونه!
آخر سر که رفتم تو آشپزخونه هل شدم گفتم:سلام مامان!!!
مامان منم که پایه!!!!برگشت گفت:سلام عزیزم!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان بزرگ من نه که خیلی قدیمیه هیچی از سایت و اینترنت و اینا نمیدونه
بعدش یه روز برای مکه و اینا توی تلویزیون تبلیغ میکردن که میگفتن برید ثبت نام کنید از طریق سایت
مامان بزرگ منم تلفنو برداشته سریع زنگ زده شرکت به مامانم میگه :
رعنا رعنا ، برو تو این سایته اسم منو بنویس
مامانم : کدوم سایت خوب؟
مامان بزرگم : www.com
ما ـَم که پشت تلفن اینجوری بودیم =)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

آق معلمه گف فردا بابات رو میاری مدرسه ما هم الکی گفتیم بابامون فلجه تا حس ترحمش جلب بشه! 8-^ نیم ساعت بعد خدمتگزار مدرسه اومد در کلاس گف جم بابات اومده
دنبالت کارت داره :P معلمه بود و من و پس گردنی دیه. ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

زنداییم:قبول باشه امیرجان
من:خواهش میکنم!

1باریکی ازبچه هارفته دم درخونه همسایشون1کاری داشته.کارش که تموم شده به همسایشون گفته بفرمایین تو!همسایه هم گفته:نه ممنون!رفته درم بسته:-))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون الان زنگ زده بهم،میگه این کلاسای المپیاد شرکت میکنی؟
میگم کیا هست؟میگه چهارشنبه،پنجشنبه،جمعه.
با اعتماد به نفس میگم آره!خوب که گوشی رو قطع کردم یادم اومده ماتا آخر این هفته مسافرتیم!!!!!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنداداشم گفت شما فلان فیلمو میبینین؟
گفتم کیا توش بازی می کنن؟گفت:محسن افشاریو.....
ولی من بهش هیچی نگفتم داشتم فک میکردم یادم باشه بیام اینو تو سمپادیا بنویسم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس بودیم دوستم گفت اگه زلزله اومد سعی کن سرتو ببری زیر میز گفتم:خوب اونجوری که آوار میریزه رو پشتت بدتره لااقل به سرت بخوره ضربه مغزی میشی میتونی اعضای بدنت رو احیاء کنی X_X
(خو منظورم همون اهدا بود دیگه... ;D :-")
 
پاسخ : سوتی‌ها

مشاور اومد سر کلاس برای مشکلات درسی و انتخاب رشته و این چیزا.وسط حرفاش میخواست درس هرروز همان روزو بگه،
گفت:مثلا شما این هفته ریاضی چه مبحثی رو داشتین؟
-رادیکال ها
اونم رو تخته نوشت:رادیکارها
-خانوم رادیکال
- :-?رادیکار نبود؟
-نه رادیکاله
-خوب حالا چه فرقی داره؟ :>
- 8-^
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم اجتماعیمون سره کلاس داشت همینجوری دوره همی شعره حسنی رو میخوند :-"

-من و مامان و بابا و عمو هفته ای دوبار میریم حموم ;;)

-با مامان و عمو باهم؟ :-"

-نع نع X_X
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا