خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

تا حالا شده معلمتون سوتی باحال بده کلاس منفجر شه؟ 8-}
.
.
حتما شده مخصوصا اگه معلم خشک و جدی باشه :)) :))
.
.
سوتی های خودمون رو زیاد نوشتیم حالا نوبت معلم هاست ..... :-h :-h
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زیست سال اولمون به کوزه گفت ....
kozehh.jpg
>>>> ... ؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی ما داشت از کنار میز اهنی رد میشد پاچش گرفت به گوشه میز و تا زانو جر خورد =))
بعد دیگه شورتش و اینا :-"
بعد مرد بود تازه

کلاس ترکید =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم المبياد زيست سر کلاس ميخواست بگه بچه ها بس چي
به يکي از بچه ها گفت بس بچه هامون چي؟؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم می خواست برگه شو به معلم زبانمون پس بده گرفت طرف معلم گفت : خانم ؟ ( منظورش این بود که بگیرش )
بعد معلممون برگشت گفت : خواهش می کنم .
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو همون سوتی ها جا میگیره ، ترکیب شد ! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

هیچی پاک شه لطفا
 
پاسخ : سوتی‌ها

این معلم شیمی ما هم امروز گفت:اشعه ی Under Banafsh یا بالای بنفش.... =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

میسخواستم به دوستم بگم
اینترنتتون قطعه
گفتم انترنتون قطعه ;D

یه بارم دوستم بجا رشته ی هوا فضا
گفت من میخوام برم فضا رو هوا ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مکالمه :
_این زنجبیلی یه دیگه نه؟ :-?
_زنجبیل؟؟؟!!! (زنجفیل) :))
مکالمه2 توسرویس:
_گفتن کلمه باهم ;;)
_کشیدن موی فائزه وگفتن این که شوهرمن خوشگلتره ;;)
_برگشتن راننده سرویس =))
-من :کم آوردی سوت بزن {لبخندژکوند} =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

شما در کدام دوره ی زیر بیشتر از بقیه درس خوانده یا می خوانید؟
پنجم دبستان (واسه امتحان راهنمایی سمپاد)راهنمایی دبیرستان دانشگاه من کلا درس نمی خونم ...
بستن رای گیری: 24 آوریل 2012, 12:50:02
جووون؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقایون خانومایی که اطلاعیه تاپیک سوتی ها رو نخوندن ... :-"

از این به بعد نقل قول و سوال و جواب تو تاپیک سوتی ها ممنوع میشه ... مگر اینکه واقعا لازم باشه

اگه پستی واقعا سوتی نباشه پاک میشه دیگه لازم نیست بقیه ی کاربرا بگن این سوتی نیست و اینا ...

**تو پست ها هم باید عفت کلام رو رعایت کنید ... در غیر این صورت پاک میشه

خواهشا رعایت شه ... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال سر زنگ دینی این معلممون باز شروع کرده بود به حرف زدن راجع به احترام به بزرگترا و ادب و از اینجور چیزا بعد یکی از بچه ها ک حرفای این معلممون روش خیلی تاثیر گذاشته بود اجازه گرفت بره بیرون مثلا خواست مودب باشه در زد بعد رفت از کلاس بیرون!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه سالی تو سایت مدرسه من با 4تا از دوستام ول بودیم
زنگ درسیم بود :-"
بعــد تو ســـمپادیا بودم من!
از اونجایــی که وبلاگ رفتن تو راهنمـــایی ممنوع بود ما داشتیــــم بحث میکردیم که مثلا ســـمپادیام مشکل داره یا نه ;D
دو تا از دوستام پشتم نشسته بودن یکی دیگشونم یکم اونورتر!
کس دیـــگه ایـــم نبود تو سایــت!
یه صدا از پشتم گفت واسه چی رفتی تو وبلاگ؟ :-L
منم تو سمـــپادیا بودم دیگه ;D
برگشتم با لحن غلیظ گفتم آخه ابــــــــــــــــــــــــــله این وبلاگه؟ :|
دیدم صدا سرفه و خفگی و اینا میاد :))
برگشتم دیدم مسئوله سایـــته که پشتم وایساده :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من توی مجلس ختم اقاجونم خیلی بچه بودم بعد ناراحتم بودم بعدیه زنه گفت چه سعادتی داشتن ایشون تواین ماه فُت شدن
بعد من گفتم ایشالله این سعادت نصیب شمام بشه ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

پول شریف اینترنتی پرداخت نمیشد گفتم از عابربانک میریزم حالا بابام هم دم در منتظربود خیلی هم عجله داشت!
یک ساعت گشتم عابر بانک پیدا کردم رمزشو حفظ کردم بعد گفتم یه وقت توش پول نباشه گشتم اون یکیم پیدا کردم رمزشم حفظ کردم رفتم پایین.
نشستم تو ماشین..

-بابا کی منو تیزهوشان قبول کرد؟ :-?
-نمیدونم!دوباره چیکار کردی؟

- من که اصلا شماره حسابو ننوشتم!پولو میخوام به چی بریزم؟!!!! ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

واسه اربعین مدرسه برنامه داشت ، بعد ما وایساده بودیم پشت این میزا که پذیرایی کنیم از مهمونا !

بعد یکی از اولیا اومدن شروع کردن به دعای خیر و اینا ؛ بعد آخرش گفتن : ایشاالله تو شادیا ببینیمتون !

بعد من به حالت :-?? : شادیم دیگه ! مگه کسیمون مرده ؟!

دیدم بچه ها دارن از پشت اشاره می کنن ؛ بعد من : نــــــــــه ! منظورم اینه که همین که خادم امامیم خودش سعادته و ... :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

فامیل یکی از دوستام صادقیه چون اسمش خیلی زیاده تو مدرسمون گاهی فامیلشو صدا میزنیم!
معاون جدیدمون که امسال تازه اومده هم فامیلش صادقیه (از اونایی که آدم میبیندش یاد مکتب خونه های قدیم میفته!!!)
داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم گفتم : این صادقی هم مثل جن می مونه هااا!!!(منظورم دوستم بود!)...
یهو دیدم یه معاونامون برگشت چپ چپ نگام کرد ......
نفهمیدم واسه چی !!!!!...
یه خورده فک کردم گفتم وااااااااای فک کرد خانم صادقی رو گفتم!!!!!!!!! ;D
 
Back
بالا