
یه لذتی داره کپی پیست وقتی کسی نفهمه :)به نقل از farnazy :شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید؛پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود!







 ) بعد همینجوری دوان دوان به سمت اتاق و غر غر ... پنکه رو خاموش کرد و برگشت تو اتاق من که این چیزایی که خریده رو بگه و اینا ، بعد من دقت کردم دیدم چیزی نگفت و به کارش ادامه داد ، گفتم مامان علی رفته باشگاها ! خونه نیست
) بعد همینجوری دوان دوان به سمت اتاق و غر غر ... پنکه رو خاموش کرد و برگشت تو اتاق من که این چیزایی که خریده رو بگه و اینا ، بعد من دقت کردم دیدم چیزی نگفت و به کارش ادامه داد ، گفتم مامان علی رفته باشگاها ! خونه نیست 

 ) کلا" خیلی حال میکنم با استدلالا و رفتارش ...
) کلا" خیلی حال میکنم با استدلالا و رفتارش ...
به نقل از بیگـــانه! :من با آخرین ولوم صدام:بابا.....بابا!
بابام:هان؟
من با ولوم بلند تر:صدات میزنن از بیرون!

 :دَم باریک چیه؟دُم باریک!!!!!
:دَم باریک چیه؟دُم باریک!!!!!
 
  
  
 






 (میخواست بگه صحبت میکردن
(میخواست بگه صحبت میکردن  )
)
 )
)

 
 

 اصلا فک نمیکردم فامیلای عروسم اومده باشن بعد یه لحظه واستادم بعد رفتم جلو با همه ی فامیلای خودمون دست دادم فامیلای عروسم که یکی درمیون و دوتا درمیون فامیلای ما نشسته بودن اصلا مو، دست ندادم بعد ردیف که تموم شد تازه فهمیدم چه گندی زده م
 اصلا فک نمیکردم فامیلای عروسم اومده باشن بعد یه لحظه واستادم بعد رفتم جلو با همه ی فامیلای خودمون دست دادم فامیلای عروسم که یکی درمیون و دوتا درمیون فامیلای ما نشسته بودن اصلا مو، دست ندادم بعد ردیف که تموم شد تازه فهمیدم چه گندی زده م   :-[ #-oاومدم ماسمالی کنم از اول شروع کردم با فامیلای عروس دست دادم  :)
 :-[ #-oاومدم ماسمالی کنم از اول شروع کردم با فامیلای عروس دست دادم  :)  
 




 
 
 
 



 
 
 خدایا اون از پسرم اینم از دخترم
 خدایا اون از پسرم اینم از دخترم  
 




 
 
 !
 !






 گفتم چرا؟مگه چی شده؟ من که تقلب نکردم..!!! :-s گفت واسه همین میگم دیگه... اگه یه دنگاه انداخته بودی به برگه کناریت می فهمیدی باید سوال 11 تا 20 رو حل کنی نه 1 تا 10 رو..!!!!!
 گفتم چرا؟مگه چی شده؟ من که تقلب نکردم..!!! :-s گفت واسه همین میگم دیگه... اگه یه دنگاه انداخته بودی به برگه کناریت می فهمیدی باید سوال 11 تا 20 رو حل کنی نه 1 تا 10 رو..!!!!!   
  
  

 حالا تو اون شلوغی یکی از بچه هایی که تو رختکن بوده ( x ) فکر کرده داره برا اونایی که هستن مثبت میذاره از اون عقب داد میزده: خانم برا xام بذار .... هیچی دیگه معلمه فکر کرده داره اسم اونارو میگه براش منفی گذاشته...
 حالا تو اون شلوغی یکی از بچه هایی که تو رختکن بوده ( x ) فکر کرده داره برا اونایی که هستن مثبت میذاره از اون عقب داد میزده: خانم برا xام بذار .... هیچی دیگه معلمه فکر کرده داره اسم اونارو میگه براش منفی گذاشته...   
  
 
   
  

 خندش گرفت اومد مثلا لپمو بگیره یهو دوستم گفت اقا این لپشو بگیر ریش نداره [-(
 خندش گرفت اومد مثلا لپمو بگیره یهو دوستم گفت اقا این لپشو بگیر ریش نداره [-(
 
	