خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دبیر فیزیکمون سویچ ماشینشو داد به یکی از بچه ها که بره فلش رو از پشت صندلی راننده بیاره
دبیر به خودش اشاره میکرد میگفت فلشو از پشت صندل بیار(منظورش از پشت صندلی من بیار)
بعد که فلشو اوردن و سویچ رو گرفت پرسید در ماشینو خوب سفت کردی =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه های کلاس داشت از رو کتاب انگلیسی می خوند گفت : number B ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از یکی از دوستان:
چند روز پیش تو تاکسی صندلی عقب نشسته بودم، یه خانومه با پسر 5-4 ساله ش جلو نشسته بود.

یهو پسره رو کرد به مامانش گفت : ...مــامــان ... یادته اونروز خونه ی دایی اینا گو..یدی؟(باد شکم)! :-"

مامانه بیچاره،گفت : ...مرســـی آقا! ما همین جا پیاده میشیم! راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود،

زنه درِ ماشینو با عجله باز کرد، یه موتوری هم اومد زد درِ ماشینو سرویس کرد!

رانندهه پیاده شد دودستی ميزد تو سرش ميگفت:خانــــــــوم! گو......یدی که گو........یدی!

منم میگــو...م! این آقام میگــو...ه ! زدی ریـــــ.....ی تو درِ ماشین
:)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس دینی :

دبیر یه فیلم گذاشته " کربلایی کاظم ! " ( این بنده خدایی که یهو قرآن رو حقظ شده )

هیشکی نگا نمی کرد من و دوستمم داشتیم آهنگ بلوتوث میکردیم :

یهو این دوست من بجای سند پلی رو زد X_X

حالا آهنگ : pitbull : orgullo هم هست ;D اون دوستام ما هم که همه کر :)) از این ور کلاس اومده میگن فلانی بود که دقیقا ائن ور کلاسه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اول سال نشستیم سر کلاس ابیات.دبیرمون درس دومو از یکی از بچه ها می پرسید یه کلمه پرسید تو کتاب نبود اصلا اخه کتاب ویرایش شده. گفتیم این کلمه رو نداریم دبیرمون گفت :تو درس شبنم عشق هست. یکی از بچه ها همینطوری داشت کتابو ورق میزد آخرین درس کتاب ادبیات درس شبنم عشق بود. :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی های خودم یادم نمیمونه ولی یه نفر داشت تو تلویزیون صحبت می کرد حالا کارشناس هم بود برگشت گفت دختر خانوم ها و پسر خانوم های عزیز توجه داشته باشن که .............. =)) ;D
بیچاره رفته اونقدر درس خونده سطح اطلاعاتش رفته بالا ... B-) :))
به افتخارش >:D<
 
پاسخ : سوتی‌ها


سر کلاس المپ شیمی : ( دبیره خیلی خیلی جونه )

داشت در مورد نحوه تدریسش توضیح میداد : بچه من به شما حال میدم ، شما هم به من حال بدید ;D

داشت یه چیزی رو توضیح میداد یهو زد کانال مشهدی :)) : بچه ها همی چینگ تخته رو نگا کنن . =))

بسی شاد گشتیم ... حال داد
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه شعر پارسال تو کتاب ادبیاتمون بود، میگفت:
خوبان پارسی گوی بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت، رندان پارسا را
چن روز پیش معلم ادبیاتمون یه مصرعشو خوند، بقیشو میخواس ما بگیم،
منم خواستم بگم خیلی حافظم خوبه و یادم مونده و اینا! :دی
اومدم مصرع دومشو بخونم، بلند گفتم: شاقی......
من: :-"
بچه ها: =))

:دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

معاون آموزشی پردیس علوم دانشگاه تهران،روز جشن ورودی 90 توی سخنرانیش با اعتماد به نفس تمام گفت:
این پردیس بزرگان زیادی رو به جامعه تحویل داده.من جمله مرحوم دکتر حسابی!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس جغرافی..... ;D
معلم هی داره گلوشو جر میده جغرافی ایران صفحه 19......صفحه ی نوزده رو باز کنید... :-w ~X(فک کنم شصت دفه گفت....! ;))بعد از بیست دقیقه که داره درس میده..
دوسم برگشته میگه((عه!!!!دیید چی شد؟؟؟؟صفحه نوزده جغرافی استان رو باز کردم!!!!! ;D :-" #-o
کللن کلاس شد به این حالت :)) :)) =)) =)) =))
ینی این الان تیز هوشانه داریم//؟؟؟؟؟ ;D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه سري تو اتوبوس با دوستان نشسته بوديم فاميلي هاي ضايه رو مسخره ميكرديم.
بعد يكي مون برگشت گفت :يكي فاميليش گلابي بود.ما هم داشتيم ميخنديديم
بعد يه زنه كه روبه رومون نشسته بود برگشت گفت فاميليه پسرم گلابيه!!!!
منو دوستان: :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امشب به مناسبت تفلد دوستم با چندتا از بچه ها رفته بودیم رستوران... تصمیم گرفتیم تا غذا حاضر میشه عکس بندازیم بعد من دوربین برداشتم که ازشون عکس بگیرم،همه دور میز نشسته بودن و یکی از بچه هاهم دستشو گذاشته بود رو میز تکیه داده بود.. یهو دیدم نیست شد..!!!!!!! :o
شیشه از زیر دستش رد شده بود افتاده بود پایین... :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام داشت برامون
smsمیخوند
رفت بگه کوروش کبیر
گفت کوروش پیر :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ریاضی:
دبیر مسئله داده بود داشتیم حل می کردیم
ی دفعه یکی: یک دوم یک دوم ( نمیتونم کسری بنویسم)
دبیرمون: نوچ! غلطه!
بعد 5 دقیقه
همون نفر: سه ششم... سه ششم
:P تیزهوشانِ داریم؟

سر کلاس فری دیس:
دوستم تعریف میکرد که توی تابستون بعد یکی از کلاسا یکی از بچه ها فشارش افتاده و ... اون جلسه اون نفر نیومده بود!
بقیه هم نگران...
بعد حرفش یکی از دوستان گفت: الان حالشون خوبه؟
دوستم: من داشتم تابستونو می گفتم!
سر کلاس دینی پیش:
دبیرمون خیلی رفته تو جو درسا همش می گفت ما از خداییم به سوی او رهسپاریم و اینا... اومد ببینه ما گرفتیم شروع کرد به سوال؟
ما کی ایم؟
ما چی ایم؟
کجا میریم؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

ته کلاس پیش ریحانه نشسته بودم
زنگ دینی بود چون ریزه میزه هستم وختی با معلم صحبت میکنم یکم بلند میشم ببینه منو
بعد معلمه گف اون فیلمه رو دیدین دوتا جادوگره برادر بودن...
من: (بلند شدم) آره آره آره همون که انگشتشو قط کرد(دیدم بجا انگشت اشاره بقلیشو بردم بالا)
خودم ی نگا به دستم که بالا بود کردم رفتم رو زمین:خجالت
 
پاسخ : سوتی‌ها

باز من نميدونم اين سوتي محسوب ميشه يا نه!اما هر چي هست خيلي فانه ;D :))

jushesh_2noghteD_.jpg
 
پاسخ : سوتی‌ها

دو سه ساعت پيش ى بنده خدايى زنگ زد به بابام بعد بابام هرچى ميگفت الو الو جواب نميداد، بابام فك كرد قط شده گف اين مرتيكه نفهم همش قط ميكنه كه من زنگ بزنم بعد يهو آقاهه ميگه الو الو صدا ميرسه...!! بابام سرخ شد از خجالت!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

با چندتا از دوستام دور هم نشسته بودیم یهو گوشی یه دوستام که کنار صدف نشسته بود زنگ زد، اونم گیج شد و سریع گوشیو از رو میز برداشت که کسی نبینه...!!!!
وقتی رفت فهمیدیم اسم یارو رو صدف سیو کرده بوده برا همین سریع برداشته که صدف نبینه،ولی صدف دیده بود...!!!!! :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من فقط از اونجایی که میخواستم ثابت کنم ناراحت نشدم، سوتیمو اینجا مینویسم :دی
این چیزه هست که میاد این پایین سایت و من همچنان نمیدونم چیه... :-" :دی
گوشه ش نوشته close ، واسه بستنش (اینو واسه آدمایی میگم که همچنان فکرشون مث منه :دی)
بعد من خیلی جدی رفتم و پرسیدم چرا این پیغامه با اسم ریحانه (close) میاد؟ :-"

:دی
 
پاسخ : سوتی‌ها


آقا از یه گوشی زنگ زدم به موبایل خودم آهنگ پیشواز گوش بدم بعد یادم شده این خودمم ;D .... مبینم نوشته : pedar work ... جواب دادم بعد هرچی میگم جز پژواک صدای خودم چیزی نمیشنوم ;D ( حالا اون گوشی دیگه هم تو دستمه ;D :)) ) ... قطع کردم به این حالت : :-? چرا حرف نمی زد این ؟ بعد تازه متوجه شدم خودم بودم ;D ...

کل فامیل 10 دقیقه داشتن میخندیدن =))
 
Back
بالا