• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

eqsan

مهمان
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه مشاور داشتیم که دختر باز بود!!((23سالش بود!))جالب اینه زنم داشت و همسایمونم بود! یه روز تو خیابون دیدمش که داشت با یه دختر محشر قدم میزد... گفتم سلام اقا ((سوتی اول)) دختره گفت این کیه مشاورمون گفت هیشکی داداشه یکی از کارگر های کارخونمه!! بعد گفتم اقا خانومتون چطوره؟ ((سوتی دوم))دختره گفت پدر سوخته تو زن داری؟ بعد با کیفش اونقد زد تو سرش که مردم ریختن تا جدا کنن منم تو اون فاصله جیم شدم!! روز بعد دیدمش که کله اش کبود بود!! نمره مشاورم 10 شد!!!!!
 

دختر خدا

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین اصفهان
شهر
اصفهان
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

من خواهرم پزشکی میخونه
یه بار دوم دبستان بودمو خواهرم تازه پزشکی قبول شده بود..بعد معلم ازم پرسید خواهرت چی قبول شد؟ گفتم خواهرم دکترا میخونه :D

یه معلم تاریخ داشتیم منو خیلی دوس داشت .فکر میکرد دختر خیلی خوبیم..بعد من سر امتحان تاریخ برا اولین واخرین بار در عمرم اومدم تقلب کنم...منو چندنفر دیگه رو نشونده بود رو زمین ..منم کتاب تاریخو گذاشته بودم زیر دستم..همه عین هلو تقلب میکردن و من با هر جون کندنی بود نمی تونستم تقلب کنم...دیگه خیلی ضایع شده بود معلمه فهمید..بعدم وقتی برگه هارو دادی مو داشتیم میرفتیم از مدرسه بیرون دم در دیدمش من که روم نشد ازش خداحافظی کنم فقط دوستم که کنارم بود گفت خانوم خداحافظ اونم گفتم خداحافظ امروز بعضیا خیلی دلشون میخواست تقلب کننا ولی نشدد :(( خلاصه ابروم رفت ب دجوری هم زل زده بود تو چشمام..ولی من که از رو نررفتم. :D

ما پنجره ای مدرسه مون جلوش ی ه سکوی کوچیک داره اما با میله بسته شده :Dفهمیدین..ما رفته بودی مروی سکوهه نشسته بودیم و پاهامونو از بین میله ها ول داده بودیم توی هوا.. کاملا هم از توی حیاط پیدا بودیم بعد در همین حین مامانم اومد ه بود مدرسه مارو اون بالا دیده بود. :D.رفته بود به ناظممون گفته بود اخه چجوری گذاشتین این بچه ها از پنجره اینجوری اویزو ن بشن تو حیاط.ناظمه گفته بود دختر شما هرروزکارش همینه :D ما توی پلکانی که میره طبقه های بالاتر یه در داریم البته در نیست چندت ا میله است که همیشه خب بباید باز باشه
ما با بچه ها به این میله هه اویزون میشدیم وتاب میخوردیم :D معلم ها و ناظم ها اغلب میدیدن و حریفمون نمیشدن :D
 

rozhin_71

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
مدال المپیاد
توی مسابقه ی ملی دانش آموزی شریف جزه 60 تیم برتر شدیم
دانشگاه
حالا!
رشته دانشگاه
_
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی یکی از دانش آموزای معلم بوده
دختر مشاوره می خواس به معلمم اس ام اس داد که می خوام راهنماییم کنید
بععدش معلم چون سر کلاس ما بود بهش گفت ساعت 11 شب زنک بزن!!
بعد این دختر جواب داد که نه نمی خواد اصلا!
یهو سر کلاس دیدیم معلممون داره با تعجب موبایلشو نگاه می کنه!!
گفتیم چی شده آقا؟!
تا نگو دختر می خواسه به دوستی اس بده به معلم اس داده و نوشته فلانی بم گفت زنگ بزنم ضایش کردم گفتم نه!!!!!!!!
دختر داشت از ترس میمرد!!!!!!! خیلی خندیدیم!!
 

دختر خدا

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین اصفهان
شهر
اصفهان
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی راهنمایی یه خانومی بود که منم ازش نفر ت دارم ولی واقعا معلم خوبی بود اما سر کلاساش من همش داشتم میخندیمو مسخره اش میکردم فکر کنم اونم میفهمیدچون همونقدر که من بهش علاقه داشتم اونم به من علاقه داشت.....
ولی خدای سوتی بود..مثلا هر ثانیه یه بارابروهاشو در هم میکرد و لب و لوچه شو یه وری میکرد و با لحن تند میگفت "چه ساعتیه؟ " (ترجمه : ساعت چنده )

همیشه ی خدا دکمه ی مانتوش باز بود و لباساش پیدا بود. خیلی ام علاقه داشت روی میزبشینه و اینجوری دکمه اش بیشتر باز میشد...
بقیه شو یادم نمیاد....شرمنده
یه بار معلممون سر کلاس گفته بو (معلم فیزیک) :وقتی کسی میره تو اب مواش تو اب پخش میشه بچه ها گفته بودن :موا نه موااا :Dفهمیدین؟
تکیه کلام معلم هندسه خانومااااا ( با صدای بم )...یه بار همین معلمه میخواست یه نفرو ضایع کنه ..بعد گفت : خانوما توجه کنن نمی خوام اسم ببرم که کی اینکارو کرده ولی خانوم (مثلا)کریمی من دیدم که شما خودتون بودید ... :O :Dبالاخره میخوای اسم ببری یا نه؟ :D

یه معلم فیزیک داشتیم اخر خنده بود وای اصلا ریخت گرد وقنبلش به قول بعضیا کرکر خنده بود... وقتی ازش سوال میکردیم اصولا یا بلد نبود یا جواب نمیداد بعد یه مشت چرت و پرت سر هم میکرد..بعدم با لحجه ی غلیظ اصفهانی و از قصدی حسابی جنله شو کش میداد و میگفت خانوما بی خیااااااااااااااااااااااااااال شید خانوما :D
این معلم فیزیکه توی اژه ای هم درس میداد بعد میگفت : پسرای اژ ه ای اینقدر منو دوس دارن ..یه بار داشتم میرفتم سر کلاسشون بعد یکی شون سرشو گذاشته بود رو شونه مو میگفت اقای فلانی تو نفس من بیدی ...ما مرده بودیم از خنده.. :D
یه بار میخواست بگه که دانشمندان زمانی که تازه پا روی ماه گذاشتند تازه فهمیدند که ماه پر از چاله چوله است بعد اینجوری تعریف کرد " قبل از اینکه اقای ارمسترانگ پاشا رو کره یه ماه بزارد مادری غلومی هرموقع میخواست قربون صدقه بچه اش بره همش میگفت غلومی تو چقده ماهییی..اما از وقتی که دانشمندان رفتن به کر ه ما ه وبعد از طریق ماهواره تونستند سطح زیمین(همون زمین خودمون) اا ماها (و ماه را )بیبینن و فهمیدند که زمین خیلی سطحش قشنگتر از ماهه..دیگه از اون به بعد مادری غلومی به جای اینکه بهش بگه تو چقده ماهی همش بش می گفت غلومی تو چقده زیمینی " :)) :D
یه معلمی داشتیم افتضاح بود اسمش شادمانی بود بهش میگفتیم شادونه:::: خیلی پز میداد مثلا میگفت من اسم دارم ولی شئوهرم برام یه دارویی گرفته و گفته وزارت بهداشت این دارو رو وارد کنه که این دارو فقط یه نمونه اش تو ایران هست اونم شوهرم گفته فقط وزارت بهداشت برا من وارد کنه :O :O :O.... یا مثلا ...شوهرم اینقدر جوون میزنه یه بار رفته بودیم اوایل ازدواجمون با هم بیرون بعد یه خانم گدا بهم گفت خانوم یه کمکی بکن خدا پسرتو برات نگهداره :P بقیه اش یا یادم نیست یا فابل گفتن نیست..فقط خیلییی یه جوریبود..از منم بدش میومد..کلا من همیشه محبوب همه ی معلم ها بودم..من عینکی هستم یه بار سر کلاس داشت م با خودکار بنفش می نوشتم بعد اومد جلو و بلند گفت خانوم فلانی با این رنگ خودکار مینویسی برا چشمات بده عینکی هم که هستی از این ضعیفتر میشه هااااااااا :-\
 

hidden

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
676
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
سلطان شهیدان
شهر
کرج
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
دارو
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار رفته بودیم بیلیارد بازی کردیم تموم شد .. میزو جمع کردیم شار هارو برداشتیم که بذاریم سر جاش تو بار ... گرفته بودیم داشتیم میرفتیم حواسمون پرت شد با توپا و چوبا رفتیم بیرون باشگاه ... lol
 

hidden

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
676
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
سلطان شهیدان
شهر
کرج
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
دارو
پاسخ : سوتی‌ها

گاد آو سوتی :

سال اول دبیرستان بودیم سر کلاس ریاضی ... یکی از بچه ها رفت پایه تخته یادش رفته بود گوشیشو سایلنت کنه ...
ما عادت داریم هر کی میره پای تخته اذیتش کنیم ...یه پسری بهش زنگ زد صدای زنگ بلند شد ... دبیر ریاضیمون قاطی کرد رفت معاونو اورد
معاونمون ترک (نژآد) بود... همه گوشی هارو جمع کرد
احمق از تک تک گوشی ها به گوشی اون پسره که پایه تخته بود زنگ میزد تا بفهمه کودوم شمارست :)) :)) :)) :))

همین معاون سال اول اومد سر کلاس در زد در و باز کرد سرشو آورد تو گفت : سلام ...در و بست رفت


معاون پیس دانشگاهی سال های گذشته : کارنامه هاتون آمادست ... آقای ایکس بیا این کارنامه هارو پخش کن ...یجوری پخش کن ک ب همه برسه
 

mahdad

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
1,006
نام مرکز سمپاد
شهید ستاری(یا بقولی "شهید هوابرد")
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار اومدم سرسمینار ریاضی منطقه. معلم ریاضیمون که از ظفر میومد بگم اتحاد چاق و لاغر گفتم اتحاد لاغ و چاقر حالا اونم جلوی اونهمه ادم مهم و سیبیل کلفت و جلوی این معلکمه که رو من خیلی حساب می کرد بعدش سمینار تموم شد داشتیم می رفتیم سمت مدرسمون با بچه ها و همون معلمه یهو دیدیم که یدونه کامارو اس اس 2010 زورت زد یه جدول بچه ها خندیدن ولی هیچی نگفتن منم می خواستم بگم ادم ناشی باشه همینه دیگه یهو اشتباهی گفتم ادم لاشی باشه...
من که از خجالت مردم امسال هم کلاس داشت بخاطر اون مساله رفتم سر کلاسش دیدم داره بدجوری منو نیگا می کنه منم بعدش دیگه سر کلاس تابستونش نرفتم
 

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : سوتی‌ها

کپی شناسنامه هاتونو بیارید
اسمتونم پشتش بنویسید گم و گور نشه
 

4245

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
591
امتیاز
2,386
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ارومیه
سال فارغ التحصیلی
1392
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها تو دوران راهنمایی داش مقاله ارائه میداد یهو بجای سیل و زلزله گف زیل و سلسله!!
نمیدونم از رو هیجان بود یا ...
 

راضيه

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
131
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
تهران
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

همين ابجي مرضيه سر كلاس داشت اهنگ گوش ميداد اونم با صداي بلندمعلم گفت از رو درس بخونه اونم با اشاره هاي بچه ها فهميد اما با اون صدا قاطي هم كرده بود نميتونست قطعش كنه گيج شده بود اخر خنده بود
kolfat رو خوند kiloft رسيد به همزه ميگفت اين 6 كوچيك چيه اين وسط
يه بار هم گوزن رو خوند .... هودتون ميدونيد چي خوند
سر باز هم ادبيات يه معلم چاق داريم يه اهنگ هست كه ميگه خان ببخشيد شما چند كيلويي يكي از بچه ها داشت اهنگ گوش ميداد يهو صداي موبايل سر كلاس همين معلم چاقه درومد
 

jamjam

کاربر فعال
ارسال‌ها
36
امتیاز
28
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو آزمایشگاه فیزیک.
متصدی آزمایشگاه: خانومم بشین.
متصدی آزمایشگاه: خانومم لطفا بشینید
متصدی آزمایشگاه( با عصبانیت و اعتماد به نفس فراوان): خانوم با شمام میگم بشین!
دوستم: با منین؟
متصدی آزمایشگاه: بله
دوستم: من که نشستم!!!
یکی دیگه از دوستام: برنج محسن!!!!!!!!!
دیگه کلاس رفت رو هوا. تازه بعد کلی وقت که خندمون تموم شد یکی از بچه ها تازه اومد سر کلاس. ما هم براش تعریف کردی که چی شده. تا اون زد زیر خنده دوباره کلاس رفت رو هوا. خلاه تا آخر کلاسو هی خندیدیم. :))
 

asal450

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
3
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
مدال المپیاد
هیچی
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار سوم دبيرستان داشتم با گچ رو صندلي معلم چارخونه ميكشيدم
كه شلوارش گچي بشه هي گفتم بچه ها خوشگله ديدم قيافه بچه ها برگشت...
معلم پشتم ايستاده بود
 

rozhin_71

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
مدال المپیاد
توی مسابقه ی ملی دانش آموزی شریف جزه 60 تیم برتر شدیم
دانشگاه
حالا!
رشته دانشگاه
_
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار زنگ زدم خونه ی دوستم...حواسم پرت شد گفتم ببخشید رژین هستش!!!مامانش هنگ کرده بود!
 

hidden

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
676
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
سلطان شهیدان
شهر
کرج
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
دارو
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از rozhin_71 :
یه بار زنگ زدم خونه ی دوستم...حواسم پرت شد گفتم ببخشید رژین هستش!!!مامانش هنگ کرده بود!

یه بار زنگ زدم خونه ی دوستم برداشت گفتم : چطوری ؟ کجایی ؟؟ P:> :-"

سوتی خودم نیست ولی :

ترکه زنگ زده ب من من برداشتم میگم : الوووو ... میگه : شما ؟؟ ... (آخه ای کیو تو زنگ زدی نه من)
 

closeman

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,078
امتیاز
6,745
شهر
مشهد
دانشگاه
ازاد:-""
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : سوتی‌ها

گفتین گوزن یاد یه خاطره افتادم....
ساله اول راهنمایی بودم و اسم یکی از دوستام کوثر بود....سر کلاس پرورشی بودیم و من خواستم این بنده خدا رو صدا کنم که یه دفعه مخفف اسمش یعنی کو....از دهنم در رفت :-sمعلمه هم تا 2ساعت داشت پند و اندرز می داد که ادم اصلا نباید حرف زشت بزنه اونم تازه به دوستش....منم هی می گفتم به خدا من اگه منظور داشتم...نمی فهمید که نمی فهمید!
 

Mahdiye.Z

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
274
امتیاز
1,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار يكي از دوستام داشت با مديرمون صحبت مي كرد...همزمان يه ادامس هم گوشه ي دهنش بود...يهو ادامسه از دهنش در اومد و خورد تو صورت مديرمون!
 

4245

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
591
امتیاز
2,386
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ارومیه
سال فارغ التحصیلی
1392
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار گوشیم شارژ نداش . با دوستم کار واجب داشتم!
با همگانی زنگیدم خونشون دوستم ورداش نمیدونم یهو چی شد گفتم خواهرت خونس؟!!! اسمشو گفتم البته!!
کف کردم گوشیو گذاشتم زمین! فرداش تو مدرسه اصلا انگارنه انگار! یا نشناخته بود یا به روش نیاورد!
فک کنم نشناخته بود چون اگه میفهمید نمیتونس انقد بی تفاوت باشه!!
 

panther

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,428
امتیاز
1,119
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی هرمزگان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتم دفتر معاون، کلی ابروامو درست کردم، آستین پایین دادم، مقنعه رو کشیدم جلو، عکسامو که دادم(با توجه به ابرو های تمیز در عکس!) یه نگاه به بالا انداخت، گفت من از کجا تشخیصت بدم؟ به اندازه تمام جونم یخ کردم، ثانیه ای بعد گفت:آخه اسمتو ننوشتی!:))
 

AMIR7.2

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
171
امتیاز
123
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
رفسنجان
رشته دانشگاه
من...ناسا...عمرا...
پاسخ : سوتی‌ها

اگه یادتون باشه تو سریال باغ مظفر اسم خر یارو بود"ملوس" منم یه بار زنگ زدم خونه رفیق شیشم....مامانش گوشی رو برداشت این و مامانش صداشون کپی هم بود(البته 3 سال پیش) منم گفتم چطوری ملوس؟؟؟اخه مامیشم میدونست من بهش میگم...وای چشمتون روز بد نبینه:مامانشم گفت ملوس خوابه امیر جان!!!
وای هر وقت یادم میاد.......
 

f.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,086
امتیاز
435
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1 مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
شيمي
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ریاضی بودیم بحث گزاره ها بود
این جدول ها هست توش مینویسن نون دال نون دال
(یعنی درست و نادرست)
بعد معلم ما داشت تند تند میخوند اشتباهی گفت دول نان دی:
این معلمه لهجه قشنگی داره
به کدوم میگه کدون
به میلیون هم میگه میلون)meiloon)
 
بالا