خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم: " جزیره ای که تازه اختراع کردن."
من: :|


حالا منظور چی بوده؟
"سیّاره ای که تازه کشف کردن."


من دیگه حرفی ندارم. :| :‎))
 
پاسخ : سوتی‌ها

-دبیر زبان فارسی:ولی زاده این خط توعه؟
+اممم بله آقا خطه منه.
-پس چرا اسمتو نوشتی "اول دبیرستان" :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

کمربند مغناطیسی زمین اسمش وان آلنه یه بار سر کلاس المپیاد معلممون گفت اسم کمربند مغناطیسی زمین چیه ؟
من با اعتماد به نفس : وودی آلن ;;)...
معلم : :o
من : اوخ ببخشید :-[ :)) آلن دلون ;;)
معلمم : بچه ها خسته شدین برین زنگ تفریح :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مورد داشتیم از همین فعلای اجوف(قوم) بدست اورده
قم
قمی :)))
مدیونین فک کنین من بودم :D
هنوزم نمیدونم درسته یا غلط :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بنده خدایی :ترم پیش سر کلاس اندازه گیری یکی از پسرای کلاس که موهای بلندی داشت ! اون روز یه اور کت بلند مشکی پوشیده بود و وسط کلاس از رفت بیرون .بعد از چند دقیقه وقتی استاد داشت روی تابلو یه چیزایی مینوشت بر گشت ولی کش موهاش رو دور مچش بسته بود و موهاش اطرافش ریخته بود! این بیچاره برگشت که در کلاس رو ببنده استادم با شنیدن صدای در برگشت ببینه کیه! یهو با تعجب گفت: خانوم!این چه وضعشه؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

من خدای سوتیم :D
نمی دونم چرا بعضی چیزا رو دیر میگیرم.
مثلا سال اول .یادش بخیر معلم جغرافیامون گفت مردی که برای اولین بار به فضا رفته توی فضا صدایی به گوشش میخوره .بعد که یه روز داشته از خیابونای مراکش رد میشده بیهوش میشه .دلیلشو از ش می پرسن میگه من توی فضا همین صدای که چند دقیقه قبل اومد رو میشنیدم .و اون مرد میفهمه که صدای اذون بوده.
بعد معلمون پرسید این نشونه ی چیه؟
منم گفتم :یعنی اینقدر صدای اذون از جاهای مختلف زمین پخش میشده مرده حتی صداشو از فضا میشنیده؟اون لحظه سکوت مطلق برقرار شد بعد کلاس رو هوا رفت.
من :-/
معلم ~X(
بچه ها =))
سازمان ناسا :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان فارسی معلم در حال درس دادن صفت نسبی

+ کروی منسوب به ...

_ کره

+بیضوی منسوب به [nb] در اصل منسوب به بیضی ه [/nb]...

من [nb] در حال چرت زدن بعد از 24ساعت رقصیدن و سروصدا تو قطار [/nb] : بیضه

بچه ها :o

معلم ^-^

خودمم حالتی نداشتم و به خوابم ادامه دادم
 
پاسخ : سوتی‌ها

ینی سوتی امروز من عاااااااالی بود باید به عنوان سوتی منتخب سال بهم جایزه بدن :D
عرض شود که،امروز بین صبح و ظهر برای خودم پیاده رفته بودم بیرون برای اینکه خستگی و فکر امتحان فیزیولوژی فووووق قشنگ دیروزم بپره
میخواستم تا یه جایی رو برم و بعدش همون مسیرو برگردم تا خونه
رفتنی که داشتم مغازه هارو نگاه میکردم و راه میرفتم،یه پسری رو دیدم که یه ویترین کوچولو جلوش بود و عطر میفروخت.قیافشوبه نظرم خیلی ملیح و مهربون اومد (دیدین بعضی وقتا قیافه یه غریبه توجهتونو جلب میکنه برای یه ثانیه؟اونجوری!)
برگشتنی که داشتم همون مسیرو برمیگشتم،همون پسره یه دونه از،این کاغذای تسنر برای عطرو برای تبلیغات بهم داد منم،همینجوری در حال رفتن ازش گرفتمش یهو گفت آبجی یه لحظه بیا اینجا یه سوال ازت دارم
منم اول خواستم رد شم برم بعدش گفتم زشته بابا بذار ببینم چی میخواد
گفت بیا اینجا یه لحظه
نزدیک ویترینش رفتم
یهوووو یه سرنگ بزرگ گرفت جلو صورتم!!! :o :o :-\
من طی عکس العملی سریییییییییع جیییییغ زدمو با شتابی باور نکردنی پا به فرااااااااار گذاشتم و گفتم بی شعووووووووووور
بعدش تماااااااام راه تا خونه رو از ترس داشتم میلرزیدم.میخواستم هرچه سریعتر به مامان دوستم که از مامان خودم باهاش صمیمی ترم زنگ بزنم و بگم چه بلایی سرم اومده و فقططططط خدا بهم رحم کرده که پسره تو خیابون روم اسید نپاشیده :-s :(( :(( ولی گوشیمو تازه ریست فکتوری کرده بودم شمارشو نداشتم دوستمم فردا امتحان داره نمیخواستم نگرانش کنم :-s
و اینکه میخواستم به همه دخترایی که میدیدم تو خیابون بگم طرف پسره نرن ممکنه روشون اسید بپاشه :-ss :-s
و در تماااام طول راه داستم به این فکر میکردم که چقدددددر آدما بیرحمن :(( مگه من چیکارش کرده بودم آخه؟؟ :-s
دیگه تاااا رسیدم خونه تو گروه لاین به دوستام گفتم چی شده
ینی مررررررده بودن از خنده :)) :)) :))
گفتن اون یه نوع عطره که تو سرنگ میریزنش برای تست :D :-[
گفتن خوب شد با لگد نزدیش :))
الان که فکر میکنم اگه بخوایم صحنه رو بازسازی کنیم: پسره طفلک میاد به دختره که بهش میگه آبجی عطر بده تست کنه که یهو دختره پا میذاره به فراااااااااار و جیغ میزنه :)) :))
دختره :((
پسره :|
دختره #:-S
پسره :|
پسره :|
و فک کنم هنوز که هنوزه پسره :|
مطمءنم تا مدتها پسره داستان دختر دیوونه ای رو که بهش گفت بی شعوووووووور و با جیغ ازش فرار کرد یادش میمونه =))
احتمالا با حودش میگه این دختره به نظر عاقل میومد که :-? چی شد یهو؟؟؟؟؟؟ :-??
و الان
من :-"
پسره :-??
=)) =)) =)) =))
البته هنوز خوشحالم و به خودم افتخار میکنم که تونستم جون خودمو با عکس العمل به موقع نجات بدم :D B-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سلام سلام...با اینکه عضو جدید نیستم ولی اولین باره ک جدی اومدم تو این سایت میگردم... گفتم با یه سوتی شروع کنم
این اتفاق دقیقابرای همین دیروزه
دوستم با یکی از استادای مردمون کار داشت ولی روش نمیشد بره تو دفتر آقایون
منم با توجه به اینکه دبیر زبانمون تازه اومده و میخواستم ببینمش رفتم که هم اونو ببینم هم کار دوستمو راه بندازم
اول در زدم بعدم وارد شدم...آروم گفتم سلام و دور تا دور دفترو نگاه کردم ولی دبیری ک دوستم کارش داشت نبود
رو کردم سمت دبیر زبانمون و گفتم: ببخشید آقای فلانی نیستن؟ در جواب من با حالت تمسخر دور تا دور دفترو نگاه کرد و گفت: نه
نکته ی جالبش این بود ک فقط دوتا دبیر تو دفتر بودن =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی گرفتن از نازترین کاربر سمپادیا به گفته خودش:
Capture1.JPG

:))
یارو میترسه بده :دی

بعدا نوشتم:
در ادامم میگه دادن و گرفتن نمک زندگی باید بگم جناب دکتر استادشونن :-"
Capture1.JPG

فک کنم بس باشه دیگه نباید ادامه بدیم به این سوتی :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز عصر قرار بود خونرو جارو کنم
بعد هندزفری هم تو گوشم و در رقابت با مامانم که تلوزیونو زیاد کرده بود منم تا ته زیادش کردم و شروع کردم به جارو کشیدن خیلی با انرژی و اینا و مثلا با ریتم آهنگ هم جارو میکردم :-"
یهو مامانم اومد زد رو شونم گفت اینارو از تو گوشت دربیار؛بعدش یه نگاهی کرد بهم گفت جارو رو روشن نکردی...
یه سری هم تکون داد و رفت :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

توی حرکت دایره ای فیزیک، چیزی داریم به نام امگا،که مثل دبلیو هست،
دبیر داشت یکی از فرمول ها رو یاد آوری میکرد
یکی از بچه هام همش میگفت " دبلیو بر وی ؟؟ " دوباره دبلیو بر وی ؟ "

و در اخر معلم - توی ذهنت امگا بر وی هست ؟
:D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یبار منو خواهرم داشتیم جلو عمم بحث میکردیم ...خواهرم یچیزی گف منم برگشتم بهش گفتم به درد عمت میخوره...میتونین منو دراون لحظه تصور کنین دیگه...
من در حالی که دارم به عمم نیگا میکنم: :D :-"
خواهرم: =))

عمم: :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

آغا یه بار من و روژین و یکی از دوستامو دوست دختر گرامشون یه سی اف تفریحی تو یاهو گذاشتیم ، یکم گذشت و حرف زدیمو اینا یهوو روژین نتش قط شد ، دوستمم اومد چک کنه ، حاج خانمشون هست هنوز ، گفت داری منو (یا یه همچین چیزی) ، اون بنده خدام اومد گفت من فقط تو رو دارم

حالا من فکر کردم منظورش اینه که فقط این رفیقمونو تو سی اف میبینه پی اماشو سریع برگشتم گفتم ، آخ جون فیلانی ، الان این دو تا نمیبینن اگه بگم ، We're gays :))

یه اون خانوم برگشته میگه ، نه نه دارمتون :| منظورم این بود ، من فقط تو رو دارم ...
من تا یه ساعت :| میذاشتم این دو تام به ما میخندیدن :| خب ملت این چه طرز لاو ترکوندنه ؟ :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان من همین الان:صدف صدف بیا miss university داره!!
من:miss چی؟ ^-^
مامان:نمیدونم خودم تازه گرفتم.اسمش miss universityه مثکه.
من:وا ینی جی؟ :o مثلا اونایی که تحصیلاتشون خوبه و اینا برنده میشن؟ :-/
مامان:احتمالاً دیگه...
=========
پنج دقیقه بعد:
من:بابا اینا که آرایشا و لباساشون اینا عین miss worldعه.ینی چی miss university خب؟
مامان:نمیدونم دیگه....ببین حالا.
من:آها نگاه کن این دختره دماغش قشنگ نیس زیاد ولی عمل نکرده.احتمالاً آدما با تحصیلات اینای بهترن پس.فرهیخته‌تر نشون میدن. :D
مامان:اوهوم
========
پنج دقیقه بعد:
مترجم برنامه:خب جایزه‌ی miss universe امسال هم تعلق میگیره به....
من: :| :|
مامان: :-/
من مجددا: :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مورد داشتیم میخاسته شارژر لپ تاپو بکنه تو گوشی، بعدم هی میگفته اه چرا نمیره توش :|


:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس امار معلممون یه تست گفت هرکار میکردیم جواباش تو گزینه ها نبود منم با اعصاب خورد ورداشتم گفتم طراح سوال مریض بوده خدا شاهده اگه میدونستم یه درصد ینی یه درصد ها اا سوالای ترم بچه های سال قبل بوده که همین معلم طرح کرده بوده خب ؛ خفه میشدم (:| والا
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز رفتم دندون پزشکی که گوشه ی دندون شیشم که شکسته بودو پر کنه ، دندون موردنظر قبلا پرشده بود !
حالا مکالمه من و آقای دکتر :
دکتر : عصب کشی شده دندونت یا نه ؟
من : فک نکنم چون این دندونمو که پر کردم چار پنج سالم بود !
دکتر با حالت لبخند : چار پنج سال چیه دختر ؟ این دندونو تو شیش سالگی در آوردی ! :D
من : خب منظورم اینه که کوچیک بودم ! :-"
 
Back
بالا