• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

منا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
784
امتیاز
828
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
ریاضی وشیمی
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : سوتی‌ها

من کلی خودکار دارم ...از همه نوع و مدلش...یکی از این خودکارام شکل رژ لب هست :D

ی بار سر کلاس ردیف اول نشسته بودم ،استاد داشت تند و تند درس میداد منم تند تند جزوه مینوشتم که از شانس بد ما دستم خورد به جامدادیم و پخش شد وسط کلاس :D

و از اون بدترش اینکه هیچ کدوم از خودکارام از جامدادیم بیرون نیوفتاد جز این خودکار رژ لبیه!!! انگار فقط خودشو انداخت بیرون که آبروی منو ببره ~X( ~X(

خلاصه افتادن و قل خوردن ی رژ لب قرمز وسط کلاس همانا و پچ پچ و خنده ی آقایون کلاسم همانا.... :-[ :D

حالا بیا ثابت کن که جامدادیت کیف لوازم آرایشت نیست :D
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,673
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

قرار بود امتحان ریاضی بدیم.... :D

بچه ها از همون زنگ تفریح صندلیاشونو چیده بودن.... :-w

من::کی ب شما گف از الان صندلیاتونو درس کنین؟؟؟ :-w

نگو معلم پشت در وایساده من نمیبینمش! :D

معلم:(با صدایی نچندان واضح)::من!

من:شما بیخود کردین! X-(

بچه ها: :O :O :O :O :O :O :O :O

من: :-/

بعد ک داخل کلاس شدم......... :D

من: :| :-"

معلم: :-w
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم زیستمون داش میگف معده حرکت موضعی نداره عو اینا، بعد دوسته منم نوک میخواسته گویا، برگش گف: "سارا سارا معده داری؟ :-? " :))بعد همین دوستمون قبله امتحان ادبیات داش ب این فک میکرد ک دسشویی داره و میخواس ا معلم بپرسه ک ویکتور هوگو نوبل گرفته یا ن. گف: "خانوم ویکتور هوگو دسشویی داش؟ :-? " :))))
 

اسیمو

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
510
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میگه یه تشبیه برا این معلمه بگو؟
من:این که قانوس مرگه منه....
دوستم:هانننننننننننننننن؟
من:یه لحظه وایساااااااا...اهان...ناقوس مرگ من
 

cristiano

thisisajjad
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,374
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

اییییی
داش نبودیآ :))
لحن حرف زدن من و ابول تو مدرسه ک بجنوردیه
خب بزا بگم من حالا
حاجی پریشب مشد خیلی سر شب هواش خوب بود و اینا
بعد. میقع خواب پنجره رو وا گذاشتم ک هوا بیاد
بعد همون شب خواب زلزله ام میدیدم :-"
بعد ساعتای سه چار شد ک باد یخ با طوفان میومد
حالا نصعه شب شده و باد میاد تو اونم یخ::
من::بابا کولر خاموش کن .. تابستون روشن نمیکنی..زمستون روشن نیکنی...(با حالت داد کشی) :-"
حاجی بعد ی هو پنجره اتاق بسته شد ی صدا کرد ک نگو....گووووم
منو میگی خواب زلزله ک میدیدم فک کردم جدی جدی زلزله اونده
بلن شدم نیم ساعت ب سقف نگا میکنم...هی میگم چرا نمیریزه چرا نمیریزه :))
بعد دیگه چار صب بود مام ک ... شده بودیم خوابمون نبرد و تا صب هی فوش میدیدیم :))
اصن ی وعضیه :-"
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,514
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : سوتی‌ها

بابای یکی از بچه های کلاسمون پزشک نمونه شده بود تو استان بعد که فهمیدیم همه گفتیم که شیرینی میخوایم و اینا ، بعد داشتیم نظرسنجی میکردیم که چه نوع شیرینی ای بیاره که یکی از بچه ها گفت : من که خامنه ای میخورم !
منفجران ِ فجیر شنیدین ؟ : )))
 

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : سوتی‌ها

یه بنده خدا: چی میگی تو؟ من خودم خرو رنگ میکنم جای قناری میفروشم....
من: جان؟ :D چیکار میکنی؟ عزیز اون کبکه نه خر :))

و سایر حضار : :|
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تست شیمی داشتیم امروز ُ معلممون بردمون تو سالن ک نتونیم تقلب کنیم ، یاسی میخواس برگه ی باطله ک روش شماره ی سوال نوشته بود ُ بده ب من که من جوابشو بهش بگم ، از یه طرف دلش نمیومد همه ی برگه ی باطلرو بده ب من ، از 1 طرف هم اگه میخواست برگرو ببُره صداش ب معلم میرسید ، این شد ک خواست برگرو خیس کنه ک راحت بشه جداش کرد ، از اونجایی ک نمشد برگرو جلو معلم بکنه تو دهنش ، انگشتشو میکرد تو دهنش یه ذره 1 ذره میکشید رو برگه ک خیس شه برگه :))
 

niloufar joon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
1,716
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یکــــ
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربی‌مون به مدت 7 روز رفته بود کربلا. وقتی برگشت، هیچ کس انتظارشو نداشت.
بعد اومده بود سر کلاس و داشت دعوامون می‌کرد که چرا تکلیفامونو انجام ندادیم و اصن کتاب نیاوردیم {همچین بچه‌هایی هسیم ;;) } و خیلی مثلن عصبانی بود.
بعد منم برگشتم گفتم "آخه ما رو 10 روزه حساب کرده بودیم :-" "
دیگه کلاس اختیار خودشو نداشت :)) و معلمه می‌خواست خفه‌م کنه :))
 

amyrsajjad

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
549
نام مرکز سمپاد
هاشمي نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
23 و 24 امین دوره المپیاد غیر متمرکز دانشجویی - قطب 4
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی ژئوتکنیک
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

ینی فکر کن تو حیاط مدرسه نماز بخونن بعد باد بیاد جانماز پیشنماز رو جم کنه و پشت سری ها مشغول دعا باشن و در عبادت محو شده باشن .شما جای امام جماعت باشی چه میکنی؟
پا قلب دوممونه!!!!!!!!!!!
 

e.razi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
3,743
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

چن روز پیش ساعت 5 صب یه یارویی زنگ درو زد..ابتدا به نظر رسید آدم بیماریه و مریضه...
اما بعد به دلیلشو متوجه شدیم،به عقل خودمون شک کردیم!!!
پدر گرام ماشینو که شب قبلش اورده بود تو حیاط یادش رفته بود درو ببنده!!!و در تا صب همونجور تاقباز باز مونده بود :-"
ینی واقعا ...
اون رفتگر بنده خدا هم دستش درد نکنه از لحاظ اخلاقی خیلی هم سالم بود!!!
شانس اوردیم چیزی نبردن...

=)) =)) =))
 

Mahshad-nasr

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
112
امتیاز
933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سيرجان
رشته دانشگاه
کاش می دونستم.
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم خيلي جدي با دوست بابام حرف ميزدم وسطش به جاي تسويه حساب گفتم تصفيه حساب :D
ديگه از بس خنديدم نتونستم ادامه بدم :)) :))
 

z.n1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
265
امتیاز
1,411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 مشهد
شهر
سر همه شهرا
مدال المپیاد
اره زبان تو راهنمایی که بودیم رتبه آوردم.کامپیوتر هم
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

من باید زنگ میزدم ب ی خانم خیلی با کلاس.بعد تا گوشیو برداشت هول شدم.گفتم سلام خوبین.آخه میدونین منشیتون بهم زنگ زده.کارم داشتین؟؟ :D
بنده خدا ک ب روم نیاورد.ولی خودم بعد از اتمام مکالمه در افق محو شدم :))
 

Rashowa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
867
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
علم و صنعت وArts et Métiers ParisTech
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

کلی چیزی که زیاد اتفاق میوفته تو کلاسای ما سوتیِ.

تنی چند از آنان:
ترم یک سر کلاس فیزیک یک:
استاد:من حواسم خیلی به ساعت نیست.9.15 که شد بم بگین که درسو تموم کنم.
دختری که ردیف اول نشسته :چشم استاد.

*یه چند جلسه گذشت، هر وقت 9.15 می شد این دختره جزوه شو جمع می کرد می ذاشت تو کیفش استادمی فهمید 9.15 اس تموم می کرد کلاسو.
یه جلسه 9.15شد دخنره جزوه شو جمع کرد گذاشت تو کیفش تا اومد زیپ کیفشو ببنده استاده برگشت گفت : زیپتو نبند هنوز کار دارم !
دیگه دختره رو سر کلاس ندیدیم =))

ترم سه.کلاس اصول حسابداری صنعتی:
استاد: فلانی کجاس دو هفته اس نمی یاد.
دانشجو: استاد هوا آلوده اس آلرژی داره از چشماش آب میاد، بیمارستان بستریه.

هفته بعد دانشجو هه اومد سر کلاس.
استاد : خدا بد نده.چی شده؟
دانشجو : استاد بی اختیار آبم میاد :)) (بعدا گفت که می خواسته بگه اشک بعد فکر کرده اشک واسه گریه اس، می خواسته بگه آب چشم، هول شده گفته آب)
استادمون چون قبلا بهش گفته بودیم مشکلش چیه نفهمید پسره سوتی داده یه قسمت رو نگفته برگشت گفت: خب همین جوری آبت میاد یا وقتی دقیق نگاه می کنی و میمالیش؟ (منظور استاد چشمش بود)
بعد یکی از بچه ها بلند گفت: استاد این مدلی که شما می گین منم آبم میاد، ربطی به بی اختیاری نداره دیگه.
کلا کلاس ترکید.
نتیجه: پسره درس رو با 2.5 افتاد :D

ترم پنج.سر کلاس کنترل موجودی:
(قبلش من یه توضیحی بدم: عبارت Crest یا همون کرست یه جورایی همون اندازه حجم موجودی انباره تقریبا با یکمی فرق)
استاد خطاب به یکی از دخترا: صفحه ی 85 کتاب رو بخون.
دختره: چشم استاد : --------- بنابراین دراین صورت حجم انبار داری کاهش یافته و سایز کرست کوچک می شود. (کِرست رو چون حرکت گذاری نکرده بود دختره یه چی دیگه خوند)
نتیجه: کلاسی که هیچ وقت زود تر از 11.45 تموم نمی شد 10.30 تعطیل شد.

ترم پنج.سر کلاس OR2 :
این استادمون تنها استاد خانوم دانشکده مونه.
خب ماتریس هیشین اش رو که بدست بیارین مسدله حله.برای این مثالی که نوشتم در بیارین ببینین چی میشه.
بعد من و بقل دستیام خنده گرفت(ردیف اول هم بودیم).
چن لحظه گذشت استاد برگشت گفت : آقای شاملی؟ شما نمی خواین درش بیارین؟
منم با لحن لبخند ژکوند: اینجا که نمیشه استاد.
استاد: خب پس کجا می خواین در بیارین؟اینجا جاشه دیگه.این فرصت رو در اختیارتون گذاشتم دیگه.
من:میرم خونه درش میارم حتما.
استاد: خوب کجاشو نمی تونی؟بگو تا کمکت کنم.شما اگه نتونی در بیاری که هیچ کس نمی تونه.کجاشو نمی تونی؟
من: استاد وسطشو.
استاد: نمی دونم به هر حال بچه های ترم های قبل همین جا در میووردن.شما هم اگه تلاش کنین می تونین.نترسین.دست بکار شین
اینو که گفت کلا کلاس یه صدا رفت رو هوا دیگه.
 

YaYa

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
2,218
نام مرکز سمپاد
FRZ1
پاسخ : سوتی‌ها

پشتیبانه زنگ زده، حالا اینکه چطور دو طبقه رو سقوط آزاد پریدم پایین که به تلفن برسم و زانوی پای راستم از پشت پای چپم گیر کرد تو نرده های راهرو بماند.... :|
بعد حال و احوال و سوالای همیشگی وضع افتض معارفمو براش تعریف کردم که نخونده منفی میزنم و خونده بالای 27 نمیاد. :-"
پرسیدم نظر شما چیه؟ چکار میتونم بکنم؟
آغا این حدود یکی دو دقیقه ی تمام-بدون اغراق عرض میکنم- یکی دو دقیقه ی تمام رف تو فکر.... ساکت ِ ساکت....

گفتم الان همچین راهکار میده نــــــــــابــــــــــود شیم

کم کم آماده شدم که این گنجینه ی سخنو باز کرد، تیریپ "مریدان همه جامه دریدند و سر بر بیابان نهادند....." و این حرفا... :|

بعد با مکث سنگینی فرمودند(!) : ببین...

همچینی نفسه حبس شده بود....تپش قلب بالا.....

[در ادامه با تمانینه] : ... خب... باید بخونی...
:| :| :| :| :|
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
- واقن؟!؟ :O واقن چرا به ذهن خودم نرسیده بود؟!؟!؟

:|
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی کتاب جغرافیای سال دوم :-"
58f340a93efa96ce1.jpg

به درصدها توجه نمایید :-"

خیلی کیف میده سوتی درآوردن از کتابای درسی :D
 

sina.j

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
26
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

من در امتحان میان ترم دوم راهنمایی: 7 به توان 2=14
:|
معلمم گف بعضیا از شدت آسونی سوال اشتباه میکنن... اشکم داشت درمیومد به خدا :|

سر کلاس برنامه نویسی، برنامه مرتب سازی حبابی.
برنامه بلافاصله بسته میشه، همه جای برنامه رو چک کردم، هیچ مشکلی نداشته.
معلم رو خبر میکنم. نیم ساعت فکر میکنه به نتیجه نمیرسه.
بعد کلی وقت: تو متغیرا رو مقدار دادی؟!
من: اِ؟!
معلم: =))
من: :|
 
بالا