shinymoon
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 291
- امتیاز
- 2,673
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- tbriiizzzz
- سال فارغ التحصیلی
- 95
- دانشگاه
- دانشگاه تبریز
- رشته دانشگاه
- زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتیها
سیلام..........
من دو سه روز پیش بود میخاستم برم کلاس ک قرار بود قبلش چن تا چیز میز بخرم از مغازه واسه دوستمم شارژ!!!!ک خ مهم بود باید میگرفتم!!!
اتفاقا همون روز من دیر کرده بودم و با عجله از خونه رفتم!!!!
کیف پولم مونده بود خونه!!!
بعد......
حسابی خودمونم گرفتیم با عجله رفتیم مغازه!!!!
منم منتظرم بده بهم بعد پولو در بیارم بدم!!!
بعد پسره وسایلارو گذاشته تو نایلون داده دستم!!
همین ک واستاده بودم پولارو در بیارم.....یهو دیدم کیفم نیسسسسسسسس!!!!!!!!!!!!!!
ی ساعت اینورو گشتم اونورو گشتم!!!!!
اینم قیافه پسرا:
من: :-[ اقا شرمنده ی کار پیش اومد من بعدا میام میبرم اینارو!!!!!
اصن نفهمیدم کی رفتم چجوری رفتم بیرون از مغازه!!!
افتضاح بود!
سیلام..........
من دو سه روز پیش بود میخاستم برم کلاس ک قرار بود قبلش چن تا چیز میز بخرم از مغازه واسه دوستمم شارژ!!!!ک خ مهم بود باید میگرفتم!!!
اتفاقا همون روز من دیر کرده بودم و با عجله از خونه رفتم!!!!
کیف پولم مونده بود خونه!!!
بعد......
حسابی خودمونم گرفتیم با عجله رفتیم مغازه!!!!
منم منتظرم بده بهم بعد پولو در بیارم بدم!!!
بعد پسره وسایلارو گذاشته تو نایلون داده دستم!!
همین ک واستاده بودم پولارو در بیارم.....یهو دیدم کیفم نیسسسسسسسس!!!!!!!!!!!!!!
ی ساعت اینورو گشتم اونورو گشتم!!!!!
اینم قیافه پسرا:
من: :-[ اقا شرمنده ی کار پیش اومد من بعدا میام میبرم اینارو!!!!!
اصن نفهمیدم کی رفتم چجوری رفتم بیرون از مغازه!!!
افتضاح بود!